عاشق اینم که یاد بگیرم و یاد بدم😉 | MrAminEs.ir
خلاصه کتاب: مهارت معلمی از محسن قرائتی
بسم الله الرحمن الرحیم🙂
سلام و صد سلام خدمت همهی شما عزیزانم.
خب خب خب.
خیلی خوش اومدین.
امروز به قول خارجیها، بوک کلاب(book club) داریم😉
میخوام که درمورد کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی صحبت کنم.
راستی یه چیزی رو بگم؟
قراره کمی سئووار بنویسم...
یعنی یهسری کلمات کلیدی رو میخوام زیاد تکرار کنم...
البته نگران نباشید، مثل همیشه خودمونی صحبت میکنیم :))
خب.
بذار اول یهسری چیزا رو که باید بگم رو بگم و بعدش بریم سراغ کتاب.
> اسم کتاب: مهارت معلمی.
> نویسنده: محسن قرائتی.
> تعداد صفحات: 288 ص.
🟢دانلود رایگان کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
> دانلود مستقیم از (اینجا) یا (اینجا).
🟢خرید کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
بهترین جا برای خرید هرچیزی، خرید از تُرُب هست.
البته که تُرُب، واسطه هست(یعنی ارجا میده جاهای دیگه. خودش نمیفروشه...)
از تُرُب میتونی ارزونترین قیمت رو پیدا کنی.
من خودم گوشیم رو به واسطه تُرُب خریدم...
خب.
خرید کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی در ترب: لینک
پ.ن: بچهها یه چیز خیلی جالب!
همین چند ساعت پیش، قیمت فیزیکی این کتاب 98 تومن بود.
الان نگاه کردم شده 108!
چه جالب.
چون میدونن الان خیلیا دنبال این کتاب، گرون کردن...
نچ نچ نچ...
خب.
این از چیزای مهم :)
بریم که درمورد این کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی صحبت کنیم.
ببین.
قراره فقط نکات مهم این کتاب مهارت معلمی رو بگم.
اوکی؟
چون میگیم خلاصه، خب دیگه چی باید بگیم؟
باید خودت کتاب رو بخونی دیگه...
منظور از خلاصه، ارائه نکات مهم و کاربردی هست.
بگذریم.
خب.
بذار اول بگم که من چجوری با این کتاب(مهارت معلمی) آشنا شدم.
خب من دیدم که توی سنجش، گفتن اونایی که میخوان بیان فرهنگیان، باید این کتاب رو بخونن.
3 فصل اول «کتاب مهارت معلمی» از محسن قرائتی!
بعد با خودم گفتم خب حاجی جان ما که میخوایم بیایم این کتاب رو بخونیم، خب بذار کامل بخونیم دیگه.
3 فصل بخونیم و بعد نخونیم؟!
خلاصه که دانلود کردم کتاب رو و هر روز صبح، نیم ساعت براش وقت گذاشتم.
تقریبا توی 2هفته تمومش کردم.
آره.
درکل کتاب جالبی بود.
حالا بریم فصل به فصل، کتاب مهارت معلمی رو بررسی کنیم و یهسری چیزا که هایلایت کردم رو بگم بهتون.
خب.
بریم.
بسم الله.
💎فصل اول کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب توی این فصل از کتاب مهارت معلمی، کلا درمورد این صحبت شده که حاجی جان معلمی رو به فلانجات نگیر!
نگو میریم بابا چارتا بچن دیگه یه چیزایی میگیم و خداحافظ!
نه.
تو مسئولیت خیلی مهمی داری!
داری انسان(!!!) تربیت میکنی.
پس شل نگیر.
همین.
خخخ. خداییش چقدر من ساده بیان میکنم 😂😂
خدایا شکرت.
یه نکته جالب از این فصل کتاب مهارت معلمی👇
خب همین.
بریم سراغ فصل بعدی.
💎فصل دوم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
همونطور که دارید عناوین رو میبینید توی عکس بالا، کلا معلومه که درمورد چیه.
میگم که باید یهبار خودت کتاب رو بخونی...
ولی خب درکل بدون که کلا چیز عجیب غریبی نمیگه که بگی وااااای. چه جالب! نمیدونستم!!
نه بابا کلا یهسری حرفای ساده که آی نمیدونم مهربون باش و منظم باش و...
