ایا انسان چیزی جز محیط یا وراثتش است؟

از منظر زیست شناسی و تکاملی انسان حاصل دو عامل مهم وراثت و تاثیر محیط اطرافش است.یعنی در طول زمان تغییرات محیطی موجب تکامل طبیعی و تغییرات ژنوتیپی و فنوتیپی شده و حتی همین الان هم در رفتار های کوتاه مدت روزانه ما تاثیر بسزایی دارد.اما سوال اینجاست آیا انسان اصولا چیزی غیر این دو نیست؟آیا این نوعی جبر بالقوه در نهاد کائنات نیست؟من صرفا کد هایی که از والدین گرفته ام را اجرا میکنم و باقی رفتار هایم را هم از محیط،مستقیم یا غیر مستقیم تاثیر گرفته ام؟

ممکن است در ابتدا بگویید انسان در انتخاب محیط خود یا انتخاب عوامل تاثیر گذار محیطی برخودش،نقش مهمی دارد.درست است.اما سوالی که مطرح میشود این است ایا من در سنین کودکی و عمدتا تا دوره بلوغ عقلیی که بیشترین تاثیرات اخلاقی و شخصیتی ام را در آن دوره شکل می دهم انتخابی برای محیط خود داشته ام؟تحقیقات عمدتا سنین کودکی (2 تا 8 سال )را مهمترین سنین تاثیرپذیری از محیط میدانند.این تاثیرات به حدیست که در مواردی تقریبا تمام موارد رفتاری و شخصیتی اینده ما را ناخوداگاه شکل می دهد و تقریبا تلاش برای تغییر ان با گذر زمان سخت یا غیرممکن میشود.چون خود نیاز به خوداگاهی دارد ،از اینکه چه برسرمان در سنینی امد که عمدتا به یاد نمی اوریمشان.عقده ها،ارزوها،اهداف،اعتماد به نفس و...از طرفی حتی پس از بلوغ هم عمدتا در محیط هایی هستیم که حاصل انتخاب ما نیست.کشور شهر خانواده و فامیل و گاها محیط کاری و ...از طرفی برخلاف تصور رایج تاثیر پذیری ماهم انتخابی نیست چون اولا اکثر تاثیرات ناخوداگاه روی می دهد و کمتر کسی توجهی به خود سازی و علوم خوداگاهی نشان می دهد(دست کم تا امروز اینگونه بوده) ثانیا بسیاری از انها هم سخت قابل اصلاح هستند .

هدف این نیست که بگوییم عمدتا انسان با جبر زندگی میکند دست کم درصد اشکاری با اختیار و خودسازیست اما مشکل از جایی شروع میشود که خود خودسازی و اگاهی از ان و نحوه تربیت رفتارمان هم خود به عوامل وراثتی برمیگردد.یعنی تربیت والدین شما میزان توجه شما به مطالعه و غیره را نشان میدهد یا دست کم باید دوست یا اشنایی شما را به اینکار دعوت کند یا شانس بیاورید و در فضای مجازی با محافل مثبت برخورد کنید.معمولا اگر از قبل خوداگاهی را نخواهید عضو کانال و پیج های خوداگاهی نخواهید شد یا کتابی مربوط به ان را نخواهید خواند یا از دوستانی که شما را تشویق به این دست مسائل میکنند دوری خواهید کرد.این چرخه خودکار تنظیم و مارا در یک داستان عمدتا جبری و شاید بتوان گفت از پیش تعیین شده قرار میدهد.یعنی خود وراثت و تربیت محیطی نحوه برخورد ما با مسائلی که ارثی یا محیطی انها را کسب کرده ایم،مشخص خواهد نمود.

در پست قبلی در مورد نظم و قابل پیش بینی بودن ان حرف زدیم.در بسیاری از فیلم های امروزی و مسائل زمانی هم به این امر اشاره میشود که انسان در زمان مجموعه ای از اعمالیست که مدام تکرار میکند حتی اگر به گذشته برگردد یا به اینده برود.اشاره کردیم بسیاری از پدیده ها قابل پیش بینی با تعدادی از متغیر هاست فقط به علت پیچیده بودن ان پدیده و تابعیتش از متغیر های بیشتری،ما ان پدیده را پیچیده و غیر قابل پیش بینی میخوانیم.اما چه میشود اگر در اینده هوش مصنوعی با جمع بندی محیط و وراثتمان دست کم به اگاهی حداکثری از ما برسد؟در سریال وست ورلد هم مشابه ان اشاره میشود.انسان مجموعه ای از میلیاردها متغیر وراثتی و محیطیست.هوش مصنوعی با محاسبات سنگین و پیچیده میتواند متوجه شود چه ژن هایی در شما وجود دارد و چه فنوتیپی را شامل میشود یا تا چقدر در رفتار شما خود را نشان خواهد داد.از طرفی با بررسی محیط شما و با توجه به ژنتیک ،پاسخ شما به محیط که مثلا ایا از رفتار دوستتان تاثیر خواهد گرفت یا نه را بررسی خواهد کرد و دست کم با درصد بالایی درست حدس خواهد زد.در همان سریال وست ورلد ما میبینیم که اینده همه انسانها پیش بینی شده در فایل مربوط به انها در یک کامپیوتر مرکزی نگهداری میشود و تقریبا میتوان گفت کاملا درست است و هیچ انسانی خارج از ان پیش بینی ها عمل نمیکند.

