Black swan یک روانکاوی بی نقص


قوی سیاه را میتوان جزو بهترین ترکیب های سینمایی در نظر گرفت . از طرفی کارگردانی با دید آرنوفسکی که ذاتا دوربینی روانشناسی و تراژدی مانند دارد و از طرف دیگر ناتالی پورتمن که ذاتا میتواند شخصیت دوگانه‌ای میان خیر و شر داشته باشد .
و گویی تمام داستان همین است . همانطور که در سکانس افتتاحیه‌ی فیلم شاهد یک رقص باله هستیم و تمام داستان فیلم را به ما نشان میدهد. بالرینی که به دنبال ساید دیگر شخصیتی خود یا همان به اصطلاح یونگ (سایه) شخصیتی خود است .
کارل گوستاو یونگ در تعریف سایه معتقد از هرکدام از ما دارای شخصیتی تاریک هستیم که کاملا آن را انکار میکنیم و یا از دیدن آن در وجود دیگران عصبانی میشویم اما باید آن را بپذیریم و در راه درست ارضا کنیم .
فیلم قوی سیاه در کامل ترین شکل خود یک فیلم روانکاوانه است. مفهوم نظریه‌ی سایه را کاملا میفهمد و به شکل استعاره‌ای و هنرمندانه ای آن را به قوی سیاه در شاهکار موسیقایی چایکوفسکی نسبت می‌دهد.
از طرفی تمام عناصر و المان های فیلم بسیار حساب شده هستند و کارکتر سازی ها بر اساس روانکاوی پیش می‌روند.
شخصیت اصلی مادری بسیار سلطه گر ، دارای شخصیت و احساساتی دوگانه دارد. همین موضوع نینا را تبدیل به یک دختر بچه و انسانی دوگانه کرده است . کسی که در بیان افکار و احساسات خود ترس و شرم دارد که این ترس و شرم برگرفته از رابطه با مادر است .
از طرفی مربی باله‌ی نینا فردی قدرتمند. ، اغواگر و آزاد است که در جایگاهی خلاف مادر نینا می‌ایستد . این فرد با تشویق نینا به کشف آزادی و درک آن در بستر رابطه‌ی جنسی که به نظریات فروید نزدیکی بسیاری دارد ، او را در جهتی خلاف چیزی که هست سوق میدهد تا به قوی سیاه (سایه‌ی شخصیتی) نزدیک تر بشود .
هرچقدر روایت فیلم جلو میرود کاراکتر تحول بیشتری پیدا می‌کند تا آخر داستان که به تحول نهایی می‌رسد و آخرین دیالوگ را مطرح میکند : بی نقص بودن را حس کردم !
تحول شخصیت جزو مهم ترین عناصر فیلمنامه نویسی است که در این فیلم در حد والایی رعایت شده است .
در آخر قوی سیاه را میتوان بی نقص ترین فیلم روانشناسی و روانکاوانه‌ی دو دهه‌ی آخر دانست که ترکیبی بی نظیر به شما ارائه میدهد