"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
معرفی یک مشت کتاب (۲)
با یک معرفی کتاب دیگر در خدمت شما دوستان عزیزم هستم. جا دارد یکبار دیگر از شما معذرت خواهی کنم به خاطر تغییر در لحن معرفی کتابها چرا که این متنها قبلا یکبار نوشته شده و بنا به احوالات لحظهای که داشتم، لحن خاصی را انتخاب کردهام.
نقد چیست و پرورش خود:
موضوع: فلسفی
نویسنده✍?: میشل فوکو
این کتاب را به صورت صوتی میتوانید گوش کنید. تنها یک نکته باید ذکر کنم. در بخش پرورش خود، فوکو تحقیقات مفصلی انجام داده است که ممکن است در این سخنرانی به خوبی منعکس نشود. برای مطالعه بیشتر میتوانید درسگفتارهای فوکو در این باب را مطالعه کنید. البته من خودم این درسگفتارها را پیدا نکردهام و نمیدانم آیا به زبان فارسی موجود است یا خیر. اگر کسی اطلاعی دارد، بگوید.
بیچارگان
موضوع: رمان
نویسنده✍?: فیودور داستایفسکی
این کتاب اولین کتاب اقای داستایفسکی هست. به این خاطر خریدمش که پشت جلدش یه عالمه تعریف کرده بود. نوشته بود که دو نفری که این کتاب رو خوندن بدو بدو رفتن داستایفسکی رو بیدار کردن تبریک گفتن بهش و گفتن که تبریک میگیم گوگول تازهای متولد شده.
که احتمالا منظورشون گاگول بوده نه گوگول. چون واقعا من هدف این کتاب رو درک نکردم. یک سری نامه بود که کاملا کسل کننده نوشته شده بودن. سیر روایی داستان اگرچه خیلی بدیع بود اما به خاطر تغییر ذائقه خوانندهها به نظر خیلی کند میرسید.
راستش من این کتاب رو سه ماه طول کشید که بخونم. اینقدر که کتاب جذب نکننده بود. حاضر بودم ۱۰ بار کتابهای هگل رو بخونم اما یکبار اینو نخونم.
نتیجه نهایی اینکه اگر یک کتاب از یک نویسنده خوب بود دلیلی نداره همه اش خوب باشه. مثل یک تیکه از آهنگ رو که از جایی میشنوی میگی عجب آهنگیه بعد میری بقیه شو گوش میکنی میگی چقدر چرته این آهنگ. دقیقا مثل همینه.
خلاصه که کتاب چرندی بود. آشغال بود. مزخرف. ????
حیف همین وقتی که گذاشتم در موردش نوشتم.
مساله یهود
موضوع: سیاسی- فلسفی
نویسنده✍?: کارل مارکس
بعد از جنگهای مذهبی در اروپا بین کاتولیکها و پروتستانها، لیبرالیسم سیاسی ظهور کرد. اصل اولیه این لیبرالیسم تساهل مذهبی بود تا از ادامه جنگهای مذهبی توی اروپا جلوگیری کنه.
این تساهل مذهبی به خوبی تونست رابطه بین کشورهای کاتولیک و پروتستان (و گاهی ارتدوکس) رو بهبود بده. اما مساله یهود چیزی بود که همیشه وجود داشت. این که یهودیها از آخر چیکار باید بکنن.
مشکل این بود که یهودیت برخلاف مسیحیت یک دین ناظر بر اعمال فردی نبود. بلکه دین یهود مسائل اجتماعی مثل احکام معامله، احکام اجتماعی، نحوه سیاستگذاری و... رو هم در بر میگرفت. البته مسیحیت هم چنین آموزههایی داره اما اونها هم برگرفته از یهودیت هست.
از طرفی یهودیان از یک جایی دیگه خودشون رو یک دین نمیدونستن بلکه یک نژاد میدونستن. فرق اینه که اگر شما بگی من دینم یهودیه، میتونی اون رو محدود کنی یا حتی انکار کنی. اما وقتی نژادت یهودی باشه دیگه امکان انکارش وجود نداره. بعد از انقلاب فرانسه مساله یهود شدت گرفت اما شدیدترین نوع مساله یهود در آلمان رخ داد. از اینجاست که معرفی کتاب ما شروع میشه.
کتاب مساله یهود رو کارل مارکس در پاسخ به یکی از اساتید خودش به نام بوئر نوشته. بوئر معتقد بود که یهودیان نمیتونن انتظار داشته باشن که به عنوان یک شهروند توی جامعه المان پذیرفته بشن اما در عین حال یهودی هم باشن. یعنی اونها نمیتونن هم مزایای یهودی بودن به عنوان یک اقلیت رو داشته باشن هم مزیت شهروند یک جامعه مسیحی بودن رو داشته باشن. درنتیجه باید از یکی از این دو کنارهگیری کنن.
