تغافل کن زمانی، تا ببينم يک زمان رويت...
/ما را میبلعد و میخندیم/
یا
/نگاهی به رمان کروکدیل اثر فئودور داستایفسکی/
?:
یک کارمند روسی به همراه همسر و دوستش یک روز قبل از اینکه به اروپاگردی و گذران تعطیلاتش برود به بازار معرکه گیرها رفته تا آنجا«تمساح»یک آلمانی را ببیند. تمساح مرد را قورت داده و مرد زندگی جدیدی را درون شکم تمساح آغاز میکند. او از آنجا با همسر و دوستاش ارتباط دارد و از وضعیت خود ابراز رضایت میکند وجود یک آدم درون تمساح جاذبه فوقالعاده و جذب سرمایه بسیاری را برای روسیه سبب میشود. به همین خاطر مرد حتی هنگامی که دوست دلسوزش به او اصرار میکند، حاضر نمیشود از شکم تمساح بیرون بیاید.او خود را یک قهرمان ملی و این کارش را نجات اقتصاد روسیه میداند. این واقعه خیلی زود در سراسر کشور و روزنامهها میپیچد و نظریه پردازان بر لزوم یک جنبش با محوریت تمساح تاکیید میکنند.
شهرت و آوازه مرد به حدی میرسد که تصمیم میگیرد تا حزب شخصی خودش را از درون تمساح راه اندازی و مدیریت کند اما یک روز بعد از بزرگترین سخنرانی تاریخیاش تمساح بالاخره موفق میشود او را هضم کند.
✍?:
حقیقتا باید اقرار کرد داستایفسکی به طرزی هوشمندانه دو قرن پیش متوجه پدیدهای تحت عنوان«سلبریتی»و قدرت عظیم آن در جذب سرمایه شده و آن را به بهترین شکل ممکن بیان کرده.
فردی به طور ناخواسته به این موقعیت دست مییابد که «دیده میشود»و چه بسا این،ناخوشایند باشد و چه بسا که در آخر منجر به مرگاش شود اما او با تمام وجود خود را به آن میچسباند و بیخیال زندگی عادی میشود.آرمان او میشود دیده شدن و فرهنگش فرهنگ«شخصیت»جلوهگر شدن«من»برای ایجاد غفلت از حقیقت ثابت و پایدار و کسب درامد از این طریق.
?:
به راستی در جامعه امروزی، ما، چقدر درگیر و اسیر فضای مجازی و دیده شدن هستیم؟ چقدر برای این دیده شدن تلاش میکنیم و وقت میگذاریم؟ چقدر تکامل روابطمان و قهر آشتی و خصم و دوستیمان وابسته به این پلتفرمها است که ما را بیشتر در معرض«دید»قرار میدهند؟
راستش زیاد وقت برای بحث بیشتر نیست فقط یک سوال:
به هضم شدن نهایی فکر کردیم؟
#تمساح #کروکدیل #داستایفسکی #معرفی_کتاب #فضای_مجازی #اعتیاد #سلبریتی #شهرت #اینفلوئنسر #داستان #هضم #ویو #سرمایه
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین کتابی که خواندهام
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایدگر، فیلسوفی عجیب + معرفی کتاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: توضیحاتی راجع به بند 108