زن‌ها ناقص العقل اند؟

بگذارید مطلب را با نقل خاطره‌ای آغاز کنم. حدوداً سه سال پیش بود که یکی از هم‌دانشگاهی‌هایم تصمیم گرفته بود که نهج البلاغه را بخواند. پس از مدّتی به خطبه ۸۰ معروف رسیده بود (که عقل زن‌ها ناقص است و …) و برای رفع شبهه، در اینترنت جستجوهایی کرده بود امّا متاسّفانه پاسخ قانع‌کننده‌ای پیدا نکرده بود. این هم‌دانشگاهی، موضوع را در یکی از گروه‌های دانشجویی مطرح کرد تا شاید بقیّه پاسخی برایش داشته باشند. شاید مناسب باشد که اینجا هم بخشی از آن متن را بیاورم:

... توی خونه یه نهج‌البلاغه با شرح مفصل‌تر پیدا کردم گفتم شاید توی اون بتونم توضیحی پیدا کنم. انتشار اون کتاب مال سال ۵۱ بود. دیدم تنها توضیحی که داده در مورد جمله آخر خطبه است که گفته بود در کارهای معروف هم از زن‌ها پیروی نکنید در توضیح گفته بود که اگر واجب بود انجام بدید ولی بهش بگید که بخاطر اون انجام ندادید اگرم مستحب بود انجام ندید که فک نکنه ازش پیروی کردید چون در اینجا پیروی نکردن از زن مستحب مهمتریه! جالب بود که در اون برهه زمانی دغدغه راجع به این خطبه مربوط به نحوه اجرای این بخشش بوده نه چیز دیگه‌ای. فک کنم حتی خود زن‌ها هم مشکلی با این خطبه نداشتن. رفتم یه نهج‌البلاغه جدیدتر پیدا کردم. مترجم تمام سعیش رو کرده بود که با نگاهی متفاوت به معنی کلمه «نواقص» یجوری قضیه رو حل کنه. سعی کرده بود بگه که اینجا نواقص به معنی اختلاف و تفاوت عقل و ایمان زن و مرده نه ناقص بودن، ولی واقعا تلاش نافرجامی بود. خلاصه که دلم نمیخواد از کنار چنین چیزی راحت بگذرم و امیدوارم جوابی براش پیدا کنم.

چون این سوال چند وقت قبل از مطرح شدنِ این موضوع، برای خودم مطرح شده بود، تحقیقاتی در رابطه با آن انجام داده بودم. لذا توضیحات مختصری را در آن گروه دانشجویی ارسال کردم که از قضا دوستان زیادی(از جمله همین هم‌دانشگاهی که برایش سوال مطرح شده بود) لطف داشتند و از پاسخ بنده تشکّر کردند. حالا بعد از مدّتها تحقیقاتم را کامل‌تر نمودم و تصمیم گرفتم که در اینجا به اشتراک بگذارم، به این امید که برای برخی از افراد مفید باشد.

قبل از بررسی این خطبه لازم است که بخش‌هایی از آنرا که محلّ اشکال است، عیناً در اینجا بیاورم:

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ. فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ. فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر.
اى مردم، بدانيد كه زنان را ايمان ناقص است و بهره منديهايشان ناقص است و عقلهايشان ناقص است. اما ناقص بودن ايمانشان از آن روست كه در ايام حيض از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و ناقص بودن عقلهايشان، بدان دليل است كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و نقصان بهره منديشان در اين است كه ميراث زنان نصف ميراث مردان است. از زنان بد بپرهيزيد و از زنان خوب حذر كنيد و كار نيك را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهيد، تا به كارهاى زشت طمع نكنند.

اگر انسان اندکی با سیره‌ی ائمّه(علیهم السّلام) و قرآن کریم آشنایی داشته باشد و با عقل خود در این روایت بیاندیشد خواهد یافت که این روایت به هیچ طریقی قابل قبول نیست و نه عقل آن را می‌پذیرد و نه شرع. اگر اینگونه بود که تمام زنان عقل و ایمانشان ناقص باشد، پس چرا امام سجّاد(ع) خطاب به حضرت زینب(س) می‌فرمایند: «أنت بحمدالله عالمة غیر معلّمة» یعنی عقل شما در درجه‌ای است که نیاز به تعلیم ندارد و تمام علم در نزد شماست؟ و اگر اینگونه بود که تمام زنان عقل و ایمانشان ناقص باشد، پس چرا امام حسن عسکری(ع) در وصف مقام حضرت فاطمه(س) ایشان را حجّت خداوند بر تمامی ائمّه(علیهم السّلام) معرّفی می‌کنند؟ و اگر اینگونه بود که عقل زن ناقص باشد یا نصف مرد باشد چرا در قرآن کریم آمده است که زن و مرد از یک نفس واحده خلق شده‌اند و هیچ‌یک برتر نیست بلکه ملاک برتری تقواست؟ و …