خب.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی 👇
یک:
خب درمورد این نکته، اولا که این کار واقعا سخته.
و اکثر معلمای خودمون که اصلا این کارو نمیکردن!
به زور یه چرت و پرتی میگفتن که بالاخره یهچیزی گفته باشن.
ولی خب باید اینم در نظر داشته باشیم که آقا بالاخره باید از نگاه دانشآموز، ما بالا بشیم.
یعنی بگه معلممون یه چیزی حالیشه.
اگه هی بگیم نمیدونم نمیدونم، به نظرم تاثیر منفی داره.
در این مورد اگه شما نظری دارید، قسمت کامنتا برای همینه :)
بنویسید که حتما میخونم.
دو:
خب درمورد خط سوم باید بگم که آقای قرائتی، جسارتا خوبه وقتی که چار کلمه انگلیسی یاد میگیری، هی استفاده کنی تا قشنگ توی ذهنت بشینه :)
حالا دیگه شما میگی خودباختگی و... رو کاری ندارم خخخ.
بعدشم، خداوکیلی جنس ایرانی آشغاله دیگه. از حق نگذریم خو ...
واقعا جنس خارجی خیلی با کیفیته...
بگذریم...
الان میان میندازن توی گونی خخخ.
درمورد این قسمتی که هایلایت کردمم باید بگم که خب واقعا راس میگه.
مهم نیست بقیه چی فکر میکنن.
مهم اینه که حقیقت چیه.
به حضرت مریم هم تهمت زدن که...
مهم اینه که خدا بدونه حقیقت رو.
چرا؟
چون خداس که بهت روزی میده، خداس که بهت آبرو میده، خداس که هدایتت میکنه و...
آدما چار روز دیگه میخوان برن زیر خاک...
نظر آدما مهم نیست...
سه:
راس میگه واقعا.
اینهمه پُست و... سیو کردیم.
خب کی رفتیم سراغشون؟
این همه اسکرین شات!
این همه بوکمارک!
یکی از چیزایی که خودم هر از گاهی انجام میدم، پاکسازیه.
اینقدر خوبه.
اینطور عمل میکنم: محمدامین. این بره یا بمونه؟
اینطوری تکلیفشون رو مشخص میکنم و بعد میبینم که کلی ذهنم آروم شده :))
الهی شکرت.
و یه چیزی.
اینجا گفته علم.
حالا من با اطلاعات کار دارم.
این رو توی یکی از قسمتهای پادکست پندون گفتم که ذهن ما به خیییییلی از اطلاعاتی که درحال حاضر هست، نیازی نداره.
پس بیخودی گونی گونی آشغال نریزیم توش...
> لینک اپیزود: لینک
چهار:
دقیقا!
خب اینم از فصل دوم کتاب مهارت معلمی :)
بریم سراغ فصل بعدی.
💎فصل سوم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
این فصل هم از عناوینش معلومه چیه.
به نظرم در یک کلام میشه گفت: آدم باش ای معلم😂
خب.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی👇
یک:
بله دقیقا.
مثلا من این رو میدونم که نباید با دهه هشتادیا، مثل دهه 40 رفتار کنی.
مثلا آخونده اومده برای نوجوونا حرف بزنه، بعد هی میگه صلوات صلوات.
بابا اون خیلی با این چیزا اوکی نیست.
بعدشم، باید یه چنتا اصطلاح روز بهکار ببری تا بدونه که تو توی باغی!
مثل میخوای بگی دوست دختر، بگو رل.
یه همچین چیزایی.
البته که اول باید طرف رو جذب کنی!
این مهمترین کاره.
معمولا با خندوندن و یا گفتن یهسری حرفای بیتربیتی مثل معلم نگارش ما.
توی پُست ریاکت به کتاب «سلام بر ابراهیم» درموردش حرف زدیم...
دو:
خب بذار از هایلایت اول بگم.
خب منظورش از "ایشان"، امام خمینی هست.
خب.
ببین مثلا میگه وقتی امام خمینی مردم رو میدید که فقیرن، گریه میکرد.
خب اممم...
آخه گریه کردن به چه دردی میخوره؟
من خودم به شخصه کلا با گریه کردن مخالفم!
میگم آقا اگه از دستت کاری بر میاد، خب برو انجام بده.