مارکس در جواب میگه که اولا در آلمان شهروند وجود نداره چون آلمان دولت نداره (این رو بوئر هم تصدیق میکنه) پس رابطه شهروندی اونطور که بوئر مد نظرشه موضوعیت نداره. ثانیا برخلاف نظر بوئر که معتقد بود دولت باید مذهبی باشه چون جامعه مذهبی هستن، مارکس میگه حتی سکولارترین دولتها هم نتونستن مذهب رو از جامعه حذف کنن و تنها باعث انتزاع مذهب شدن. (ایالات متحده رو مثال میزنه اگرچه میگه غایتش ایالات متحده نیست)
در نهایت هم مارکس به سمت رهایی سیاسی متمایل میشه و برمیگرده به نقد سرمایهداری.
اما نقدی که میشه به مارکس کرد این هست که مارکس مسیحیت و یهودیت رو در امتداد هم میبینه و گاها شبیه هم. در حالی که این دوتا اصلا قابل جمع نیستن. همونطور که گفتم دین مسیحیت احکام اجتماعی-سیاسی نداره. در حالی که یهودیت داره. یعنی یک یهودی راست ایمان موظفه که دولتی ایجاد کنه تا بتونه دینش رو به طور کامل ادا کنه. در حالی که در مسیحیت چنین چیزی وجود نداره.
دلیل اینکه تساهل مذهبی به راحتی در مسیحیت انجام شد اما در دولتهای یهودی چه در گذشته و چه امروز هرگز شاهد تساهل مذهبی نبودیم همین بوده بنابراین ایده مارکس اگرچه در ظاهر خیلی محکم هست اما در باطن بر یک پیش فرض گندهای بنا شده که در ادامه بخشی از کتاب رو که ناظر بر این پیشفرض هست رو میارم.
بخشهایی از کتاب:
یهودیت خود را حفظ کرده است، نه تنها علیرغم تاریخ، بلکه از طریق تاریخ.
از اعماق بطن خویش است که جامعه بورژوازی یهودی را لاینقطع تولید میکند. بنیاد مذهب یهودی بخودی خود در چیست؟ نیاز عملی و خودگرایی
در واقع، تک خدایی یهود چند خدایی نیازهای متعدد او است. چندخدایی که حتی «مستراح» را به موضوع قانون الهی تبدیل میکند.
نیاز عملی و خودگرایی اساس آنچه جامعه بورژوازی است و به همین شکل است و به صورت خالص خود، به محض اینکه جامعه بورژوازی به ایجاد دولت سیاسی به طور کامل بر میاید، اشکار میشود. خدای نیاز عملی و خودگرایی، پول است.
پول خدای حسود اسرائیل است. خدایی که در برابرش خدای دیگری را حق حیات نیست. پول همه خدایان بشر را به خاکساری میکشد و همه را به کالا تبدیل میکند.
خدای یهودیان دنیوی شده و خدای جهان گشته است. مبادله، این است خدای واقعی یهود. خدای او جز سفتهای موهوم نیست. تحقیر واقعی طبیعت و به پستی کشیدن آن در یهودیت رخ میدهد.
از نظر تئوری و به عنوان مذهب، یهودیت نمیتوانست بیش از این تحول یابد. زیرا جهان بینی نیازهای عملی، به حکم ماهیتش، تنگ نظر است.
مذهب نیاز عملی، به حکم طبیعتش قادر نبود تکامل خود را در تئوری بیابد بلکه تنها در عمل میتوانست به تکامل یابد. یهودیت قادر به بنای دنیای نوین نبود. تنها یارای این را داشت که همه ادراکات و ابداعات دیگر را جذب عمل خود کند.
با تکامل جامعه بورژوازی، یهودیت به اوج خود رسید اما جامعه بورژوازی تنها در جامعه مسیحی تکامل مییابد. تنها زیر سلطه مسیحیت است که همه روابط ملی، طبیعی، اخلاقی و نظری انسان را عینیت میبخشد، جامعه بورژوازی قادر بود خود را کاملا از دولت جدا کند و تمام پیوندهای بشری را بگسلد.
مسیحیت از یهودیت نشات گرفته است و بار دیگر به یهودیت باز میگردد. مسیحی، یهودی نظریه پرداز بود و یهودی، مسیحی عملگرا.
خاطرات سفر با موتورسیکلت
موضوع: زندگی نامه
نویسنده✍?: ارنستو چگوارا
چند وقتی هست که توی مخم افتاده مثل چگوارا بلند شم و با موتور سیکلت دور کشور بگردم. اما به هرکی گفتم، گفته خود چگوارا سرویس شده.
خلاصه گفتم برم ببینم چگوارا چی گفته توی کتابش. بنده خدا حتی راه نیفتاده مشکلاتش شروع شد. همون اول کار که هرچی پول داشتن خرج کردن گوشت بخرن، ولی گوشت اسب بهشون قالب کردن.
