طولانی، سخت، واجب

هر کسی که اندکی با نسبیت آشنا باشد، نام راجر پنرز را شنیده است. دانشمند معاصر بریتانیایی که کارهای اصیل زیادی در ریاضیات و فیزیک نظری انجام داده و نویسنده پرکاری هم هست. او در سال ۲۰۰۴ کتابی با نام The Road To Reality (جاده‌ای به سمت واقعیت) می‌نویسد که توجه خیلی‌ها را جلب می‌کند. عنوان کتاب با عبارت «راهنمای جامعی برای قوانین عالَم» تکمیل می‌شود، بنابراین بدیهی است که انتظار داشته باشیم با کتابی کوتاه روبه‌رو نشویم. کتاب ۱۰۹۴ صفحه دارد که حقیقتاً برای کتابی علمی زیاد است. پنرز کتابش را با این نیت نوشته که به خواننده، هیجان ناشی از کشف قوانین عالم را القا کند. او بحثش را با ریاضیات یونان باستان و مرور اندیشه‌های افلاطونی می‌آغازد. سپس به خواننده نشان می‌دهد که برای توصیف عالم به چه ریاضیاتی نیازمندیم. تقریباً یک‌سوم کتاب درباره ساختارِ ریاضیِ مورد نیاز است و پنرز افزون بر تشریح آنها، به سیر تاریخی آنها نیز توجه دارد. البته او زیاد وارد جزئیات نمی‌شود، اما تلاش می‌کند مفاهیم اساسی را به ساده‌ترین زبان توضیح دهد. به عنوان مثال، وقتی درباره خمینه‌های مختلط صحبت می‌کند، تنها چند نکته راجع به مختلط بودن مختصات می‌گوید. از این رو، خواننده‌ای که فقط فهرست مندرجات کتاب را ببیند، گمان می‌کند مؤلف صرفاً می‌خواهد ریاضی را به عنوان ابزاری برای مطالعه عالم معرفی کند. حال آنکه اگر کتاب را ورق بزنیم و تلاش ستودنی پنرز را در ترسیم تصاویر کتاب ببینیم، خواهیم دانست او اهمیت بسیاری برای جنبه هنری ریاضیات قائل است و در تمام فصل‌های کتاب می‌کوشد تا آن را نمایش دهد. البته شاید این کار پنرز عمدی بوده باشد، چرا که او تا مرز جدیدترین نظریه‌های مرتبط با عالم پیش می‌رود. برخی از نظریه‌های نوین ساختار پیچیده و مجردی دارند و اگر پنرز در دنیای خشک ریاضی باقی می‌ماند، احتمالاً هیچ خواننده‌ای رغبتی برای آشنا شدن با نظریه‌های فیزیکی پیدا نمی‌کرد.

پس از آنکه ساختار ریاضی لازم تشریح شد، بحث فیزیک شروع می‌شود و همانند قسمت ریاضی، به سیر تاریخی اندیشه‌ها (از یونان باستان تا امروز) نیز توجه می‌شود. پنرز در این قسمت با همه نظریه‌های فیزیکی کاری ندارد، بلکه به دنبال «واقعیت» است. او «جاده‌ای» را می‌پیماید که تصور می‌کند به واقعیت ختم می‌شود. در این جاده بنیادی‌ترین نظریه‌ها به توصیف عالم می‌پردازند؛ نظریه‌هایی مانند نسبیت عام، مکانیک کوانتومی، میدان‌های کوانتومی، ریسمان و … . در این کتاب مهم نیست که آب در چه دمایی می‌جوشد. این مسأله بنیادی نیست. مسأله‌های بنیادی چیزی شبیه این مسأله هستند: «ذره چیست و طبق چه قانونی این طرف و آن طرف می‌رود؟» البته روش مؤلف در تبیین مسائل، بیشتر فلسفی-ریاضی است تا فیزیکی. به هر حال، پنرز بیشتر ریاضیدان است تا فیزیکدان و به‌ندرت مسائل عالم را از دریچه شهود فیزیکی می‌بیند.

