ته نشین شدن کتاب ها و فیلم ها

این روزها در میانۀ دهۀ چهارم از زندگی ام تصمیم گرفته ام که داشته هایم را دوباره مرور کنم. دیگر کتاب جدید کمتر می خوانم و فیلم جدید کمتر می بینم. من ، شاهکارهایی در زندگی ام را که به لحظه لحظۀ جوانی ام شور بخشیده اند مرور می کنم و می گذارم مفاهیم شان، حس شان، درد و شادی و غم و شور و عشقشان در من ته نشین شود و شاید دوباره و دوباره.

کتاب آتش بدون دود را دوباره می خوانم ، وقتی که حتی از بار اول خواندنش بیش از دو سال نگذشته است، کلیدر محمود خان عزیز را ، آناکارنینای تولستوی را و شاید دوباره جنگ و صلح او را. گاج روزی تبلیغ می کرد که به جای خواندن چند کتاب، یک کتاب خوب را چند بار بخوانید. شاید این جمله ، حکیمانه ترین باشد در میان این همه تبلیغ.

شمس روزی به مولانای عالم می گوید که دیگر کتاب خواندن بس است، دیگر به خود برس، و آن داستان پنهان کردن کتاب در آستین از مولوی و ... که حتما شنیده اید. راز عالم به خود رسیدن است، و شاید این دوباره خوانی ها ، مرورها و آرامش اش ، قدمی در همین مسیر باشد.