گریهی تو چه دردی رو دوا میکنه؟
بیخودی حال خودتم بد میکنی.
این کار میدونی مثل چی میمونه؟
مثلا میبینی بعضیا هی سیاسی حرف میزنن.
فلانی این کارو کرد، بهمانی خوب بود و...
و هی فحش و...
خب عزیزِ من، این کار چه کمکی به خودت و جامعه میکنه؟
بابا اصلا ابلیسن!
اصلا شِمرن.
خب تو یه کاری بکن دیگه.
یا برو جای دیگه یا بپذیر که اینطورین.
هیچ کاری از دستش بر نمیاد، باسنشم گشاده و فقط بلده فحش بده و حالِ خودش و بقیه رو بد کنه...
من خودم توی دوازدهم، یکی از دوستام خیلی سیاسی بود.
لامصب خیلی هم حرف میزد!
یعنی مثلا من بهش میگفتم فلانی بیا تمرین کنیم تا فلانجا حرف نزنیم، باز حرف میزد!!
تو روحت به مولا😂😂
آره خلاصه هروقت سیاسی حرف میزد و از من نظر میپرسید، میگفتم والا اطلاعاتی ندارم!
من خودم به شخصه اصلا سیاسی و اینا حرف نمیزنم.
چون میگم خب که چی؟
بابا اصلا ابلیسن.
باشه.
خب چیکار کنم الان؟
یا مثلا اون داستان رو نمیدونم شنیدید یا نه که میگن نمیدونم چه کسی(اسمش یاد رفته) وقتی زلزله اومده بود، رفته بود توی سرمای زمستون، توی حیاط خوابیده بود.
بعد زنش اومده بود بهش گفته بود که بابا تو چرا اینجا خوابیدی؟ پاشو بیا خونه، سرما میخوریا!
بعد گفته بود الان خیلیا توی این موقعیت هستن.
من باید اونا رو درک کنم.
خب درسته که هرکسی این کارو نمیتونه بکنه.
میگه بابا ولش کنا...
ولی خب خداییش درک کردنِ ما به چه دردی میخوره؟
خب برو بهشون کمک کن.
پسفردا خودتم مریض میشی و یکی هم باید بیاد از تو پرستاری کنه!
والا...
آره اینطور.
حالا این نظر شخصی منه.
شما اگر در این مورد نظری دارید، بنویسید توی کامنتا.
خب.
بریم سراغ هایلایت دوم(برو یهبار دیگه عکس بالا رو نگاه کن)
خب.
اینم خیلی خوبه.
دم معلم گرم.
سه:
خخخخ.
بچهها!
من عاشقتونم!
آره.
با شما هستم.
بله.
خود شما :)
با اینکه ندیدمت، عاشقتم❤
خب حالا دیگه پرو نشو😂
خخخ خدایا شکرت که من دوستای قشنگی دارم.
خب بریم سراغ فصل بعدی.
💎فصل چهارم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
این فصل هم عناوینشو نگاه کنید، تا حد زیادی متوجه میشید داستان چیه.
و اینکه از این فصل، چیزی هایلایت نکردم.
پس بریم سراغ فصل بعدی.
💎فصل پنجم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
مثل قبل، عناوین رو یه نگاهی بندازید...
بریم سراغ هایلایتها.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی👇
یک:
ایولا کار قشنگیه.
دو:
دقیقا.
این نکته رو باید اون معلم شیمیمون توی سال یازدهم بدونه!
خخخ تا یکی میخواست حرف بزنه، میگفت آقای محترم از بحث خارج نشو!
خخخ بابا لامصب بذار حالا حرف بزنه بعد😂😂
یا میگفت هرکس 3 کوپُن داره برای سوال پرسیدن.
خخ.
یهبار یکی از بچههای کلاس یه چنتا سوال پرسید.
بعد خواست سوال بعدی رو بپرسه، یه پسره از اون طرف گفت فلانی بسه کوپنت تموم شد!😂
وای خدا وای خدا.
یادش بخیر به مولا.
خیلی روزای قشنگی بودن.
واقعا دلم برای مدرسه تنگ شده...
هعی خدا شکرت...
سه:
دلیل اینکه بعضی اساتید میان اول یه امتحان میگیرن بعد تدریس میکنن همون موضوع رو، فکر کنم همین باشه.