تا الان کمی ترسناک بود اما صبر کنید!!!این مسئله جای بحث تامل و تفکر بیشتری توسط متخصصین و تحلیلگران این حوزه دارد و باید سواد بیشتری برای اظهار نظر داشت و من صرفا افکار خود را بعنوان یک شخص عادی مینویسم.اما با همان سریال شروع کنیم.شخصیت جدیدی به نام کیلب وارد میشود و برخلاف حدس هوش مصنوعی عمل میکند!بله اینجا پیش بینی نشده بود.مجموعه اتفاقاتی که باعث ااگاهی کیلب و به هم خوردن چرخه کنترل اینده بشر میشود.پس همیشه استثنا هایی بوده و خواهند بود و این خود پیچیدگی انسان را نشان میدهد.دوم این پروژه ها هنوز عملی نشده و ما مطمئن نیستیم که کاملا جواب خواهد داد یا نه.در پروژه های مشابه قبلی و مواردی مثل القای اطلاعات به ذهن انسان نتایجی نشان داد که مغز پیچیده تر از انست که بتوان تصورش کرد و بمرور خوداگاهی ایجاد کرده و اطلاعات غلط را طی چند سال از ذهن پاک میکند(این دست موارد با وجود کشف تقریبا تمامی ساختارهای مغزی هنوز توجیه نشده اند).از طرفی اگاهی که منجر به خوداگاهی و اگاهی به محیط شود باعث میشود انسان کاملا تغییر کند.اینکه الان من و مخاطب اگاه از تاثیرات محیط و ژنتیک باشیم و در ان تامل کنیم خود قطعا باعث تغییر رفتارهایمان خواهد شد(گرچه خود نوعی تاثیر محیط است و کسی که از ان اگاه نباشد تا اخر عمر ممکن است سعی در تغییر ان نکند).

اما مطلب اصلی که میخواستم به ان اشاره کنم اینست.اگر انسان صرفا ماشینی مجری و تابع ژن و محیط است پس ارزش اصلی انسان چیست؟پس چه چیزی یک انسان را میسازد؟چه چیز باعث میشود دو برادر با حداکثر تشابه ژنتیکی و محیطی و خانوادگی (بخصوص در دوران کودکی)مسیری کاملا متفاوت را طی کنند؟من اسم این را ارزش افزوده یا ارزش اصلی انسان میگذارم.کنش های انسان در زندگی که فارغ از محیط و وراثتش است یا دست کم با وجود اگاهی از انهاست.ممکن است شما متوجه باشید فلان رفتار شما ارثیست اما راضی به نگهداشتن ان باشید یا از تاثیرات محیط بر خود اگاه باشید و سعی در عوض کردن ان نکنید چون مطابق خواسته شماست.با وجود اشاره مقالات علمی به وجود خوداگاهی در برخی حیوانات بعید میدانم موجودی جز انسان در این حد از اگاهی باشد.اگاهی کامل به خود،اگاهی به خوداگاهی و اگاهی به ناخوداگاه و ..(ممکن است از نظر علمی در کلماتم ایراداتای باشد همانطور که گفتم متخصص نیستم و یک نفر با سواد بالاتر به راحتی میتواند ایراداتی وارد کند که میتواند در نظرات ذکر کند،اما مفاهیم در ذهن من هستند که صرفا ممکن است سواد کافی برای انتقال انها از طریق کلمات تخصصی را نداشته باشم که از نظر خودم فعلا ایرادی ندارد قرار نیست کامل باشیم.)

  • در کل پیام اصلی من به مخاطب اینست:زندگی ما عمدتا تاثیر ژن و محیط است. بدون اینکه متوجه ان شویم.زمانی من انسان فارغ از ژن والدین یا تاثیر محیطم معنا دارم که علاوه بر انها کاری انجام دهم.برای مثال اخلاقی را در خود ایجاد کنم که والدینم به من اموزش نداده یا ژنتیکی به ارث نبرده ام.معنای کامل انسان و مفهوم کامل اختیار اینجا معنی دارد.پس از امروز هر رفتار ،عادت،ویژگی شخصیتی در بنای زندگی خود که ارثا ان را نداشته اید یا الزاما با اموزش مستقیم محیط ان را نگرفته اید معنای شما هست.سبک هنری که از استادی یاد نگرفته اید یا وراثتی در ان ماهر نیستید بلکه خود با انتخاب و اگاهی کامل خود انرا ایجاد کرده اید همان مفهوم خاص شماست که خود به این جهان اضافه کرده اید.البته بگوییم باز ارزش وراثت و محیط را پایین نمی اوریم.قطعا هر کاری کنیم خواه ناخواه ما تابع و متاثر از این دو خواهیم بود حتی در ابعاد گسترده.و این به تنهایی ایرادی ندارد خود وراثت و محیط شما منحصر به فرد است و هیچ کس عینا محیط و وراثت شما را ندارد اما دست کم شما هم یک قلم به ژن و محیط خود اضافه کنید.سبک هنری خود را اموزش دهید تا وارد محیط دیگران شود و با تمرین ان را به مهارتی ذاتی تبدیل کنید که شاید ارثا به فرزندانتان برسد(البته تغییرات ژنتیکی به همین راحتی نیست و من هم علم دقیقی درموردش ندارم اما به تجربه دیده ایم که یک نفر که اولین نقاش نسل خود است حتی وقتی از فرزندش دور است،میتوان اثار ذوق هنری و نقاشی را در فرزندش دید و این شاید همان یک میلیاردم تغییریست که پدر در ژن خود با تمرین زیاد بوجود اورده).

اتمام نگارش.