در اتاق ۱۰۱ چه بر سر آدم‌ها می‌آید؟!

?در اتاق ۱۰۱ چه بر سر آدم‌ها می‌آید؟!
«در جایی که تاریکی درآن راهی ندارد، با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد.»
?️این رمان بی‌شک بهترین اثر جورج ارول است و مانند مزرعه ی حیواناتش، برای همه‌ی زمان ها.
این رمان را می‌توان رمانی جاودانه خواند، داستان درباره‌ی کشوری به نام اوشینیا است با دولتی تمامیت‌خواه که آزادی بیانی در آن وجود ندارد.
در این جامعه تمام رفتار‌ها و گفتار های افراد زیر نظر اعضای حزب است، هیچ حریم خصوصی‌ای وجود ندارد و آدم‌ها حتی اختیار ذهن خود را ندارند و ازدواج‌شان هم زیر نظر مستقیم حزب است. هر گونه مخالفت سیاسی سرکوب می‌شود و از همه مهم‌تر اینکه تاریخی وجود ندارد. همه‌ی اسناد نابود می‌شوند و تاریخ به دست اعضای حزب دست‌کاری و جعل می‌شود.
مردم گذشته را به یاد ندارند، چون تاریخی در دسترس ندارند. تنها راه دسترسی آنها به گذشته کشورشان و وضعیت سابق مردم، ذهن های افراد کهن‌سال جامعه است که آنها هم یا ترس از بیان گذشته و حقایق دارند یا آنقدر در فقر و استیداد حاکم غرق شده‌اند که دیگر چیزی در خاطر ندارند.
?️وینستون شخصیت اصلی این رمان است که با آدم‌های دیگر این جامعه متفاوت است، او می‌اندیشد!
وینستون شک می‌کند به حال و گذشته‌ای که حکومت به آنها می‌گوید و به ذهن تحت اختیار خودش‌. او علی رغم قانون حکومت، مخفیانه دفتر و قلمی را تهیه کرده است و خاطراتش را می‌نویسد، اندیشه‌هایش را!
وینستون ابتدا از فکر کردن هم می‌ترسد اما با دختری آشنا می‌شود که جسارتش از او هم بیشتر است. می‌فهمد که دیوانه نیست و تنها کسی نیست که با حزب مخالف است!
رابطه‌ی عاشقانه و دیدگاه انقلابی آنها به داستان شور و حرارت بیشتری می‌بخشد.
تعلیق داستان مناسب است و هر چه پیش می‌رود بیشتر هم می‌شود. از همه لحاظ این رمان قوی است، شخصیت پردازی، گفت‌‌وگو، انتخاب زاویه دید، تصویر‌سازی و از همه مهم‌تر فضاسازی.

ارول در این رمان برخلاف بیشتر آثارش، زیاده‌گویی ندارد و همه‌ی دیالوگ‌ها هم در خدمت داستان‌اند. اعضای حزب روزی اوراسیا را دشمن خود می‌خوانند روزی هم متحد خود‌. روزی شعار مرگ بر اوراسیا سر می‌دهند، روزی مرگ بر ایستیشیا.
گاهی مردم فراموش می‌کنند که دشمن کدام یک از آنها هستند.
جرم اندیشه، صفحه‌ی سخن‌گو، دستگاه هایی به نام تله اسکرین جهت نظارت و.. خلاقیت و اندیشه‌ی گسترده‌ و دغدغه‌مند نویسنده را نشان می‌دهند.
تصویرسازی های رمان به قدری زنده و باورپذیر هستند که خواننده همراه شخصیت ها می‌شود و با آنها درد می‌کشد و احساس هم‌ذات‌پنداری می‌کند.
?️ارول در این رمان آنقدر هوشمندانه عمل کرده که تا صفحات آخر هم نمی‌توانید پایان آن را تصور کنید و تعلیق تا آخرین کلمات هم حفظ می‌شود.
بخش دردناک کتاب برایم جایی بود که ایران در کتاب کشوری بود که مانند هند بین کشور های ابرقدرت دست به دست می‌شد!( اشاره‌ی نویسنده به عهد قاجار و پهلوی و سرگردانی ایران بین کشور های انگلیس، فرانسه،روسیه، آلمان و آمریکا)
آینده‌ای که ارول در این کتاب برای سرزمین خیالی خود و برای جهان تصویر می‌کند، قابل تأمل است.

⁉️ این شاهکار ارول را خوانده‌اید؟ نظرتان را درباره‌ی رمان برایم بنویسید.
⁉️ از ارول چه کتاب‌هایی را خوانده‌اید؟
#مریم_جعفری_تفرشی
?کپی با ذکر منبع✔