برای تو؛ زندگی - محمدرضاطهرانی

مجموعه داستان کوتاه برای تو؛ زندگی
مجموعه داستان کوتاه برای تو؛ زندگی

برای تو؛ زندگی در ۲۵ آذر ۱۴۰۰ توسط نشر حکمت کلمه چاپ شد. این کتاب شامل دوازده داستان کوتاه است که هرکدام به نوعی حول محور مفهوم زندگی می چرخند.

نوشتن این مجموعه داستان کوتاه از پانزده مهر ۱۳۹۹ برای من آغاز شد و ششم تیر ۱۴۰۰ به پایان رسید. در ادامه معرفی کتاب، اشاره‌ای به داستان‌هایش خواهم داشت.

اما معرفی داستانها:

۱- حضور «جای خالی تو…»: حامد در تلاش است تا بعد از دیدن خوابی که برایش خوشایند هم نبوده، راهی برای بیان حرف‌هایش به مادر پیدا کند.

۲- سقوط بی‌انتها: احسان در مسیری قرار گرفته است که فقط خودش می‌تواند به خودش کمک کند. تلاشی که گاهی دیده می‌شود و گاهی خیر.

۳- ایستاده در گذشته: وحید در پی حل یک معمای جنایی است. معمایی که درگیر شدن با آن دست خودش نبوده است. او یافتن پاسخ معما را وظیفه خود می‌داند.

۴- یک عکس، یک زندگی: محمدرضا که یک نویسنده ایرانی است و موفق به چاپ کتبی در خارج ایران نیز شده، در تلاش برای نوشتن آخرین رمان خود ناموفق می‌ماند. او این ماموریت را به برادر زاده‌اش می‌سپارد.

۵- چشم‌هایش: میلاد که موفق شده است در یکی از معتبرترین دانشگاه‌های کشور قبول شود، با امید به آینده‌ای روشن و البته حل معمای خانوادگی‌شان از شیراز راهی تهران می‌شود. معمایی که یافتن پاسخش سالها طول کشید.

۶- برای تو؛ زندگی: فرزندانی که باید راز پدری که فوت کرده است را کشف کنند، دور هم جمع شده‌اند. هرکدام یک ماموریت دارند و در آخر باید یک تصمیم واحد بگیرند.

۷- پرواز شماره…: میثم پس از شنیدن ایده‌ای که دخترش برای نوشتن یک داستان با او در میان می‌گذارد، زمان را مناسب بیان یک خاطره می‌بیند. خاطره‌ای که باورش برای المیرا دشوار است اما این دشواری چیزی از حقیقتش ماجرا کم نمی‌کند.

۸- آنچه بر من گذشت: دادگاهی که برای رسیدگی به یک قتل تشکیل شده است و در آن یک شاهد با هدف بیان حقایق به توضیح اتفاقات و حواشی قبل و بعد از قتل می‌پردازد.

۹- دیر خواستم ولی…: پارسا در تلاش است تا متوجه شود که چرا نمی‌تواند مانند دیگران به زندگی کند. آیا فوت همسرش او را اینگونه کرده است یا مسئله ریشه در اتفاقات دیگری دارد؟

۱۰- انشای زندگی‌ام: شخصت اصلی داستان، در راه رسیدن به هدفش که انجام تکلیفی پزشکش است، باید یک سفر متفاوت را تجربه کند.

۱۱- او فقط خودش بود: دوستانی که دنیای متفاوتی دارند، بدون هیچ‌گونه تداخل و صرفا با کمی تحمل و رعایت حد و مرزهای یکدیگر، در کنار هم هستند.

۱۲- میان دو پلک زدن: حسین که حافظه‌اش را طی یک حادثه از دست داده است با خانواده‌ای که برای برگشت حافظه دخترشان تلاش می‌کنند، آشنا شده است. او بنا به درخواست کمک آن خانواده و علیرغم مشکل خودش، به کمک آن خانواده می‌رود.

روش‌های تهیه کتاب:

  1. فروشگاه شهرکتاب آنلاین
  2. فروشگاه آنلاین آژانس کتاب
  3. صفحه ناشر در اینستاگرام