یک علاقه مند به داستان و نوشتن.اینجا راجع به کتابها و فیلمها بحث میکنیم: https://t.me/books_films_talk. دانشجوی ارشد هوش مصنوعی در شریف
معرفی کتاب اتحادیه ابلهان
بسم الله الرحمن الرحیم
احساس میکنم بعضی کتابها واقعا ارزش این را دارند که تنها نخوانیمشان. ارزش این را دارند که تبلیغ بشوند تا همه بدانند که نویسنده اثر چه خلق کرده است. حقیقتا بعضی کتابها جوری آدم را میخکوب میکنند که به نویسندهشان غبطه بخوریم. جوری عمیقاند که عمق فکری نویسندهشان را تحسین کنیم و چنان حسی را منتقل میکنند که حتی فیلمها قادر به انتقالش نیستند. به همین خاطر، بهترین کتابهایی که خوانده ام را معرفی میکنم. امیدوارم که حق مطلب ادا شود و توصیف مطلوبی از این کتابها ارائه شود. اگر کتاب متناسبی با کتاب هر پست میشناسید، لطفاً دریغ نکنید و کامنت بفرمایید.
کتاب اول: اتحادیه ابلهان
«وقتی نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا می شود، می توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیه اش متحد می شوند.» - جاناتان سویفت
کتاب را نویسندهای نوشته که ناکامی در چاپ این کتاب موجب خودکشی و مرگ او شده. جان کندی تول، یک استاد دانشگاه، این رمان جذاب را نوشت اما به هر دری زد هیچ ناشری این کتاب را قبول نکرد. ناشرانی که احتمالا عنوان کتاب، وضعیت آنها را خوب توصیف میکند. بیتوفیقی در نشر کتاب، جان کندی تول را ناامیدتر از قبل کرد و در نتیجه ایشان با نشت عمدی گاز در ماشین خودش، خودش را از دنیا گرفت. دنیایی که حقیقتا لیاقت نوشته درخشان او را نداشت. بعد از مرگ او، مادر او افسرده شد و در تلاش برای تحقق خواسته پسرش، سراغ ناشران مختلف رفت تا با پافشاریاش بالاخره یک نفر را پیدا کند تا کتاب را چاپ کند. کتاب بعد از چاپ روند موفقیت را در پیش گرفت و به جایزه پولیتزر رسید. این نوشداروی بعد از مرگ تول البته بیفایده بود و جهان از قلم او محروم شد. قلمی که صرفا پیش از این یک رمان دیگر(کتاب مقدس نئون، در زمان نوجوانی نویسنده) را تالیف کرد که در آن هم استعداد او آشکار بود و این قلم در 32 سالگی برای همیشه خشک شد.
اما معرفی کتاب:
کتاب در جهان دیگری سیر میکند. جهانی که همه چیزش البته مثل همین جهان ماست اما روند اتفاقات در آن قطعا بسیار متفاوت با جهان فعلی ماست. اگر کتاب «جز از کل» را خوانده باشید، با روند سریع رخدادها در این کتاب هم بیگانه نخواهید بود. رخدادهایی که مرتبط با شخصیت اصلی بینهایت جذاب کتاب، ایگنیشس، هستند. یک فیلسوف خودبزرگپندار که مثل دیگران نیست. یک جوان سی و چندساله بیکار که اتاقش پر از نوشتههای فلسفی اوست و واقعا انسانی خاص است. ایدههای متفاوتی دارد و مدل فکری متفاوتی. نگاهش به موضوعات مثل دیگران نیست و همین موجب میشود تا هر تحرک او، هر ایدهی او و هر سخنش تاثیر جذابی در وضعیت پیرامون او بگذارد. من این شخصیت را خیلی دوست داشتم و یکی از دلایل علاقه بسیارم به کتاب، اوست. طنزی که ایگنیشس ایجاد میکند طنزی است که کتاب را با شما نگه میدارد. نوع استنتاج او هم در نوع خودش بسیار جالب است. دلایلی عمیق برای کارهای عجیبش میآورد و قانع میشویم و لذت میبریم. ایگنیشس دیوانهای است که پتانسیل نبوغ دارد. این دیوانه نابغه، چیزهای بسیاری به من آموخت و حتی نوع قلمش جذابیت خاص خود را داشت. کتاب، کتاب ایگنیشس است و همین است که اثر را جذاب میکند. یک نابغه حقیقی در برابر اتحادیهای از ابلهان.
یک دریچه در داستان هست که آن هم داستان خاص خود را دارد!
در مجموع، «اتحادیه ابلهان» رمانی بود زودتر از زمان خودش(1980). کما اینکه بیشتر ما را یاد «جز از کل» اثر استیو تولتز میاندازد که در سال 2008 منتشر شده. حیف این نویسنده که نیست و حیف که فقط یک اثر دیگر از او به جا مانده.
ترجمه پیمان خاکسار از نشر چشمه هم که حتما معرف حضور هست و خیلی روان و خواندنی کتاب ترجمه شده.
خیلی خوب میشود که نظرتان را راجع به این کتاب یا کتاب دیگر نویسنده(کتاب مقدس نئون) کامنت کنید تا بیشتر راجع به این کتاب با هم صحبت کنیم.
داستانک قبلی من در ویرگول:
مطلبی دیگر از این انتشارات
این کتاب خواندنی است: برای قرن بیستویکم
مطلبی دیگر از این انتشارات
گزارشی اجمالی از کتاب خواستن، توانستن نیست. قسمت دوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
به وقت کتاب!