خوشبختانه پنرز کتاب خود را به گونه‌ای فصل‌بندی کرده که حجم زیادش مانع خواندنش نباشد. گرچه تمام فصل‌ها به‌گونه‌ای به یکدیگر وابسته‌اند، اما اگر پیش‌زمینه خوبی در ریاضیات دارید، می‌توانید یکباره وارد فصل‌های فیزیکی شوید. حتی می‌توانید هر فصل فیزیکی را هم به طور مجزا بخوانید. مثلاً بی‌آنکه فصل «فضازمان» را بخوانید، به سراغ فصل «ابرتقارن» بروید. البته بعضی چیزها نامفهوم خواهند بود، ولی بهتر از این است که هیچ چیزی نفهمیم. فراموش نکنیم که پنرز در این کتاب نمی‌خواهد سیر تا پیاز نظریه‌ها را برای ما بگوید، بلکه می‌خواهد در ما حسی از «فهمیدنِ قوانینِ حاکم بر گیتی» ایجاد کند. یعنی همان چیزی که به عقیده ریچارد فاینمن، بزرگ‌ترین و ارزشمندترین دستاورد علم است.

پنرز فصل پایانی کتاب را به مسائل جامعه‌شناسی، تاریخی و فلسفی علم اختصاص می‌دهد. او از خوانندگان می‌خواهد که به مسائلی مثل مدگرایی در علم، ارزش نظریه‌ها، زیبایی نظریه‌ها، یا نقش تجربه در علم توجه کنند. شاید آخرین جملات این فصل منظور او را از کل کتاب به‌خوبی توضیح دهد: «خیلی چیزها هستند که ما درک اندکی از آنها داریم. به احتمال زیاد در قرن ۲۱ چشم‌اندازهای بیشتری نسبت به قرن ۲۰ روی ما گشوده خواهد شد. اما برای دیدن آن چشم‌اندازها، به ایده‌های قدرتمند جدیدی نیاز داریم که ما را به سمت جدیدی ببرند — پیروی محض از آنچه تاکنون دنبال می‌کرده‌ایم، ثمربخش نخواهد بود. شاید کوچک‌ترین تغییری در نگرش ما بتواند اثرات شگرفی داشته باشد.» این دیدگاه پنرز نیز با آن جمله معروف فاینمن که علم را عدم اعتماد به یافته‌های پیشینیان می‌داند، همخوان است. پنرز علی‌رغم توانمندی‌های خودش در تحلیل مسائل فیزیک نوین، مخاطب را به نقد نظریه‌ها — حتی نظریه‌های خودش — فرامی‌خواند و از آنها می‌خواهد تا در جادهٔ رو به واقعیت گام بردارند.

در این میان، به نظر می‌رسد قلم نسبتاً ادیبانه پنرز، گهگاه برای مخاطب فارسی‌زبان گنگ می‌شود. بنابراین لازم است تا خواننده درک هنری خود را بیفزاید و آماده باشد تا هر از گاهی استعارات ادبی را به گزاره‌های علمی ربط دهد. به‌علاوه، هر بخش کتاب تعدادی تمرین دارد که برای سنجش توانایی‌های خواننده و میزان فهم او از موضوع، بسیار مناسب‌اند. البته این کتاب، کتاب درسی نیست، ولی می‌توان در کنار کتاب‌های درسی آن را مطالعه کرد.

مؤلف در این کتاب تا حد ممکن از بکارگیری فرمول‌های ریاضی پرهیز می‌کند، چرا که مخاطب کتاب را تنها خبرگان ریاضی یا فیزیک نمی‌داند. همین موضوع سبب شده تا برخی مفاهیم به‌کندی توضیح داده شوند و شاید خواننده حرفه‌ای از اطناب کلام به ستوه آید. از سوی دیگر، مخاطب عام گاهی در این کتاب احساس غربت می‌کند، زیرا برخی مفاهیم یکباره مطرح می‌شوند و هرگز در کتاب معنای روشنی پیدا نمی‌کنند. واقعیت این است که بعضی مطالب کتاب حتی برای دانش‌آموختگان کارشناسی ارشد و دکتری فیزیک هم جدید است. به همین سبب، عجیب نیست اگر عده‌ای آن را کتابی خسته‌کننده و سخت توصیف کنند. خواندن این کتاب که به‌شدت به فیزیک‌پیشگان نظری توصیه می‌شود و هنوز به فارسی ترجمه نشده است، صبر و حوصله فراوان می‌خواهد.


م. مقدسی