در کار کلام
فهرست لغات و توضیحات درباره برخی از اصطلاحات هگل
Willkür:
استبداد:
از آنجا که اراده نیز یک مفهوم است از سه مرحله برخوردار است:
الف) مرحله اول (عمومیت): «منِ» نامعیّن که از طریق تأمل درباره خود، خود را از هر چیزی جدا میسازد (بند 5، اصول فلسفه حق).
ب) مرحله دوم (تشخص): این «من» باید یک محتوی را بهمنزله مقصود و مطلوب خود برگزیند (بند 6، همان)
ج) مرحله سوم (تفرد): بازگشت امرِ مشخص به امرِ عمومی (بند 7، همان)؛ اراده، آزادی خود را اراده کند.
اما، از آنجا که روح از امر متناهی پدید میآید، ارادهِ آن میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد. اراده در این حالات آزاد نیست. استبداد یکی از این حالات است. استبداد دو عنصر اصلی دارد:
الف) «منِ» نامعیّن که از طریق تأمل درباره خود، خود را از هر چیزی جدا میسازد.
ب) وابستگی این «من» به یک محتوای جزئی.
یک فرد مستبد را در نظر بگیریم. چنین فردی به این دلیل که گمان میکند هیچکس و هیچچیز نمیتواند او را تحتتأثیر قرار دهد (عنصر الف)، خود را شخصی مستقل، آزاد و خودمختار میداند. اما این آزادی، مصداقِ آزادی نیست. مستبد قادر نیست از دیدگاه جزئی خود خارج شود. او تنها به خود و نظرات شخصی خود اهمیت میدهد. اگر زمانی دیدگاهِ جزئیِ او با حقیقت (امر عمومی) در تضاد قرار بگیرد، او ترجیح میدهد حقیقت را انکار کند، چرا که هنوز از مرحله دوم (تشخص) خارج نشده است. او آزاد نیست، چرا که به یک محتوای جزئی وابسته است. او خود را آزاد میداند اما قادر نیست از جزئیت خود بگذرد. این تناقضی است که فرد مستبد با آن روبرو است.
Glückseligkeit:
سعادت:
«من» جهت اینکه به تصفیه و تهذیب امیال و محرکها بپردازد، باید قادر باشد خود را آنها جدا سازد (مرحله اول در اراده). «من» باید قادر باشد بر فراز امیال بایستد و به دقت به آنها بنگرد (به بند 20 اصول فلسفه حق بنگرید). تهذیبِ امیال تنها از طریق تأمل ممکن است.
چنین چیزی (جداساختن خود از امیال و محرکها) تنها در صورتی ممکن است که فرد از سعادت برخوردار باشد. فرد زمانی میتواند فرآیند خودسازی را طی کند که در مجموع از شرایط زندگی خود رضایت داشته باشد. انسان فقیری را در نظر بگیرید (برای مثال، یک زبالهگرد) که ابتداییترین غرایزش، مانند گرسنگی، بهدرستی ارضاء نشده است. چنین انسانی قادر نیست این غریزه را موضوعِ تأملِ خود قرار دهد. او مجبور است تمام هموغم روزانهاش را صرف پیداکردن راهی جهت ارضای این امیال ابتدایی کند و زمانی جهت تأمل در آنها ندارد.
یک نکته را باید در نظر داشته باشیم. همانطور که گانز در بند 20 اشاره میکند، سعادت (برخلاف آنچه لذتگرایان ادعا میکنند) هدف نیست. سعادت یکی از عناصری است که بدون آن، فرآیندِ تربیت ناقص میماند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بندهای 63 و 64
مطلبی دیگر از این انتشارات
در سال 1400 چه کتابهایی خواندم
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی که دوست می نویسد، خواندنی نیست، خوردنی است!