سه دقیقه در قیامت

‍ ‍ ‍ ‍ ?کتاب: سه دقیقه در قیامت

? نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

?تعداد صفحات: ۹۶ صفحه



کتاب سه دقیقه در قیامت با موضوع بازنمایی رخدادهای بعد از مرگ و جدایی روح از بدن نوشته شده.

نویسنده که مشخص نیست چه کسی است، بیان می‌کند که به طور اتفاقی با رزمنده مدافع حرمی آشنا شده که در طی عمل جراحی چشم و بیرون کشیدن غده سرطانی! سه دقیقه روح از بدنش مفارقت می‌کند و این کتاب حاصل بازتعریف آنچه در آن سه دقیقه مشاهده کرده است، می‌باشد.


مشخص نیست این ۹۰ صفحه همان چیزهایی است که راوی بیان می‌کند یا نگارنده به آن، شکلی داستانی و قصه‌گونه داده است.


بعد از جدا شدن روح از بدن، روای با دو نفر به سمت میزی می‌روند که فردی با کتابی قطور، پشت آن نشسته است. راوی شروع به تورق می‌کند و تک تک اعمالش را می‌بیند، از اینجا پرسش و پاسخ بین روای و مرد پشت میز شروع می‌شود.

اگرچه راوی می‌گوید نیازی به سوال نبوده چون فیلم همه اعمال را می‌توانسته ببیند.

بااین‌حال، در اثنا تورق دوستان و فامیل را هم در همانجا می‌دیده و یا به دیدارشان در قصرشان می‌رفته‌!


در بین مشاهده اعمال خوب و بد هم مدام یاد آیات و روایات می‌افتد، گویی راوی یک خطیب توانا و یا محدثی زبردست است که در هر مورد از اعمال نیک و بد، حدیث و آیه‌ای را از بر دارد.

اگرچه با چیزی که ما از نامه اعمال راوی می‌خوانیم، او قطعا اهل برزخ بهشتی است، اما او خود را دست خالی می‌داند و از فرد پشت میزنشین خواهش می‌کند تا اجازه زندگی دوباره به او بدهند.


اما به واسطه حضرت زهرا سلام الله علیها و دختری که در راه دارد و دعای یتیمانی که به آن‌ها کمک می‌کرد، اجازه زندگی دوباره می‌یابد.


به نظر من نگارنده با تحقیق و تفحص در باب روایات مربوط به عاقبت اعمال و معاصی در آخرت و خاطرات افرادی که تجربه مرگ را داشتند، داستانی را نوشته که اتفاقا مخاطب را جذب می‌کند.


داستانی که شباهت به کتاب «سیاحت غرب» مرحوم قوچانی دارد با این تفاوت که مرحوم قوچانی تذکر داده بود که مطالب کتاب با استفاده از روایات مربوطه نوشته شده است و برای او اتفاق نیفتاده.


اما نویسنده در انتهای کتاب سعی کرده به سوالات پیش آمده پاسخ دهد که گل‌درشت ترین پاسخ را به سوالات سیاسی می‌دهد. چراکه راوی در خلال خواندن نامه اعمال، از مرد پشت میزنشین از ظهور حضرت مهدی عج و ولایت فقیه می‌پرسد و در جایی به مرحوم هاشمی و برجام کنایه میزند.


در انتها، راوی خود را پیش‌گوی شهادت باقی رفقایش نمایش می‌دهد و با نام بردن از برخی شهدای مدافع حرم به مخاطب القا می‌کند که روایتش صحت دارد.