داستاننویس، علاقهمند به ادبیات، سینما و دنیای هنر / پیج اینستاگرام: https://instagram.com/jafari_maryam76?utm_medium=copy_link / کانال تلگرام:https://t.me/beshnu_az_man
معرفی کتاب لالایی برای دختر مرده.
قبل از معرفی باید بگم، به نظرم این کتاب را همه میتوانند بخوانند و فقط مختص نوجوانان نیست!
لالایی برای دختر مرده اولین کتابی بود که از آقای حمید رضا شاهآبادی خواندم. به قدری کتاب برایم جذاب بود و دوستش داشتم که در مدت یک ساعت و سی دقیقه خواندمش.
نویسنده به خوبی از یک روایت تاریخی برای خلق داستانش استفاده کرده است.
شاید ماجرای دختران قوچانی را در زمان قاجار شنیده باشید، دختران بیگناهی که بیرحمانه فروخته شدند.
لالایی برای دختر مرده، با زبانی ساده و روان این ماجرا را از دل تاریخ بیرون کشیده و آن را به زمان معاصر گره زده است.
داستان چهار راوی دارد، (من، که نویسندهی کتابی است دربارهی دختران قوچانی، مینا و زهره، دختران نوجوان عصر حاضر و میرزا جعفر خان منشیباشی، مردی از دل تاریخ، نمایندهی مجلس تازه تأسیس مشروطیت، که مأمور شده از صحت ماجرای دختران قوچانی باخبر شود و گزارشی دربارهی آنها تهیه کند.)
زمان داستان غیر خطی است و همین تعلیق داستان را بیشتر کرده است.
داستان دربارهی روح دختر مردهای به نام حکیمه است که در سه سالگی توسط پدرش برای پرداخت مالیات و رفع گرسنگی دیگر اعضای خانواده به مرد ترکمانی فروخته شده است و روح صد سالهی این دختر به سراغ دختر نوجوانی میرود تا با کمک او خانوادهاش را پیدا کند.
داستان پرکشش است و فضاسازی خوبی دارد، نویسنده با هوشمندی علاوه بر ذکر ماجرای کم تر ذکر شده تاریخی، دغدغه ها و مشکلات دختران عصر حاضر را هم نشان داده است.
پایان بندی کتاب فوق العاده است، پایانی محکم، تأثیرگذار و بسیار قابل تأمل! (برای اینکه لذت خوانشش را کم نکنم، نمیگویم.)
در بخشی از کتاب، میرزا جعفرخان منشی باشی سیاههی اسامی جمعی از دختران قوچانی را که فروخته شدهاند را آورده است، بین آنها، دختری بود به نام ایران!
همین!
#مریم_جعفری_تفرشی
بخش هایی از کتاب?
?درشگفتم از صبر پروردگار که چگونه با این همه ظلم و جور بندگانش، زمین و زمان را در هم نمیپیچد؟! به زلزله و صاعقهای از میان برنمیداردمان و یا حجتش را بر ما حاضر نمیکند که ریشهی ستم را یکسره برکند؟! همچنان ایستاده و مینگرد تا ببیند این نامردمی را تا کجا ادامه خواهیم داد. اما مگر شقاوت انسان پایان هم دارد؟
? از دیدن آن همه خشکی و بیابان به تعجب آمده با خود گفتیم خشکسالی و خرابی ملخ هر چقدر هم باشد نمیتواند سرزمینی را این گونه خشک و بیبار کند. خاکها ترک خورده و بیحاصل بود و باد داغی گاه وزیدن میگرفت شن های ریز را به سر و صورتمان میکوفت. هیچ کس به یاد ندارد که زمین اطراف قوچان چنین بوده باشد.
?به احتمال قریب به یقین حداقل بین هشتصد تا هزار دختر قوچانی به ترکمانان فروخته شده و بیشتر ایشان به سوی سر حد گسیل شدهاند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی یک مشت کتاب (۴)
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه کتاب خواندنی کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرزند کشی یا هوو کشی؟