خوبه، بد نیست.
چهار:
بله همینطوره.
پنج:
این یکی از نکات مهم توی تربیت فرزنده!
تا هفت سال اول باید بذاری هر کاری که دلش میخواد بکنه.
مثلا رُژ رو بماله کلا به دست و صورتشو خلاصه بتونهکاری کنه خخخ.
بچه تا 7 سال اول، رئیس باید باشه.
بعد از 7 تا 14 باید مراقبش باشی.
چون به بلوغ میخواد برسه و کم کم میخواد با مسائل جنسی و دوست دختر دوست پسر و اینا آشنا بشه.
و از 14 تا 21 دیگه کم کم باید ولش کنی.
خخخ بعضیا کلا از همون اول، بچه رو ول کردن به امان خدا😂😂
بعضیام که از اونور بوم افتادن.
جان جان تو هیچ کاری نکن. تو فقط درستو بخون...
آ ماشالا.
خودم برات زن میگیرم، خونه میگیرم، ماشین میگیرم، پول میدم بهت.
تو فقط درس بخون. باشه مامانی قربونش بره؟
خخخ.
به مولا دیدم از این چیزا ها.
باور کن از خودم نمیگم...
بچه رو پخمه بار میارن به مولا...
بگذریم...
شیش:
این تیکه رو که خوندم، یاد یه اتفاقی توی مدرسه افتادم.
خب همونطور که میدونید، کلا اکثر نوجوونا توی سنی که هستن، دوست دارن دیده بشن.
حالا یهزمانی باب شده بود که صدای خر درمیاوردن توی کلاس.
البته صدای خر نبود.
از اون صداهای بی تربیتی بود.
آره.
و بعد قرار بود بریم سالن امتحانات که امتحان دینی بدیم.
یه پسره توی کلاس این کارو کرد و معلم دینیمون گفت بچهها توی سالن ادا بازی در نیارینا.
آبرومون رو نبرید.
آقا رفتیم سالن امتحانات و بعد یه پسره اون صدای بد رو درآورد.
معلم هم خییییلی عصبانی شد.
بعد از اینکه رفتیم کلاس، گفت که کدوم احمقی اون کارو کرد؟
مگه نگفتم که من رو اونجا جلوی همکارام ضایع نکنید؟
کی بود؟
بعد گفت اگه طرف خودش بگه، کاری ندارم.
اگه نگه، به کل کلاس صفر میدم تا معلوم بشه و...
بعد پسره پاشد که بگه، سریع معلم دینیمون چشماشو بست.
گفت باشه بشین.
این حرکتش برام خیلی جالب بود.
چشماشو بست که یعنی من ندیدم کی بود که فردا چش تو چش شدیم، خجالت نکشه...
کارِ معلممون واقعا سوس ماس داشت مگه نه؟😁😂
خخخ.
خدایا شکرت.
هفت:
خب.
آقا این کار جواب نمیده!
باز یاد یه خاطره افتادم :)
ما نهم بودیم و یه روزی ورزش داشتیم.
بعد جلسه اولیا مربیان و اینا هم بود.
یه همچین چیزی بود.
بعد ما توی حیاط بودیم و بعد یه دختره که خیلی هم س*سی تیپ زده بود، اومد از حیاط رد شد.
ما هم اونجا بودیم.
بعد داشتیم فوتبال هم بازی میکردیم.
بعد یه پسره کنارم بود و تا دختره رو دید، گفت جووون😂😂
بعد من بهش گفتم فلانی خوشت میاد یکی به مامانت نگاه کنه بگه جوون؟
گفت آره😐
منم گفتم باشه دیگه.
تو راضی، اون راضی، گور بابای ناراضی😂😂
وای خدا چقدر توی این پست خندیدیم.
خدایا شکرت.
حالا یه چنتا چیز خندهدار هم میگم بهتون آخرسر.
هشت:
مهارتی که معلمامون نداشتن :|
نُه:
یه توصیه به باباها: از امروز دوست پسرِ دخترت شو...
دَه:
یازده:
این نکته رو اتفاقا توی یکی از اپیزودهای پادکست پندون گفتم(لینک اپیزود)
💎فصل شیشم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
رسیدیم فصل شیش.
