تاریخچه مارکتینگ؛ مگه مهمه؟
شخصا از بچگی علاقه زیادی به خوندن تاریخ داشتم و دارم. میدونم که برخلاف من، بیشتر مردم علاقه زیادی به خوندن تاریخ ندارن. حالا شما بیا به من بگو که سال تیرکمون شاه فلان اتفاق توی فلان نقطه دنیا افتاده، کیف میکنم! کلا سراغ هر موضوعی هم توی زندگیم رفتم، اول از همه تاریخی که از سر گذرونده رو مرور میکنم. وقتی با خودم قرار گذاشتم که شروع کنم به نوشتن شاخههای مختلف کسب و کار، تصمیم گرفتم حتما قسمت اول هر موضوعی رو به تاریخچه اون شاخه اختصاص بدم. باور کنید که تاریخ چراغ راه آینده است!
مارکتینگ هم از این قاعده مستثنی نیست! به نظرم اول باید بررسی کرد که کانسپت مارکتینگ از کجا میآد؟ چه رویدادهایی ما رو به اینجا که الان هستیم رسونده؟ و در نهایت نتیجهگیری کنیم که قرار این ماجرا به کدوم سمت بره؟
در دنیای بیش از حد سریع و پر از تغییر ما، مارکتینگ یه موضوع عجیب و پر زرق و برقِ که عامل مرگ و زندگی خیلی از کسب و کارها شناخته میشه، با این حال، برداشتن یک گام به عقب و بررسی تاریخچه بازاریابی میتونه بینشهای ارزشمندی رو به ما ارائه بده که اغلب امروزه، نادیده گرفته میشه.
همه جاده ها به رم ختم میشه؟
باور عمومی بیشتر مردم، موضوعات مربوط به بازاریابی، برند، تبلیغات، ارتباط با مشتری و… رو موضوعاتی مدرن و قرن بیستمی در نظر میگیره، در حالی که داستان سفر ما از دوران باستان شروع میشه! حتی قبلتر از بازارهای محلی معروف بینالنهرین! از روزگاری که شما برای شکار یه ماموت باید رفیقتون رو راضی میکردید تا در ازای یه سبد سیب یا یه چکش خوش دست سنگی، خطر رو به رو شدن با دو تا عاج 4 متری رو به جون بخره! حضور “پول” به عنوان واحد مبادله کالا به ماجرا سرعت داد. در ادامه و در همون روزگار، در مطالعات مختلف باستان شناسان، موضوعاتی مثل برند، بسته بندی، تبلیغات و… دیده شد! مثلا یه بنده خدایی بوده در پمپئی 2000 سال پیش زندگی میکرده که سس ماهی خیلی معروفی داشته، شهرت این سس به تمام سواحل مدیترانه و حتی قسمتی از فرانسه امروزی رسیده بوده! این بزرگوار حتی روی پرسونال برندینگش هم کار کرده بوده و موزائیک های خونش نوشته هایی در ارتباط با ایشون و کیفیت کارشون رو در بر داشته! یا در مثالهای دیگهای حول و حوش همون روزگار، در تمدنهای دیگهای مثل مصر و یونان و چین و… مواردی دیده شده که روی بطریهای شراب اسم سازنده اونها دیده میشه، یا حتی برخی نانواها اسم خودشون رو روی نونها ثبت می کردن! در مصر باستان، بازارهای شلوغ در امتداد رودخانه نیل، مراکز تجاری پر جنب و جوشی بودن، جایی که تاجران مجموعه متنوعی از کالاها، از ادویه تا منسوجات رو به نمایش می گذاشتن. مصریها هنر ارائه رو درک میکردن و از هنر و خط خاص خودشون “هیروگلیف” برای ارتباط با کیفیت محصولات خود استفاده میکردن. یا جالبه که بدونید حتی بحث کنترل کیفیت محصولاتی که در بازارها ارائه میشن برای حکومتها دغدغه بوده و یه سری مامور کیفیت محصولات داخل بازار رو چک میکردن!
در ارتباط با تمدن ایران خودمون هم خب حتما همه داستان معروف جاده ابریشم و نقش مهمش در تجارت اون زمان رو میدونید. عملا یه مارکت پلیس بوده برای خودش! پلتفرمی که به تجار غرب و شرق اجازه میداده تا محصولات خودشون رو از طریق تجارت با امپراطوری ایران، به دست همه دنیای شناخته شده اون روزها برسونن! تجار ایرانی تعادل عرضه و تقاضا رو بین بقیه کشورها برقرار میکردن یا عمدا از بین میبردنش! همینطور صنعتگران ایرانی شهرت زیادی در بین همسایه ها داشتن.
قرون وسطی؛ عصر تاریکی!