ولی شانسی که چگوارا آورد این بود که همسفرش خیلی آدم شناخته شدهای بود. این مردک هرجا یک آشنا داشت. توی شیلی، کوبا، برو، ونزوئلا. اصلا مگه میشه؟
خلاصه اینها هرجا می رفتن خونه یکی تلپ میشدن. موتورشون هم هنوز از شیلی خارج نشدن خراب میشه و بقیه راه رو با قطار و اتوبوس و کامیون و ... طی میکنن.
وقتی این کتاب رو خوندم متوجه شدم که هرچیزی رو برای کاری ساختن، لندرور و لندکروز برای مسافتهای طولانی و موتور برای داخل شهر.
اما در مورد کتاب. کتاب از داستانهای نوشته شده توسط چگوارا تشکیل میشه، اما کار انتشار رو پدر چگوارا انجام میده. داستانها خیلی خودمانی هست و بعید میرسه که دروغ باشه.
مثلا جایی از دزدیهایی که کردن صحبت میکنه. جایی میگه که خانوادهای خیلی محترمانه بهشون جا دادن. اما ارنستو که اسهال داشته میره لب پنجره تا قضای حاجت کنه، صبح بلند میشه و میبینه که پای همون پنجره آلو گذاشتن خشک بشه.
اینها هم بدون اینکه چیزی بگن فلنگ رو میبندن. از اینجور داستانها زیاده که نشون میده چرا چگوارا اینقدر در دید مردم جهان محترم هست. چون خودش بوده. اگر خوب یا بد هرچی بوده رو میگفته.
با خواندن این متن، علاقهام به تاریخ آمریکای جنوبی بیشتر شده، اگر کتابی در این زمینه میشناسین معرفی کنین.
جنگ در سرزمین مصر
موضوع: رمان
نویسنده✍?: یوسف القعید
یکی از بهترین راهها برای آشنایی با کشورها، مواجهه با ادبیات اون کشورها است. خصوصا در منطقه خاورمیانه خواندن رمانهای نویسندگان عربی نیمی از حس نژادپرستی ما رو از بین میبره (به شرطی که خود نویسنده نژادپرست نباشه)
ادبیات عرب یکی از خواندنیترین ادبیاتی هست که تا امروز باهاش مواجه شدم، چندین رمان و زندگی نامه از نویسندگان عربی خوندم که تا امروز راضی هستم ازشون. یک حس نزدیکی و آشنا با تمام این آثار داشتم. انگار برای خودم اتفاق افتاده، انگار همین امروز و در همین کشور رخ داده.
جنگ در سرزمین مصر هم یک همچین حال و هوایی داشت. یوسف القعید یکی از نویسندههای مطرح مصری هست که چندین کتاب نوشته و کتابهاش هم بین اعراب خصوصا کشورهای درگیر با اسرائیل بسیار پرفروش هست.
جنگ در سرزمین مصر یک رمان محشر هست که اگر شروع کنید قطعا تا تموم شدنش زمین نمیذاریدش. کتاب از چند فصل تشکیل شده که هرکدوم از زبان یک نفر از افراد درگیر در یک پرونده نقل میشه و طوری هم نوشته شده که شما در هر فصل حق رو به راوی اون فصل میدید.
داستان در مورد تغییر ساختار اجتماعی جامعه مصر از فئودالی به سرمایهداریه. قبل از اون کدخدای یک روستا، نماینده دولت در اون روستا بوده و هرکاری میکرده انگار حکم دولت رو داشته اجرا میکرده. پسر این کدخدا به جنگ فراخوانده میشه و کدخدا هم با اینکه هفت تا پسر داشته نمیخواسته این پسرش که تنها پسر از آخرین همسرش هست، به جبهه بره.
توی این کتاب از عدالت، اجتماع، میهن پرستی، خدا و خیلی مسائل دیگه صحبت میشه که واقعا جای فکر کردن داره.
نکتهای که برام جالب بود، این بود که توی کتاب حتی یکبار هم اسمی از اسرائیل نیومده و فقط ازش به اسم دشمن نام برده میشه. در حالی که جنگی که اون زمان رخ داده، جنگ مصر و اسرائیل بوده. احتمالا به این خاطر هست که نویسنده نمیخواسته کتابش رنگ و بوی سیاسی بگیره.
حرف نویسنده بیشتر اینه که حتی در صورت پیروزی بر دشمن خارجی، اگر نتونین بر دشمن داخلی که ظلم و بیعدالتی هست، پیروز بشید، در واقع هیچ پیروزی مهمی کسب نکردید.
به قول محمود درویش: وطن برای ثروتمندان هست و وطن پرستی برای فقرا. این رو کاملا در کتاب میبینیم.
