«آری به زندگی؛ در کشاکش ناملایمات»
تابستان سال گذشته در حالی که روزها نهچندان سهل سپری میشدند، جناب کاشیچی مدیر انتشارات گوتنبرگ، پیشنهاد ترجمهٔ کتاب «آری به زندگی» را مطرح کردند. از ایشان وقت خواستم تا نظر نهاییام را اعلام کنم. شروع کردم به خواندن آن. میدانستم با کتابی از جنس کتابهای روانشناسی با اهداف تجاری که غالباً تحت عناوین مثبتاندیشی و با محتوای زرد روانه بازار نشر میشوند، سر و کار ندارم. متن کتاب مرا مجذوب خودش کرده بود و خواندنش بیش از هر چیز برای خود من بسان مرهم، تسکین و حتی یک ضرورت پس از تجربهٔ رنجهای پی در پی بود.
کتاب، شامل سخنرانیهایی است که فرانکل حدود یازده ماه پس از آزادیاش از اردوگاه آشویتز ایراد کرده است. این گفتارها تا پیش از این هرگز به زبان انگلیسی برگردانده نشده بود تا اینکه بهار سال گذشته ناشری به نام بلتس «آری به زندگی» را که برای نیم قرن به دست فراموشی سپرده شده بود، پیدا کرده و آن را برای اولین بار به زبان انگلیسی منتشر میکند.
در مقدمهام با عنوان «مردی که باورش را میزیست» چند صفحهای دربارهٔ زندگی فرانکل نوشتهام. اینکه چگونه پس از آزادی با فقدان همسر باردار، پدر، مادر و برادرش که در اردوگاههای کار اجباری کشته شده بودند مواجه میشود. چگونه از «وضعیتی نزدیک به خودکشی» خود را میرهاند و در زندگی جدید خود معنا را بازآفرینی میکند. نکتهٔ مهم دربارهٔ کتاب این است که دربردارندهٔ گفتارهای کسی است که خود دشوارترین رنجها را متحمل شده، بنابراین سخنی بر زبان نیاورده که کارکرد آن ناآزموده باشد.
در پایان از انتشارات محترم گوتنبرگ و جناب دکتر ناصرمقدسی عزیز (متخصص نورولوژی) که زحمت نوشتن مقدمه را کشیدند بسیار سپاسگزارم.
خواندن این کتاب را به همه آنهایی که در پی یافتن بینشی تازه و «آیندهمحور» هستند تا نگرش جامعتری به زندگی و رنجهای ناگزیر آن پیدا کنند، توصیه میکنم. کتاب را میتوانید از طریق دیجیکالا به آدرس زیر و نیز صفحه اینستاگرام انتشارات گوتنبرگ تهیه کنید. مشتاق شنیدن نظراتتان هستم.
Instagram: @gutenberg.publication
چنانچه تمایل دارید کتابی را ترجمه کنید، پیشنهاد میکنم قبل از هر کاری پست راهنمای ترجمه کتاب را در وبسایت پانویس بخوانید.
با احترام
ضحیحسینی نصر
چرا دستم به کتاب و چشمم به مطالعه نمیره!
سمفونی مردگان | اینجا چراغی روشن نیست
دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: بندهای 151، 152، 153 و 154