...
معرفی کتاب| Everything Everything
حالِ خوبِ خوندنِ یه کتابو باید همون لحظه ای که داغ و تازه س با بقیه به اشتراک بذاری و منم تصمیم دارم همین کار رو بکنم. همین الان کتاب همه چیز همه چیز رو تموم کردم و مزه ش هنوز زیر زبونمه...
مدلین، دختر هجده ساله ایه که یه بیماری نادر داره. ظاهرا اون به همه چیز آلرژی داره. به تک تک مولکول های تشکیل دهنده جهان! از وقتی که یادش میاد تو خونه ای زندگی میکرده که در شرایط خاصی نگه داری میشه. شرایطی که باعث میشه هیچ آلودگی وارد نشه تا مدلین صدمه نبینه. شاید این سبک از زندگی واسه ما تحمل ناپذیر باشه اما انسان ها سازگاری زیادی دارن. حتی بیشتر از اون چیزی که فکر می کنن و مدلین هم به شرایط زندگیش عادت کرده. بیشتر زمانش رو به کتاب خوندن و گذروندن دروس آنلاین می گذرونه و تقریبا روزاش بدون هیچ تنوعی سپری میشه. امروز مثل دیروز و فردا مثل امروز.
تا اینکه یک روز خانواده ی جدیدی به خونه ی رو به رویی خونه ی مدلین اینا اسباب کشی می کنند و این اتفاق آغاز یه سری اتفاقات جدید تو زندگی مدلین میشه. اتفاقاتی که نه تنها سبک زندگی مدلین بلکه همه ی دیدش به دنیا رو هم تغییر میده.
کتاب همه چیز همه چیز در واقع یه رمان با سبک تینیجریه اما برخلاف اکثر کتابای تینیجری آبکی و مزخرف نیست. داستان چیزی بیشتر از یه رمان رمانتیک ساده س؛ نثر جالب و روونی داره؛ شخصیت پردازی به دقت انجام شده؛ نویسنده از کاریکاتور ها و تصویر های با نمکی برای نقل داستان استفاده کرده و در مجموع میشه گفت کتابیه که خلاقانه نوشته شده و ارزش خوندن داره.
چه ترجمه ای بخونیم؟
راستش من این کتابو از انتشارات جنگل خریدم. زبان اصلی. چندین ماه (از زمان نمایشگاه کتاب که میشه اردیبهشت) تو قفسه کتابا بود و من فقط چند فصل اولشو خونده بودم. آخه انقدر برای ترجمه تک تک کلمات وسواس به خرج می دادم که خوندن صفحات بیش از حد طول می کشید...
تا اینکه تصمیم گرفتم زیاد روی هر کلمه متوقف نشم. از تکنیک بوق زدن (وقتی یه کلمه می بینیم که معنیشو نمیدونیم تو ذهنمون بوق بزنیم و رد بشیم?) و حدس معنی کلمات استفاده کردم و سرعتم تا حد زیادی بالا اومد. برخلاف تصورم بیشتر لذت بردم و درگیر داستان شدم.
بعد از یه مدت با خودم گفتم خوبه نمونه ی یکی از ترجمه های معروف از این کتابو (نشر نون) رو از فیدیبو دانلود کنم ببینم چ جوریاست... و باید بگم اصلا و به هیچوجه خوب نبود!! نثر کتاب یه نثر روونه. با خوندنش کاملا حس میکنید که داستان از زبوون یه نوجوون داره روایت میشه اما لحنی که مترجم برای کتاب انتخاب (یا تحمیل؟!) کرده بود، نثر سنگینی بود.
بنابراین بهتون پیشنهاد میکنم کتابشو به زبان اصلی و نه به قصد یادگیری بخونید تا بتونید ازش لذت کامل رو ببرید. \( ̄︶ ̄*\))
فیلمشو هم پیشنهاد میدی؟
از همین تریبون آرزو میکنم کارگردانا از گند زدن تو تصورات کتابخونا دست بردارند.
بلافاصله بعد از خوندن کتاب، فیلمشو دانلود کردم و باید بگم فیلمش واقعا فاجعه بود. منی که عاشق شخصیت اُلی (پسری که عاشق مدلین میشه) شده بودم، با دیدنش روی مانیتور کامپیوترم میخواستم بالا بیارم! موضوع این نیست که بازیگرش در مقایسه با شخصیت تو کتاب اصلا خوش قیافه نیست. بلکه فیلمی که ساختند به اندازه ی ناخن انگشت کوچیکه ی پای چپ کتاب هم نمیشه!! فیلمنامه افتضاح، بازیگرا شبیه ماست، کارگردانی هم حال بهم زن! حتی جذابیت های ظاهری بازیگر زن هم باعث نشد دلم بخواد برای فیلمش وقت بذارم و فیلمشو تو 5 دقیقه دیدم تموم شد رفت!
بنابراین مصرانه آرزو میکنم فیلمشو نبینید و یا لااقل تا وقتی کتابو نخوندین فیلمشو نبینید. با تشکر!
پینوشت: اینو داشته باشید فعلا، ایشالا پستای بعدی جبران میکنم :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب رستاخیز تولستوی
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشت شماره (۳)
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بند 78