ایرانیها چه رویایی در سر دارند
موضوع: سیاسی- فلسفی
نویسنده✍?: میشل فوکو
این روزها زیاد میبینیم که طیف سنتی و البته معترض به وضع موجود میگویند که وضعیت کنونی آن چیزی نیست که محرک انقلاب ۵۷ بود.
از طرفی طیف غربگرا معتقد است که با ظهور انقلاب اسلام، اسلام تمام پتانسیل خود را به عنوان یک سازوکار سیاسی نشان داد و بیشتر از این چیزی برای ارائه ندارد.
مشخص است که هر دو طیف اشتباه میکنند. در واقع طیف سنتگرا که معتقد است که این اسلام آن اسلام واقعی نیست. باید مشخص کند که چه اسلامی اسلام واقعی است؟ این یک مغالطه مرسوم در دنیای مدرن است. لیبرالها هرزمان که بحرانی شکل میگیرد میگویند که این لیبرالیسم، آن لیبرالیسم اصیل نیست. کمونیستها هم میگویند که کمونیسم شوروی و چین آن کمونیسم اصیل نیست. پس آن کمونیسم و لیبرالیسم و اسلام اصیل چیست؟ نزد چه کسی است؟
در واقع همیشه میتوان گفت که این اتفاقی که افتاده مد نظر ما نبوده است چرا که فاصله نظر تا عمل یک دنیا است.
اما خواندن نظرات فوکو در مورد انقلاب اسلامی به ما نشان میدهد که خود انقلاب اسلامی چه بوده است.
یک حرکت مردمی، شبه آنارشیستی با یک ایده مرکزی قوی که پشتوانه مذهبی-دینی داشت.
برای اینکه چه چیزی مانع آن شد که آن جریان عظیم بعد از جنگ ادامه پیدا نکند بحث زیاد است. شاید اگر تلاشهای سیاسی هاشمی نبود، شاید اگر تغییر ساختار سیاسی نبود، شاید اگر وقایع اوایل دهه ۱۳۷۰ نبود و هزاران شاید دیگر.
اما مهم این است که تمام این اتفاقات افتاده است و ما امروز در این نقطه هستیم. جایی که آرمان های انقلاب ۵۷ کمرنگ شده است و تنها راه برای بازگشت به آن دوران این است که به این درک برسیم که آن آرمانها چه بود؟
آن زمان است که میتوانیم برای ادامه مسیر آماده شویم. خوانش کتابهایی نظیر این کتاب فوکو میتواند به ما یعنی کسانی که درکی از عظمت آن انقلاب نداریم کمک کند.
سقوط
موضوع: رمان- فلسفی
نویسنده✍?: آلبر کامو
چقدر این کتاب عالیه. چقدر این کتاب استثناییه. چقدر این کتاب خواندنیه. تک تک جملات این کتاب رو دوست داشتم.
تک تک جملاتی که راوی میگفت رو حس میکردم و انگار زندگی خودم بود. انگار زندگی ما بود. انگار خود ما بودیم. انگار زندگی امروز ما بود.
چطور یک نفر میتونه این قدر حرف دل همه ما رو بزنه؟
واقعا هر جملهای که میگفت میخواستم صبر کنم به افق خیره شم و در موردش فکر کنم.
قبلا یک کتاب دیگه از آلبر کامو معرفی کردم به اسم بیگانه. توی اون معرفی گفتم که کامو میخواست از زیر سایه خدا فرار کنه اما نتونست.
با خوندن این کتاب نظرم کمی تغییر کرد. به نظرم کامو به دنبال یافتن خداست اتفاقا. احتمالا نه خدای ادیان. دنبال یک خدای دیگه است.
البته نمیخوام از اثر تحلیل روانشناختی بکنم اما میدونیم که اثر جدای از نویسنده نیست و قطعا اثر بازنمود تفکرات نویسنده است. با خوندن این کتاب احترامی که برای آلبر کامو قائل بودم چند برابر شد.
داستان در مورد یک قاضیه که یک اشتباه میکنه. به مرگ یک نفر بی تفاوت هست و این سرآغاز سقوط این فرد هست. میره و میره و میره و میره و هرگز از سقوط دست نمیکشه.
کامو میخواد بگه که سقوط از جایی شروع شد که ما شدیم من. زندگی من، لذات من، خوشیهای من. و این سقوط ادامه پیدا میکنه هرگز متوقف نمیشه تا زمانی که ما برگردیم و ما بشیم.
این کتاب کوتاهه اما واقعا ارزش خوندن داره. حتما بخونیدش استثناییه.
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani
مطلبی دیگر از این انتشارات
نکاتی از کتاب "سایۀ شوم" خاطرات یک نجات یافته از بهائیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
20 کتاب فوق العاده در موضوعات متفاوت که در سال 99 مطالعه کردم