مثل همیشه، عناوین رو یه نگاهی بندازید...
بریم سراغ هایلایتها.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی👇
یک:
خداوکیلی تمام کتابایی که تدریس میشن، از محتوای مفید، تهی هستن :|
دو:
سه:
تمام.
بریم فصل بعدی.
💎فصل هفتم کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی👇
یک:
خب اینم از فصل 7.
خیلی روون بود...
💎فصل هشتم(آخر) کتاب مهارت معلمی از محسن قرائتی👇
خب.
هایلایتهای این فصل از کتاب مهارت معلمی👇
یک:
دقیقا!
مثلا نگو: تو دزدی!
نه.
بگو: تو دزدی کردی!
برچسب نزن...
آره بابا فلانی خیلی تنبله و...
دو:
الان که دارم فکر میکنم، 2تا کتابی که نوشتم دقیقا همینطورن...
میدونی.
راستش داشتم فکر میکردم که چقدر این 2تا کتابی که نوشتم، خفن و کاربردیان.
واقعا جدی میگم. الکی نمیخوام لاف بزنم(boast)
میدونی.
شاید در آینده کلا این کتابارو از حالت رایگان درآوردم و فروختم...
حالا اگه فعلا نخوندید، بخونید. بعدا ممکنه حذف کنم و بفروشم...
حتما بخونید: رهایی از بختک سردرگمی | معجزهی داکیومنت کردن
سه:
بله دقیقا.
پ.ن: فکر کنم باید توی آخرِ هایلایت اول، میگفت نمیرسد!
نورش به مردم میرسد؟ یا نمیرسد؟
چهار:
پنج:
واقعا همینه.
خب.
تامام :)
حاجی بالاخره تموم شد.
آخیش.
انگشتام درد گرفت اینقدر تایپیدم...
میدونی.
بعد از خوندن این کتاب و این نکات، تازه فهمیدم که معلمای ما خداروشکر هیچ مهارتی نداشتن😂😂
توی شاد(شبکه آموزشی دانشآموز) این پُست رو به معلماتون بفرستید.
با لگد پرت میکنن بیرون خخخ.
بگیم: استاد بی زحمت این مهارتها رو کسب کنید.
درسته شما 30 سال همینطوری تدریس کردید، ولی خب ماهی رو هروقت از آب بگیری تازست😂😂
خخخ.
خدایا شکرت.
خب.
بریم کمی هم صحبت کنیم و بعد دیگه تامام.
بچهها یه سوال.
🤔به نظر شما، معلما مفت خورن؟
دوست دارم نظرتو توی قسمت کامنتا بگی.
به نظر من که مفت خور نیستن.
آخه هیچ 10-15 تومن پولی نیست که...
حالا شاید بعضیا به این دلیل میگن مفت خور که تعطیلیهاشون زیاده(دی، تیر، مرداد، شهریور)
حالا شما هم حتما نظرتو توی کامنتا بگو ببینم که نظرت چیه.
خب.
گفتم که میخوام یهچیزای خندهدار هم آخرسر بگم.
بذار برات تعریف کنم.
ای خدا اینقدر خندیدما...
آقا من دیروز رفته بودم بیرون که وسایل بخرم(از منطقه خودمون)
اول رفتم مغازه لوازم تحریری.
اونجا 2تا ماژیک فسفری خریدم و بعد فروشنده کار داشت و کارتخوان رو داد بهم که خودم کارت بکشم.
بعد من کشیدم و بعد یه خانومه کنارم بود.
گفت آقا لطفا برای منم بکشید.
گفتم باشه.
کشیدم و قیمت رو پرسیدم و بعد گفتم رمزتون؟
گفت 0910.
بعد خندیدم و اونم خندید.
گفتم خانوم فکر کردم دارید شماره میدید😂😂😂
وای خدا خیلی خندیدیم.
حالا بعدش رفتم از سر کوچهمون خوراکی بخرم.
آقا رفتم داخل و بعد داشتم دنبال نمک میگشتم(مامانم گفته بود نمک بخر)
بعد یه پسره اومد داخل و اینطور گفتا:
محسن. شیر داری؟(به ترکی: مُحسُن. سوتون وار؟)
بعد من اونجا زدم زیر خنده😂
با خودم گفتم محسن مگه گاوه؟🤣🤣
وای حاجیییییی.
