است یا هست؟ مسئله این است!

من مصطفی مردانی هستم. داستان نویس و مدرس داستان نویسی. پانزده سال است که به این دو تا شغل و البته تولید محتوا مشغولم.

در این مدت، بارها و بارها با این سوال مواجه شدم که «هست» درست است یا «است»؟ اصلاً این سوال خودش پر از کلی ایراد است. مثل این می‌ماند که بگوییم فرق بین «گشتن» یا «شدن» چیست؟ از همین فعل گشتن و شدن استفاده می‌کنم تا برسم به معنای اصلی حرفم. که خیلی وقت‌ها این شوخی بی مزه که «زرده تخم مرغ زرد هست یا است؟» را فراموش کنیم. و این استدلال که «هست» از مصدر «هستن» به معنای وجود داشتن است چه قدر استدلال ساده‌انگارانه‌ای است. می‌خواهم مثال‌هایی بزنم که درکش را ساده‌تر کنم. و به این جا برسیم که بالاخره است یا هست؟ کدام درست است.

http://eseminar.tv/wb31408


البته که «هست» در بعضی جاها به معنای وجود داشتن به کار می‌رود. مثلاً در عبارت «خدا هست»، این طور برداشت می‌شود که «خدا وجود دارد.» در حالی که «خدا است» معنای وجود داشتن خدا را انتقال نمی‌دهد. اما بیایید به عقب برگردیم و دو تا فعل «شدن» و «گشتن» را بررسی کنیم. آیا «گشتن» به معنای «جستجو کردن» نیست؟ آیا در فارسی قدیم، «گشتن» به جای «شدن» به کار نمی‌رفته؟ آیا می‌توان گفت چون «گشتن» در بعضی جاها معنای «جستجو کردن» می‌دهد، نمی‌تواند معنای «شدن» بدهد؟

می‌خواهی بنویسی؟ اول ترست را بگذار کنار. خرید پادکست ترس از نوشتن 

کلماتی با اشتراک معنی

از این  جنس کلمات در فارسی کم نداریم. در هر زبانی، کلماتی هستند که به جای همدیگر به کار می‌روند. اما الزاماً همان یک معنا را منتقل نمی‌کنند. و اگر بخواهیم این اشتراک معناها را بین کلمات مثال بزنیم، باید برای هر کلمه ای این کار را بکنیم.

مثلا کلمه ای مثل سایه، در زمینه‌های مختلف، معناهای مختلفی از خودش دارد. سایه در معنای فیزیکی، از برخورد نور به یک جسم ثابت شکل می‌گیرد. اما آیا «سایه» در عرفان، در روان شناسی و در سیاست، همان معنا را می‌دهند؟ ایا می‌توان گفت سایه ای که یونگ به آن اشاره می‌کند، حتی از نظر فیزیکی و شناختی، ربطی به سایه ای که می‌شناسیم دارد؟ سایه به بخش تاریک وجود گفته می‌شود که چشم ما از دیدن آن تا حدی نابینا است.

یا می‌شود تصور کرد که وقتی در مورد «زمین» حرف می‌زنیم، معنای سیاره بودنش را حذف کرده ایم؟ و این که زمین فقط می‌تواند به معنای یک سیاره در منظومه شمسی به کار برود؟

این یادداشت را هم بخوانید: حرفی بزن که داستان می طلبد! 

وقتی هر دو تا را منفی می‌کنیم

نکته اینجاست که وقتی این دو تا فعل را معکوس می‌کنیم، شکلشان یکسان است. هر دوتا به شکل «نیست» منفی می‌شوند. نیست به معنای «وجود ندارد» و نیست به معنای نبودن در یک وضعیت. البته که هر دو فعل در حالت منفی شکل یکسانی دارند. و ما چنین نمونه ای در فارسی نداریم که دو فعل با دو معنای مختلف، شکل منفی یکسانی داشته باشند.

ساده انگارانه است که فکر کنیم وقتی حالت منفی دو تا فعل یکی است، حالت مثبتشان با همدیگر فرق دارند. مثلاً در مورد صفت‌ها وقتی توانایی و مهارت، هم معنا هستند، پس ناتوانی و بی مهارتی هم می‌توانند به جای همدیگر به کار بروند و برعکس. اما چه طور در مورد فعل «است» و «هست» این تفاوت را قائل می‌شویم؟

تا حالا استن را صرف کرده اید؟

«بود»، «است»، «خواهد بود»، سه حالت مختلف از مصدر بودن هستند. مثلاً می‌نویسیم:«چیزی که اینجا است، نگرانم می‌کند.» بیاید زمان فعل را تغییر بدهیم:

گذشته: چیزی که این جا بود، نگرانم می‌کرد.

آینده: چیزی که اینجا خواهد بود، نگرانم خواهد کرد.

می بینید که به راحتی در زمان‌های مختلف، معنای فعل «است» مشخصات خودش را دارد. اما اگر اول شخص یا دوم شخص باشد چه طور می‌شود؟

گذشته: تو که اینجا بودی، نگرانم می‌کردی.

حال: تو که اینجا هستی، نگرانم می‌کنی.

آینده: تو که اینجا خواهی بود (باشی)، نگرانم خواهی کرد!

آیا می‌توانیم بنویسیم: تو که اینجا استی، نگرانم می‌کنی؟ چنین چیزی در فارسی گفته نشده. و ما تا به حال مصدر «استن» را صرف نکرده ایم. «است» یک شیوه از نگارش «هست» به حساب می‌آید. گاهی حتی حذف هم می‌شوند و به شکل «تو که اینجایی» نوشته می‌شود. «اینجایی» را به چه چیزی می توانیم تبدیل کنیم؟ «اینجا استی» یا «اینجا هستی»؟

مطلب مفید دیگر: نویسندگی چیست و چه طور رشد می کند؟

است یا هست؟ هنوز مسئله است؟

امیدوارم که راضی شده باشید بین است و هست تفاوت معناداری وجود ندارد. گاهی وقت‌ها استثناهای زبان فارسی نباید ما را گول بزند. فقط کافی است از زاویه‌های دیگری هم به این موضوعات نگاه کنیم. برای یک «غیرفارسی زبان» این می‌تواند مسئله باشد که بالاخره «است» یا «هست»؟ اما برای یک فارسی زبان که هر روز با این کلمات سر و کار دارد، درک این موضوع کار پیچیده‌ای نیست.

مصطفی مردانی

اینستاگرام تلگرام توییتر | لینکدین