خود امیرالمومنین(ع) در فرمایشی روایات را در ۴دسته طبقه‌بندی کرده‌اند و فرمودند تنها یک دسته آنها را بپذیرید و بقیّه را بدون دلیل متقن و حجّیّت کامل نباید پذیرفت. نمی‌دانم چرا عدّه‌ای دنبال توجیه روایات ناصحیح و یا تقطیع شده هستند؟ به وضوح، هر عقلی می‌یابد که حتّی اگر عقل زنان را ناقص بگیریم دلایلی که در ادامه آورده شده‌است اصلا دلایل منطقی نیستند! تمام مشکل آن است که ما نهج البلاغه را در ردیف قرآن قرار داده و یک کتاب کامل و ۱۰۰درصدی و غیرقابل تحریف یا تقطیع می‌بینیم درحالیکه این کتاب به دست تاریخ‌نگاران گردآوری شده است و خالی از اشکال نیست. البته باید توجّه داشت که مرحوم سیّدرضی، روایات بسیار معتبر و مهمّی را در این کتاب جمع‌آوری نموده‌اند که به تعالی انسانها کمک شایانی می‌کند، لیکن مقصود بنده از این نوشته آن است که قبل از پذیرشِ هر روایتی ابتدا لازم است که مطمئن شویم آن روایت معتبر بوده و با عقل و شرع نیز تناقضی نداشته باشد.

اجازه دهید که ابتدا یک نمونه‌ي تاریخی را بیان می‌کنم: اگر شما با فرمایشات حضرت علی(علیه السّلام) آشنایی داشته باشید می‌بینید که ایشان در مواقع گوناگون و به مناسبتهای مختلف گلایه‌های فراوان خود را از ابوبکر و عُمَر بیان می‌کنند. برای اینکه یک نمونه‌اش را مشاهده بفرمایید کافی است به خطبه شقشقیه مراجعه نمایید. حال در همین نهج البلاغه به خطبه‌ی ۲۲۸ مراجعه کنید، می‌بینید که چه تعریف‌هایی از قول ایشان در وصف عُمَر نقل شده است! تکلیف چیست؟ کدام را بپذیریم؟ آیا امکان ندارد اشتباهی در ثبت تاریخ رخ داده باشد؟ محقّقین باجستجوهای زیاد در میان منابع تاریخی یافته‌اند که در تاریخ طبری( که طبری از اهل تسنّن بوده و قبل از مرحوم سیّد رضی می‌زیسته است) همین خطبه عیناً نقل شده است منتها از زبان امیرالمومنین(ع) نیست بلکه این سخنان از طرف زنی بوده است که طرفدار عُمَر بوده و در حمایت از او پس از مرگش چنین سخنانی را خطاب به امیر المومنین(ع) بیان کرده است، امّا در نهج البلاغه از زبان حضرت نقل شده است. راجع به خطبه۸۰ نیز بسیاری از علما در سند این روایت تردید کرده اند و مرحوم سيّد رضي، اين روايت را مُرسَلاً نقل کرده است که نوعاً علما به روايات مُرسَله عمل نمي‌کنند.

امینه اینلوز (Amina Inloes) استاد مطالعات اسلامی در کالج اسلامی لندن در مقاله‌ای با عنوان «آیا امام علی زن‌ستیز بود؟ مقایسه‌ی تصویر زن در نهج البلاغه با کتاب سلیم ابن قیس» (مجله‌ی مطالعات اسلام شیعی، ۲۰۱۵) به مقایسه‌ی تصویر زن در نهج البلاغه، که زن‌ستیزانه به نظر می‌رسد، با تصویر زن در کتاب سلیم ابن قیس می‌پردازد. تصویر زن در کتاب سلیم ابن قیس، که جمع‌آوری آن مقدّم بر جمع‌آوری نهج البلاغه بوده است، تصویری گشوده و عاری از زن‌ستیزی است و این با تصویر زن در قرآن سازگارتر است. همچنین انجمن مسلمانانِ شیعه‌ي دانشگاه نورث‌وسترن شهر شیکاگو، در رابطه با این خطبه و تقطیعات/تحریفاتی که در آن شده، درس‌گفتارهایی در سال گذشته برگزار نمودند که برای بررسی عمیق‌تر این پرسش، توصیه می‌کنم این ویدئوها را از دست ندهید.

اگر کسی بخواهد مقام واقعی زن را در دین اسلام بررسی کند قطعا بهترین الگو حضرت فاطمه‌‌ زهرا(س) است که خطبه فدکیّه از ایشان به ما رسیده است و اگر مقداری در این خطبه تامّل کنیم و با مباحث عقلی آشنا باشیم، خواهیم یافت که این مطالب تنها از عقلی صادر می‌شود که شایسته است تمام عقول در برابرش سر تعظیم فرود ‌آورند. این موضوع نشان می‌دهد که نه تنها عقل زن ناقص نیست بلکه توانایی رسیدن به چنین جایگاهی را دارد.