اینقدر خندیدم، گرمم شد...
چرا همیشه اینطور اتفاقات خندهدار میفته؟
خخخ.
اینقدر توی این یکی دو روز، به این چیزا خندیدما خخخ.
خدایا شکرت.
هرچقدر که داره زمان میگذره، حالِ من داره بهتر و بهتر و بهتر میشه.
به نظرم همش کار این شکرگزاریه.
واقعا شکرگزاری معجزه میکنه.
دارم با شکرگزاری زندگی میکنم...
آره دیگه اینطور.
خب.
دیگه بریم سراغ شکرگزاری و کلا تموم.
🐦شکرگزاری😊👇
- خدایا شکرت که ما حالمون خیلی خوبه.
- خدایا شکرت که میتونیم بخندیم.
- خدایا شکرت که من دوستای خیلی قشنگی دارم :)
- خدایا شکرت که خوشبختیم.
- خدایا شکرت که همیشه هدایتمون میکنی.
- خدایا شکرت که سالمیم.
- خدای شکرت که جیبامون پرپوله(کو؟)
- خدایا شکرت که پدر مادر داریم.
- خدایا شکرت که ویرگول هست :)
- خدایا شکرت که عقل داریم.
خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهایی که بهمون دادی.
خدایا لطفا مارو بینا کن که ببینیم نعماتت رو...
عاشقتم خداجونم.
شکرت، واقعا هزار مرتبه شکرت❤
خب.
اینم از این پُست.
خیلی طولانی شد.
ویرگول دیگه هنگیده.
بذار ببینم چند کلمه شد.
اووه. 2700 کلمه.
ساغول بابا.
از ساعت 10-11 صبح دارم تایپ میکنم.
الان ساعت 14:47 هست.
نزدیک به 4 ساعت!
چقدر زمان زود گذشت.
خودم خیلی لذت بردم از این بلاگپست.
خدایا شکرت.
خب.
دیگه حرفی نیست.
امیدوارم که این پُست براتون مفید باشه.
همونطور که دیدید، توی این پُست، یکم زیاد از یهسری کلمات کلیدی استفاده کردم که توی گوگل دیده بشه :)
عاشقتونم.
حتما حتما کامنت بذارید و نظرتونو بگید.
عاشقتونم.
فعلا یاعلی.
تاریخ: 9 دی 1402
** راستی توی کانال تلگرام(MrAminEsCh@) هم مطالب خوبی قرار میدم؛ اگر خواستید یه سَری بزنید **
برای گوگل:
مهارت معلمی ، کتاب مهارت معلمی ، مهارت معلمی قرائتی ، مهارت معلمی pdf ، کتاب مهارت معلمی محسن قرائتی ، خلاصه کتاب مهارت معلمی محسن قرائتی ، کتاب مهارت های معلمی محسن قرائتی ، دانلود کتاب مهارت های معلمی محسن قرائتی ، خرید کتاب مهارت معلمی محسن قرائتی ، دانلود رایگان خلاصه کتاب مهارت های معلمی محسن قرائتی ، دانلود رایگان کتاب مهارت های معلمی محسن قرائتی.
پستهای مرتبط:
> معلممون از عشق گفت...(18+)
> بمباران اطلاعاتی شدم!
> عشق یعنی یه قلم...
> ریاکت به کتاب «سلام بر ابراهیم»
> حس و حال روز کونکور(کنکور)
> ریاکت به کتاب شهدایی: یادت باشد...
> حس و حال سال آخر بودن :)
> مستندی که هر دانش آموز و دانشجو باید ببینه
> نکات جذاب کتاب «23قدم بسوی موفقیت و کامیابی»
> درس نخون(ننم این همه درس خوند چیشد؟)
> نکات سخنرانی استاد پناهیان درمورد «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟»
پادکستها: پادکست داستان انگلیسی | پادکست MrAminEs | پادکست پندون
کتابها: رهایی از بختک سردرگمی | معجزهی داکیومنت کردن
مطلبی دیگر از این انتشارات
درسِ معنای زندگی؛ روزهای سهشنبه با استاد موری
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقاومت، عصیان و مرگ | آلبر کامو، غمخوار آزادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آرامش ذهن، کلید تمام قفل ها