پژوهشگر، مدرس، دکترای تاریخ ایران ، کانال من در ایتا https://eitaa.com/roozgaran
دوگانهی ساختگیِ خاطرات مادربزرگ و کتابهای تاریخی
این روزها فراوان با این مغالطه روبرو میشویم که برای شناختن اوضاع دورهی پهلوی، آنچه پدربزرگها و مادربزرگها از دیدهها و تجربهی شخصی خود از آن دوره تعریف میکنند، اصل است و اعتبار دارد نه آنچه کسانی در کتابها و مقالهها نوشتهاند.
یکی از مشکلات ما این است که در روبرو شدن با مسائل جامعه و تاریخ، نگاهی سیاه و سفید و همه یا هیچ داریم و نمیخواهیم یا نمیتوانیم یک مسئلهی اجتماعی یا تاریخی یا سیاسی را از ابعاد گوناگون نگاه کنیم.
مشکل دوم این است که نگاه ما به تاریخ، ساندویچیست. یعنی در همان خاطرات مادربزرگ هم دنبال این هستیم که در یک جمله، نسخهی دورهی پهلوی و پیش از انقلاب و بعد از انقلاب را بپیچیم و حکمی کلی صادر کنیم. در حالی که پیش از این هم توضیح دادهایم در مطالعهی تاریخ، نگاه ساندویچی جایگاه و ارزشی ندارد.
مشکل سوم این است که به نادرست یک یا چند مورد را تعمیم میدهیم. اگر مادربزرگ خاطرهای تعریف کرد و ضمن آن از خوبی روزگار پیش از انقلاب گفت، همین خاطره را که از یک موضوع مشخص است، به همهی دوره و همهی مسائل پیش از انقلاب تعمیم میدهیم و گمان میکنیم همهی مادربزرگها مشابه همین خاطره را دارند.
در نقطهی مقابل هم اگر مادربزرگ خاطرهای از پیش از انقلاب تعریف کرد و ضمن آن از بدی آن روزگار گفت، همان را هم به همهی آن دوره و همهی مادربزرگها تعمیم میدهیم و این روش نادرست، ما و مخاطب را به اشتباه در برداشت و نتیجهگیری میاندازد.
مشکل چهارم این است که خاطرهی مادربزرگ را در برابر کتاب و مقاله قرار میدهیم. گویی این دو، عناصری متضادند. در حالی که خاطرهی مادربزرگ، بهعنوان یک شاهد، یکی از روایتهای شفاهی موجود است و در جای خود قابل بررسی.
هزاران کتاب و مقالهای هم که نوشته شده اعم از تحقیقات دانشگاهی یا خاطرات شخصیتها و فعالان و موافقان و مخالفان و دیگر نمونهها، در جای خود باید مطالعه و مقایسه شود و این دو را نمیتوان و نباید در برابر یکدیگر قرار داد. هر یک از اینها در چارچوب اصول و روش علم تاریخ، ارزش و جایگاه خود را دارند.
مسئلهی پنجم این است که حتماً باید میان خاطرهی مادربزرگ و یک کتاب تاریخی که بر اساس پژوهش علمی نوشته شده تفاوت وجود داشته باشد و این کاملاً طبیعیست.
مسئلهی ششم، اگر از خاطرات مادربزرگها ده یا بیست یا صد مورد را شنیدهایم، پیشنهاد این است که از هزاران کتاب و مقالهای هم که نوشته شده چند مورد را بخوانیم و دیدگاههای گوناگون نویسندگان را مقایسه کنیم.
فرض کنید دربارهی تاریخ تحولات پیش و پس از انقلاب، دههزار کتاب و مقاله نوشته شده باشد. برای مطالعه و مقایسه دستکم میتوان و باید صد(۱۰۰) کتاب و مقاله را از نویسندگان و دیدگاهها و نگرشهای گوناگون اعم از موافق و مخالف و بیطرف برگزید و خواند و مقایسه کرد.
بسنده کردن به خاطرات مادربزرگ در موافقت یا مخالفت با یک موضوع تاریخی، شاید گریز از انجام مسئولیتِ سنگین مطالعه و مقایسه باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهارت های اجتماعی زیستن
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاپَتیها را چه به انقلاب! + معرفی کتابی از ادوارد سعید
مطلبی دیگر از این انتشارات
ته نشین شدن کتاب ها و فیلم ها