نقد ‌و بررسی فیلم nocturnal animals

انتقام به سبک هنری nocturnal animals
تام فورد طراح مد در دومین ساخته‌ی سینمایی خود
موفق به زایش یک فیلم بسیار خوش ساخت از ایده‌ای شاهکار و روان شناسانه می‌شود .
فیلم‌های تریلر روانشناسانه معمولا ریسک بزرگی برای سازندگان آن ها هستند از جمله fight club و secret window که جزو بهترین‌های این سبک تلقی میشوند. اما تام فورد به خوبی از پس یک شاهکار خوش ساخت بر میآید .
عنصر اصلی فیلم حیوانات شب زی قدرت هنر در خلق اتفاقات است .
قدرتی که از فقدان و سختی های گذشته‌ی هنرمند ناشی میشود و میتواند اثر خالص را روی مخاطب پیاده کند.
فیلم از گالری نقش اصلی داستان با بازی امی آدامز آغاز میشود .
یک گالری تو خالی و زننده که حتی با موسیقی بسیار خوبش حالت انزجار به شما دست می‌دهد .
در زمره گالری‌هایی که لفظ پست مدرنیسم و هزاران ایده‌های شیک دارند ولی در باطن پوچ و توخالی هستند .
در سکانس بعدی وارد جهان شخصی سوزان با بازی امی آدامز و خانه او میشویم . در همان ابتدای ورود به خانه‌ی او متوجه ارتباط گالری هنری‌ با زندگی اصلی او میشویم . « یک زندگی به شدت لوکس اما توخالی »

بسته‌ای از همسر سابق سوزان با بازی جک جیلنهال به دست او می‌رسد که حاوی آخرین رمان اوست که هنوز به مرحله‌ی چاپ نرسیده است .
فیلم از اینجا وارد خط داستانی دوم میشود یعنی داستان ادوارد میشود .

ادوارد استعاره‌ای خلق میکند و به بهترین شکل انتقام خود را از سوزان برای رها کردن او میگیرد .
ادوارد داستانی را روایت می‌کند که یک زن و شوهر ( با بازی خود ادوارد و شخصی شبیه سوزان) همراه دختر خود راهی سفری میشوند که در مسیر درگیر اراذل میشوند .
سکانس مزاحمت اراذل سکانسی سرنوشت ساز در خط داستانی فیلم است .
در این سکانس ما ضعیف بودن ادوارد را به خوبی لمس میکنیم و اراذل و اوباش زن و بچه‌ی او را جدا می‌کنند و سوار بر ماشین خودش شروع به حرکت میکند.
اینجا کاری از دست ادوارد ساخته نیست .
در همین هنگام فیلم وارد خط سوم داستانی خود یعنی آشنایی و رابطه زناشویی سوزان و ادوارد در دنیای واقعی میشود که سوزان به آن فکر میکند .
سوزان که ادوارد را محکوم به ضعیف بودن داستان هایش میکرد که دلیل اصلی آن را نوشتن از خودش بود می‌دانست حال مجذوب رمانی از او شده که ادوارد دقیقا آن را از روی شخصیت خودش خلق کرده است و سوزان آن چنان مجذوب رمان می‌شود که شب‌ها نمیخوابد تا داستان تمام شود.
در ادامه در داستان ، ادوارد برای اتفاق پیش آمده به پلیس مراجعه می‌کند .
پس از تحقیقات بسیار اداره پلیس یک مامور را برای همراهی و رسیدگی به پرونده استخدام می‌کند که شخصیتی بسیار قوی و قدرتمند دارد « درست بر خلاف ادوارد »
از اینجا به بعد در فیلم وارد تحول شخصیت میشویم.
از طرفی سوزان در دنیای واقعی با مرور لحظات عاشقانه با ادوارد دچار نوعی دلتنگی و پشیمانی میشود و از طرفی ادوارد در داستان برای انتقام از دزدهای خانواده‌اش قوی تر و بی رحم تر .

بالاخره جسد عریان همسر و دخترش توسط پلیس پیدا میشود و پس از تحقیقات مامور پرونده اعلام میکند که به آن ها تجاوز شده و سپس کشته شده‌اند.
پس از یک سال وقتی از راه قانونی موفق به مجازات قاتلین و متجاوزین نمی‌شوند با اینکه آن ها را در اختیار دارند مامور پرونده به ادوارد پیشنهادی می‌دهد که خودشان شخصا انتقام زن و بچه ادوارد را بگیرند .

اولی هنگام فرار توسط مامور پرونده کشته میشود و ادوارد به دنبال دومین قاتل که سر دسته‌ی اراذل و اوباش اول فیلم بود میرود .
در آخر او را در کلبه‌ای متروکه گیر میآورد و اسلحه را به سمت وی نشانه میرود.
او به ادوارد می‌گوید تو ضعیفی ( درست نظر اصلی سوزان برای ترک وی ) و نمی‌توانی من را بکشی
در همین حین ادوارد شلیک می‌کند و او نیز با جسمی نیز به او ضربه زده و بی هوش میشود.
وقتی ادوارد بیدار میشود متوجه میشود آن شخص بر اثر شلیک ادوارد مرده و خودش نیز بر اثر ضربه بینایی خود را از دست داده است .
ادوارد چند قدمی بر میدارد و نقش بر زمین میشود.
وقتی داستان تمام می‌شود ادوارد در دنیای واقعی ایمیلی به سوزان ارسال کرده و او را به یک رستوران دعوت میکند.
سوزان سر خوش از توانایی ترمیم لطمه‌ای که به جان زده و بازگشت به سوی او به رستوران می‌رود.
و هنگامی که ادوارد نمی‌آید تازه داستان برای او آشکار می‌شود که کارگردان گره گشایی را بر دوش شما میگذارد .
در اصل سردسته‌ی اراذل و اوباش در داستان همان سوزان در دنیای واقعی بود که زندگی ادوارد را از او گرفت و نابود کرد و هنگامی که شخصی ضعیف او را خطاب میکند ادوارد او را از بین میبرد و فراموش میکند و تمام این داستان در اصل انتقام احساسی از سوزان بوده است و اثبات اینکه ادوارد حال شخصی قوی و هنرمندی بزرگ شده است .