معرفی کتاب| مردگان زرخرید: یک کمدی انتقادی

نوشته ممکن است موضوع اصلی داستان را لو بدهد.


مردگان زر خرید یا نفوس مرده یا بردگان مرده یا هر اسمی که می‌خواهید صدایش کنید، یکی از کتاب‌های معروف (و شاید معروف‌ترین کتاب) نیکلای گوگول، نویسنده روس است.

موضوع کتاب روسیه است. روسیه‌ای غرق در فساد و تباهی و روسیه‌ای که هنوز سالها فاصله دارد تا به انقلاب اکتبر برسد. این کتاب اوج فساد در سیستم تزار را نشان می‌دهد. سیستمی که مذبوحانه تلاش می‌کند همچون یک کشور موفق و پیشرفته عمل کند اما در انجام آن ناتوان است.

قضیه از این قرار است که حکومت روسیه برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها، اقدام به فروش روستاییان می‌کند به این گونه که روستاییان را به عنوان سرف به ملاکان می‌فروشد. واژه سرف عموما به برده اطلاق می‌شود اما سرف‌ها برده نبودند و بعضی حقوق حیاتی خود را داشتند. در حقیقت سرف‌ها جایی میان انسان آزاد و برده بودند. همچنین سرف‌ها عموما با خود زمین معامله می‌شدند اگرچه می‌شد سرفی را بدون خریدن زمین نیز خریداری کرد اما احتمالا آن سرف یا به درد نخور و دزد بوده است یا مانند داستان ما مرده.

در این دوران است که قهرمان! داستان ما ظهور می‌کند و به دنبال خرید سرف‌های مرده می‌گردد. چرا؟ به این خاطر که بتواند با وثیقه گذاشتن برده‌ها از مزایای دولتی استفاده کند.

در این سفر، ما با روسیه زمان گوگول به خوبی آشنا می‌شویم. شخصیت‌هایی که در این داستان می‌بینیم همگی تیپ‌های شخصیتی خاصی از اقشار سرشناس روسیه بوده‌اند. شخصیت کوروبچکا، زنی طماع و کودن که هیچ خیری از او به بقیه نمی‌رسد و تنها به مدد طمع و خساستی که دارد همچنان یک ملاک باقی مانده است. مانیلوف ساده و البته مجیزگو که از تنهایی رنج می‌برد. کسی که حسابی کتاب خوانده اما نمی‌داند این دانش خود را کجا به نمایش بگذارد. سوباکوویچ طماع و البته خلاق که در نگاه اول به نظر می‌رسد شخصیتی مثبت است (و شاید زمانی بوده است) اما سپس مشخص می‌شود که او نیز فرق چندانی با سایر ملاکان ندارد. نوزدیوف معتاد به قمار، دروغگو، نامرد و خودنما و در نهایت پلوشکین، خسیس، حریص و البته کسی که دنیا به خوبی با او تا نکرده است.

تمام شخصیت‌هایی که در کتاب ساخته و پرداخته می‌شوند قصد دارند نقطه‌ای از روسیه زمان گوگول را برای ما آشکار کنند. اما نکته مهم‌تر انتقادی است که گوگول در پشت کلمات ظریف و نغز خود پنهان کرده. انتقاد از وضعیت موجود روسیه به طوری که هیچکس نمی‌تواند بگوید که گوگول در حال سیاه‌نمایی است. اگرچه خودش بعدها گفته است که عده‌ای چنین خرده‌هایی به کتاب خواهند گرفت اما از نظر من هیچ کجا ما سیاه‌نمایی نمی‌بینیم. اگر انتقادی هست با حساب و کتاب شده است.

اما نکته تاسف‌بار اینجاست که تمامی کتاب توانایی ترجمه به فارسی را نداشته است. کتاب به نظر می‌رسد که به صورت شعر سروده شده اما در ترجمه اثری از چنین چیزی نیست و احتمالا به همین خاطر است که عده‌ای این کتاب را کتابی بی سر و ته بدانند.

در پایان باید گفت اگر خواهان خواندن یک کتاب از ادبیات اصیل هستید و می‌خواهید حین خواندن کتاب آموزش نویسندگی نیز ببینید همچنین قصد دارید با تاریخ روسیه و همینطور نحوه نوشتن یک اثر انتقادی اشنا شوید حتما این کتاب را مطالعه کنید.

قسمت‌هایی از کتاب:

باید توجه داشت که اگر ما در روسیه هنوز در بعضی امور به پای خارجی‌ها نرسیده‌ایم، ولی مسلما در هنر روابط انسانی از آنها پیشی گرفته‌ایم. تقریبا غیرممکن است که بتوان فهرستی از مدارج و القابی که با آنها اشخاص مختلف را مخاطب قرار می‌دهیم تهیه کرد. یک فرانسوی یا یک آلمانی حتی متوجه این مدارج و عناوین نمی‌شوند. آنها در حطاب کردن یک میلیونر و یک سیگار فروش تقریبا همان لحن و همان عبارت را به کار می‌برند. ما اینجا در روسیه مردان زیرکی داریم که مثلا ملاکی را که ۲۰۰ رعیت دارد به شیوه‌ای کاملا متفاوت نسبت به ملاکی که ۳۰۰ رعیت دارد، خطاب می‌کنند.

در باب تفاوت مدیریت دولتی و خصوصی:

اگر در اینجا به دهاتی‌هایت حکومت و با آنها خوش رفتاری می‌کنی و به آنها آزار نمی‌رسانی برای این است که انها مال خودت هستند. سرف‌های خودت. و آزار رساندن به انها موجب زیان خودت خواهد شد اما اگر در پترزبورگ رئیس یک اداره دولتی بودی و کارمندانی زیر دستت کار می‌کردند آخ که با آنها چقدر سختگیر بودی. زیرا فورا فکر می‌کردی که آنها مال خودت نیستند و آنجا تا می‌توانستی در کارهای مردم کارشکنی می‌کردی.




دلم میخواست بیشتر در مورد کتاب بگویم اما حسابی خسته‌ام. تا همینجا از بنده بپذیرید.