چندتا دوستیم از چندتا رشته مختلف؛ فلسفه، فیزیک، کامپیوتر. تلاش میکنیم چیزی بنویسیم که نسبتاً ارزش خواندن داشته باشد.
دردسرهای نگارش
گفت: بنویسیم «پیشنهادها» یا «پیشنهادات»؟
گفتم: فکر کنم «پیشنهادها». در دبیرستان درسی بود که میگفت «ات» را برای کلمههای فارسی به کار نبریم.
گفت: هر دو درستاند! چون اغلب مردم امروزی که به فارسی معیار حرف میزنند، بین «پیشنهادات» و «پیشنهادها» تفاوت معنایی نمیگذارند.
گفتم: پس «گاهاً» هم باید درست باشد، چون خیلیها آن را بهکار میبرند. در نامههای اداری هست، مجریهای تلویزیون میگویند، در کوچه و بازار هم میشنویم.
گفت: نه! کلمات فارسی را تنوین نمیدهیم.
گفتم: ولی خودتان الآن گفتید که نظر جمع مهم است.
گفت: نه نیست! اصلاً بگو ببینم «الان» بنویسیم یا «الآن»؟
گفتم: من که مینویسم «الآن».
گفت: نه باید بنویسی «الان»، چون اغلب مردم امروزی همزه میانی را تلفظ نمیکنند و نوشتار باید به گفتار نزدیک باشد.
گفتم: عجب! ولی ما خیلی راحت میگوییم «الآن» یا «قرآن»؛ و همزه میانی هم بهراحتی تلفظ میکنیم. البته گاهی که خیلی تند حرف میزنیم، میگوییم «الان»، ولی گفتن همزه میانی کار شاقی نیست! حالا گیریم فارسیزبانهای زیادی بگویند «الان» و ما هم تابع نظر جمع هستیم. با این حساب، «گاهاً» هم باید درست باشد، چون نظر جمع است.
گفت: نه. طبق اصل کمکوشی، زبان به سمت اختصار میرود و اهالی زبان، گونههای کوتاهتر کلمات را به گونههای بلندتر ترجیح میدهند.
گفتم: مثل اصل کمترین کنش در فیزیک که مثلاً میگوید نور از مسیری میرود که زمان پیمودن مسیر کمتر شود.
گفت: بله. ظاهراً!
گفتم: پس چرا جنوبیها به «عمو» میگویند «عامو»؟ آیا آنها به اصل کمکوشی احترام نمیگذارند؟! ثانیاً، اگر بنا به اصل کمکوشی باشد، چرا «گو» (gow) را بر «گاو» و «او» (ow) را بر «آب» ترجیح نمیدهیم؟ «گو» (gow) از فارسی پهلوی رایج بوده و واژهای ریشهدار است، امروزه خیلیها در همین مملکت آن را تلفظ میکنند، و کوتاهتر از «گاو» است.
گفت: ملاک ما برای فارسی معیار، زبان طبقه تحصیلکرده است.
گفتم: تحصیلکردگان دیروز ما عموماً عربینویس بودند و تحصیلکردگان امروزمان شیفته انگلیسیگویی هستند. گاهی بهعمد عربی میگفتند و انگلیسی میگویند تا نشان دهند چیزی میدانند!
گفت: آنها فقط در گفتار از کلمههای انگلیسی استفاده میکنند. در نوشتار، ضوابط فارسی را رعایت میکنند.
گفتم: ولی شما معتقدید نوشتار باید به گفتار نزدیک شود. در واقع، همین الآن نوشتار فارسیزبانان به نوشتار انگلیسی نزدیک شده است! خبرنویسان رسمی ما با «توسط» جمله میسازند و دانشگاهیان ما مدام از جملههای مجهول استفاده میکنند. ما این کلمه و این ساختار را در متنهای قدیمی خیلی کم داشتیم، اما هماکنون بهوفور آنها را میبینیم.
گفت: زیاد مته به خشخاش میگذاری! مشکلت دقیقاً چیست؟!
گفتم: مشکلم وضع چرخشی است. از یک سو میگوییم باید زبان دانشگاهیان را ملاک قرار دهیم، و از سوی دیگر معتقدیم آنها اشتباهات زیادی دارند. اگر زبان آنها اشتباه است، با چه سنجهای به اشتباه آنها پی میبریم؟ اگر آن سنجه میگوید «ات» را نباید به واژه فارسی افزود، پس چرا میگوییم طبق نظر اکثریت عمل میکنیم؟ بهعلاوه گمان میکنم گاهی قواعد زبانشناسی را درست اعمال نمیکنیم.
گفت: منظورت چیست؟ اینها از قوانین طبیعی الهام گرفتهاند و بسیار بررسی شدهاند.
گفتم: اصل کمکوشی یکی از اصول بنیادی زبان است، نه تنها اصل بنیادی زبان. همچنان که در طبیعت، پایستگی انرژی و پایستگی بار و پایستگی تکانه زاویهای و ... همزمان اعمال میشوند. نمیتوان گفت مردم واژهها را تنها بر اساس اصل کمکوشی را میسازند. بگذارید مثالی بزنم. فرض کنید میخواهیم یک زیردریایی اتمی بسازیم و ضروری است که بین کارکنان و چشمه اتمی دیوارهای قرار دهیم تا آسیبی به کارکنان نرسد. اگر دیواره فقط از فلزهای سنگینی همچون سرب یا تنگستن باشد، جلوی پرتوهای مضر را بهخوبی میگیرد، ولی احتمال غرق شدن زیردریایی هم زیاد میشود! پس مجبوریم دیواره بهینهای را در نظر بگیریم که نه زیاد سنگین باشد، و نه به پرتوهای مضر اجازه عبور دهد. بهعلاوه، قیمت آن هم نباید بهحدی زیاد باشد که از پس هزینهها برنیاییم. داستان زبان هم تقریباً شبیه به همین است. عوامل اثرگذار زیادند و بعضاً ناشناخته. نمیتوان تنها با تکیه بر یک قاعده، زبان را تغییر داد یا تفسیر کرد.
م. مقدسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کمی در مورد ابهامات نظم در جهان -بخش اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابچه «راه و رسم لینوکسی شدن»
مطلبی دیگر از این انتشارات
آفتابه، ناهار، رستم