در عصر کلیسا، شهرهای اروپایی رونق پیدا کردند، زمین های بارور اروپا، سبب توسعه بازار مواد غذایی و صنعتگرانی شد که محصولات کشاورزی میساختند. برای اولین بار اصناف شکل گرفتند و بر کیفیت کار کسب و کارهای محلی نظارت میکردن. در چین خاندانهای بزرگ، نشان خانوادگی خود را بر روی محصولات درج میکردن و کم کم اولین بازارهای بزرگ، گالریها، کتابخانهها و… شکل گرفتن. شهر “بروژ” در قرون وسطی جواهر اروپا بود. بروژ مرکز شلوغ تجارت و بازرگانی بود و بازارش مظهر نفوذ نظام صنفی. صنعتگران، سازماندهی شده در اصناف، اجناس خودشون رو از منسوجات گرفته تا سازههای هنری زیبا، با دقت میساختن و میفروختن. اصناف کیفیت محصولات رو تضمین می کردن، محافظ منافع اعضای خود در برابر دربار و کلیسا بودن و حس اعتماد و اطمینان رو در بین مصرف کنندگان برای اولین بار ایجاد کردن. نمایشگاههای معروف شهر، مانند بروژ ماتینز، بازرگانان رو از سراسر اروپا به خود جذب کردن و ماهیت جهانی تجارت قرون وسطایی رو به نمایش گذاشتن. سر و کله تبلیغات برای اولین بار به صورت جدیتری پیدا شد؛ بازرگانان از تابلوها، نمادها و بنرها برای مغازههاشون استفاده میکردن تا خودشون رو در میدان شلوغ بازار متمایز کنن. این موضوع به وضوح نشان میدهد که چگونه اصناف، نمایشگاهها و شیوههای تبلیغات اولیه، پویایی بازاریابی رو در بافت فئودالی قرون وسطا شکل دادن و اهمیت متمایز بودن رو برای اولین بار به همه نشون دادن.
عصر استعمار؛ شروعی بر یک پایان
یکی از ایستگاههای مهم سفر ما، بدون شک در عصر استعمار اتفاق میوفته، برههای که هرچند خیلی به مذاق مردم غیر اروپایی خوش نیومد و خیلی بهمون خوش نگذشت! ولی نمیشه از این واقعیت چشم پوشی کرد که اروپاییها تجارت رو به سطح بالاتری بردن. برای اولین بار به صورت گسترده سفرهای دریایی و اکتشاف سرزمینهای جدید رو برای پیدا کردن مواد اولیه و همینطور پیدا کردن بازارهای جدید برای محصولات خودشون شروع کردن. موضوعاتی مثل بسته بندی، لجستیک و تجارت بین المللی، پیشرفتشون رو مدیون بلند پروازی غربی ها هستن. تصور کنین در یکی از کشتی های کمپانی هند شرقی هلند (VOC)، نشسته اید و به جعبههایی پر از محصولات نگاه میکنید که روشون لوگو جذاب کمپانی چسبونده شده. یک کمپانی که پیشتاز برند سازمانی در جهان بود. ماجراجویی های کریستوف کلمب به اروپاییها گوجه و سیب زمینی رو برای اولین بار هدیه داد! این داستانهای بازاریابی عصر اکتشاف و استعمار به ما نشان میده که بازاریابی یعنی همیشه باید آماده بادبان کشیدن به سمت کاوش افقهای جدید، سازگاری با تغییرات، و تشنه چشیدن خوراکهای جدید باشید!
!موتور بخار؛ موتوری برای تغییر
ذغال سنگ، موتور بخار؛ انقلاب صنعتی! 250 سال تغییرات سرسام آور و سرنوشت انسان برای همیشه تغییر کرد. هوش مصنوعی، اینترنت، ماهواره، دستگاه ام آر آی، گوشی موبایل، جمبوجت، ساعت هوشمند، موشک، آسمان خراشها و تقریبا هرچیزی که دور و برتون میبینید، حضورشون رو مدیون انقلاب صنعتی هستن. ماشینها و دستگاههای عظیم صنعتی جای خودشون رو در کارگاه و کارخانهها باز کردن و صاحبان کسب و کارهای محلی به یکباره در معرض خطر تهدید بازیگران بزرگی قرار گرفتن که در مدت کوتاهی میتونستن نیازهای یک کشور رو پوشش بدن! تولید انبوه تعادل سه چهار هزار ساله عرضه و تقاضا رو بهم زد و در نتیجه؛
مارکتینگی که امروز میشناسیمش متولد شد!
این اولین نوشته من در مجله "مارکمگ" بود، خیلی ممنون میشم اگه با بازخوردهاتون انرژی بدید و همچنین نقاط ضعف مطالب رو هرچی که هست، جلوی چشمم بیارید تا هرچه سریعتر بتونم رفعشون کنم و باهم دیگه مطالب مفیدتری رو دنبال کنیم.
در نوشته بعدی، از بعد انقلاب صنعتی و در ادامه از ابتدای قرن بیستم دفتر خاطرات مارکتینگ رو ورق میزنیم و به زمان حال میرسیم. برخلاف چیزی که شاید به نظر برسه دانش مارکتینگ و ارتباط با مشتری در طی یک قرن گذشته با روندها و تغییرات بسیاری همراه بوده، با هم دیگه اتفاقات مهم قرن گذشته رو مرور میکنیم و میبینیم که چطور با ظهور انقلاب صنعتی، سر و کله کسب و کارهای مدرن پیدا شده و بر سر به دست آوردن پول من و شما با یکدیگر به رقابت میپردازن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
آینده بازاریابی؛ بیا تا طرحی نو در اندازیم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاریخچه مارکتینگ؛ مگه مهمه؟ - قسمت دوم
بر اساس علایق شما
من نمی نویسم ، مینوازم