فهرست لغات و توضیحات پیرامون برخی از اصطلاحات هگل

Bestimmung, Bestimmtheit

فعل bestimmen در اصل به‌معنای «نامیدن، تعیین‌کردن، معین‌کردن، اشاره‌کردن و ...» است. صفت Bestimmt به‌معنای «معین، مشخص، قطعی، مسلم و ...» است. Bestimmtheit امری است که یک چیز با آن از چیزهای دیگر متمایز می‌شود. در فلسفه اسلامی، تعیّن معادل دقیقی برای Bestimmtheit است. به گفته اینوود، Bestimmtheit دارای ابهام است. این عبارت هم بر این حقیقت اشاره دارد که چیزی معیّن است (وضعیّتِ تعین‌ یا تعیّن‌یافتگی) و هم بر خصوصیتی اشاره دارد که چیز به موجب آن معین شده است (تعیّن به معنای امری که یک چیز با آن منفرد می‌گردد).

در نتیجه، من در ترجمه این کتاب، برای Bestimmtheit با توجه به بافتار بحث، از یکی از سه عبارت « وضعیّتِ تعیّن، تعیّن‌یافتگی و تعیّن» استفاده می‌کنم.

‌اسم Bestimmung هم بر فرآیندی اشاره دارد که طی آن یک چیز از سایر چیزها متمایز می‌شود و هم بر نتیجه این فرآیند. «تعیّن» هر دو معنا را پوشش می‌دهد. Bestimmung دارای معانی دیگری نیز هست، از جمله «وظیفه، رسالت و تقدیر».

به گفته اینوود، هگل از Bestimmung به‌نحوی استفاده می‌کند تا تمام معانیِ بالا را پوشش دهد. زمانی‌که هگل از Bestimmung استفاده می‌کند، به تعیّنی اشاره دارد که در عین حال، تقدیر و یا رسالت و وظیفهِ آن چیز است.

در نتیجه، هگل تعیّن (Bestimmung) را متفاوت از تعیّن (Bestimmtheit) به کار می‌برد. با یک مثال توضیح می‌دهم.

انسان در ابتدا به‌نحو فی‌نفسه (بنا به مفهوم، مستقل از روابطش با سایر انسان‌ها، به‌طور بالقوه) معقول است. بدین معنا، تمام انسان‌ها از عقلانیت برخوردارند و عقلانیت، تعیّن و امتیازِ انسان از سایر موجودات است. این، معنای تعیّن (Bestimmtheit) است.

اما، انسان باید به‌نحو لنفسه و بالفعل نیز معقول شود. این عقلانیت باید خود را در روابط انسان با سایر انسان‌ها نشان دهد. این، معنای Bestimmung است. Bestimmung تعیّنی است که باید با تلاش خود انسان فعلیت یابد. عقلانیت، تعیّن (Bestimmung) انسان است، اما در عین حال، این بر عهده خود اوست (رسالت اوست) تا این عقلانیت را بالفعل کند. عقلانیت تقدیر انسان است، چیزی است که برای او مقدر شده، اما این‌که این تقدیر حاصل شود یا نه، بستگی به خود انسان دارد.

اینوود اشاره می‌کند، برای مثال، Bestimmung و Bestimmtheit انسان یک چیز هستند، اما در مورد سایر چیزها، می‌تواند چنین نباشد. برای مثال، Bestimmtheit اسید، همان خواص اسیدی آن است، اما Bestimmung آن، این است که توسط قلیا خنثی شود و چیزی جدید تشکیل دهد.