معرفی کتاب 80/20: آیا واقعا میتوان با کار کمتر بازدهی بیشتری داشت؟

حدس بزنید کی برگشته؟

با عرض معذرت خدمت دنبال کنندگان عزیزتر از جان. بنده برای مدتی از جمع شما خوبان دور بودم اما این به آن معنی نیست که از شما غافل بودم بلکه دورادور نسبت به شما ارادت داشته ام و خواهم داشت.

توی این مدتی که نبودم چند کتاب جدید خوندم که اگر عمری باشه خدمتتون معرفی خواهم کرد اینبار رفتم سراغ کتاب 80/20 که در مورد قانون 80/20 یا قانون پارتو صحبت می کنه.

لپ مطلب اینه که اگر طبیعت رو به حال خودش بذاریم طوری خودش رو شکل میده که هشتاد درصد نتایج از بیست درصد علت ها ناشی بشن. به عنوان مثال هشتاد درصد منابع توی بیست درصد مناطق دنیا متمرکز میشن. هشتاد درصد زمین های کشاورزی مرغوب توی بیست درصد مناطق دنیا وجود دارن. (البته این نسبت هشتاد به بیست به معنای عددی و کمی خودش نیست. بلکه یک مفهوم کاملا کیفی هست. هشتاد نماد اکثریت و بیست نماد اقلیت. با این تعریف میشه اینطوری گفت که اکثریت نتایج از اقلیت دلایل نشات میگیرن)

اوایل تصور می کردم که این کتاب هم مثل خیلی از کتاب های دیگه یک سری رمان و داستان در مورد موفقیت میخواد بگه اما اینطور نیست. درسته که قانون هشتاد بیست یک قانون شهودیه و هیچ اثباتی برای اون وجود نداره اما اونقدر این شهود تواتر داره که نمیشه اون رو نادیده گرفت. شما هرجا که نگاه کنید متوجه این قضیه میشید. حتی این قانون در فیزیک هم کاربرد داره. یک مثال ساده برای روشن شدن قضیه سقوط یک جسم از ارتفاع هست. در سقوط این جسم هزاران نیرو دخالت دارن (نیروهای کیهانی، کشش هوا، جاذبه ی ماه، نیروهای بین مولکولی، تغییر شکل جسم در حین سقوط و...) اما چرا ما میتونیم با قوانین ساده ی نیوتونی این سقوط رو پیش بینی کنیم؟ چون هشتاد درصد نتایج از بیست درصد علت ها نشات میگیره.

چه کسانی باید کتاب رو بخونن؟

کسانی که به دنبال این هستن که کیفیت بالاتری از زندگی رو تجربه کنن، کمتر کار کنن و بازده بالاتری داشته باشن، کسانی که شرکت یا کسب و کاری دارن و میخوان کیفیت محصولات یا خدماتشون رو افزایش بدن اما نمیدونن چطور اینکار رو انجام بدن و در کل تمام کسانی که از این ناراحتن که با وجود کار زیاد نمیتونن موفق بشن.

خوندن کتاب اجباریه؟

نه، به نظرم خود نویسنده از قانون هشتاد/بیست استفاده نکرده وگرنه میتونست خیلی از نقاط کتاب رو حذف یا حداقل بهتر کنه. یک فصل کتاب کاملا اضافی بود و چیز جدیدی برای گفتن نداشت. به نظرم مطالبی که در این زمینه توی اینترنت وجود داره میتونه کافی باشه با وجود این باز هم کتاب جزئیات خوب و بیشتری داره.

یک مثال دیگه از قانون 80/20:

مثالی که شاید اگر کتاب امروز نوشته میشد توی کتاب آورده میشد. مثال اینستاگرام هست. اینستاگرام اوایل قابلیت های زیادی برای اپلیکیشن خودش در نظر گرفته بود اما متوجه شد هشتاد درصد کاربرها فقط از بیست درصد قابلیت ها استفاده می کنن. پس در یک اقدام شجاعانه بسیاری از اون قابلیت ها رو حذف کرد و روی کدهایی که بیشترین استفاده را دارند تمرکز کرد. در مدت کوتاهی یک جهش بسیار بزرگ در کاربران اینستاگرام شکل گرفت و اون رو به شبکه ای که امروز هست تبدیل کرد.


این کتاب توی همین مدت بسیار کم برای من خیلی مفید بوده و باعث شده بازدهی خیلی خیلی بالاتری داشته باشم. امیدوارم مطلبی که نوشتم برای شما هم مفید بوده باشه اگر نظری دارید خوشحال میشم در میون بذارید.