"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
معرفی یک مشت کتاب (6)
این ششمین مجموعه از معرفی کتابه که قصد دارم به صورت چندتایی معرفی کنم. از این که لحن نوشتار حین معرفی کتابها تغییر میکنه معذرت خواهی میکنم چون این معرفیها اول در کانال تلگرام منتشر شدن و اینجا بازنشرشون میکنم. بنابراین با توجه به حس و حالی که داشتم، لحن رو انتخاب کردم. باز هم مثل همیشه اگر پیشنهادی داشتید من در خدمتم و اگر پسندیدید، حتما لایک کنید و برای دوستاتون هم بفرستید.
راستی وبسایت شخصی من یعنی فینسوف نیز به تازگی راهاندازی شده از این به بعد میتونید مطالب من رو توی این وبسایت هم مطالعه کنید:
کتاب📙: برج فرازان
موضوع: تاریخی
نویسنده✍🏻: باربارا تاکمن
تعداد صفحات 650 صفحه
این کتاب رو به صورت صوتی معرفی کردم. برای شنیدن معرفی این کتاب حتما فایل صوتی رو بشنوید. به نظر خودم یکی از بهترین کتابهایی هست که اخیرا خوندم.
کتاب📙: آیشمن در اورشلیم
موضوع: تاریخی- فلسفی
نویسنده✍🏻: هانا آرنت
تعداد صفحات 350 صفحه
چه زمان شر را به ابتذال میکشیم؟ زمانی که شرارت عام شود. هنگامی که همه شرور باشند، در واقع هیچکس شرور نیست.
هنگامی که احزاب مکه برای کشتن پیامبر (ص) دست به دست هم دادند در واقع داشتند شر را به ابتذال میکشیدند. اگر همه ما همزمان شرور باشیم دیگر هیچکس شرور نیست.
به همین دلیل است که حتی پس از آنکه دادگاهی برای رسیدگی به جنایت های جنگی شکل گرفت، هرگز کسی حمله متجاوزانه را به عنوان جنایت علیه بشریت در نظر نگرفت. به هرحال دوستان همه ما روزی مجبور به آن کار خواهیم شد. همه ما شروریم پس هیچکس شرور نیست.
کتاب آیشمن در اورشلیم دقیقا میخواهد همین را بگوید. بگوید که محاکمه آیشمن شرارت را به ابتذال میکشد چرا که اگر حتی قبول کنیم که آیشمن شیطان است، باز هم نمیتوانیم او را به خاطر شیطان بودن محاکمه کنیم.
عدالت مفهومی فراتر از آن است که آن را آلوده به دیدگاه های نژادی کنیم.
در محاکمه آیشمن چندین و چند تناقض وجود داشت که اگر جهان جهان عادلانهای بود هرکدام از آنها میتوانست منجر به آزادی او شود. به چه حقی موساد آیشمن را دزدیده بود؟ اگر آیشمن بدون تابعیت مشخص نبود، قطعا یهودیان نمیتوانستند او را اعدام کنند.
به چه حقی او را در دادگاهی در اسرائیل محاکمه کردند؟ آیشمن نه تنها هیچ یهودی را نکشته بود بلکه حتی در میان کشته شده هایی که او در کشته شدن آنها دست داشت، یک اسرائیلی هم نبوده است.
همچنین اگر هدف محاکمه جنایت علیه یهودیان نبوده و جنایت علیه بشریت بوده، پس دادگاه اسرائیلی صلاحیت رسیدگی به جرم او را ندارد (کما اینکه اگر هدف محاکمه جنایت علیه یهودیان بوده نیز دادگاه صلاحیت نداشت)
با این همه کتاب ارزش خواندن نداشت. من تصور میکردم با یک کتاب فلسفی مواجه هستم که البته تا حدودی بودم اما جزئیات تاریخی را که احتمالا برای پیشبرد استدلال لازم بوده اما خواننده را خسته میکند، زیاد بود. حتی بسیاری از اشخاصی که اسمشان در کتاب ذکر شد، نمیشناختم. همین مساله کتاب را بسیار خسته کننده کرده بود.
در مجموع به نظرم به جای خواندن کتاب بهتر است ایده آرنت را بفهمید. خواندن کتاب چندان ارزش افزودهای ندارد. خصوصا اینکه ۶۰ سال از چاپ آن میگذرد.
همچنین بعد از خواندن کتاب وقتی به سراغ نقدهایی که از کتاب شده رفتم، فهمیدم خیلی از افرادی که کتاب را نقد یا از آن تعریف کردند، اصلا کتاب را نفهمیده بودند. آرنت مخالف هولوکاست نیست، آرنت مخالف محاکمه جنایتکاران جنگی نیست، آرنت مخالف صهیونیست نیست، آرنت یهودیان را به خاطر انفعال محکوم نمیکند. آرنت تنها یک دید کلانتر دارد نسبت به تمام منتقدان. او بالاتر از اعمال شخصی را میبیند و آن هم ساختار است. آرنت مخالف ابتذال کلمات است. آرنت مخالف ابتذال شر است.
کتاب📙: مرگ آرتیمیو کروز
موضوع: تاریخی- رمان
نویسنده✍🏻: کارلوس فوئنتس
تعداد صفحات 350 صفحه
باز هم فوئنتس و باز هم قلم مسخ کننده او. بعد از خواندن پنج شش کتاب از فوئنتس، هنوز به قلمش عادت نکردم و فکر نمیکنم تا ابد هم عادت کنم. اما با آن کنار آمده ام. تشبیهات عجیب و غریب. ذهنیت آشفته. تغییرات ناگهانی در سیر روایی داستان. اگر این داستان از کسی جز فوئنتس بود، اصلا نمیخواندم. اما چه کنم که نمیتوانم از فوئنتس دل بکنم.
داستان در مورد آرتیمیو کروز نامی است که یک افسر جنگ در جنگهای انقلابی مکزیک است. کسی که در طرف انقلابیون میجنگد اما در گیر و دار زندگی به همان بلایی دچار میشود که تمام آرمانگرایان به آن دچار میشوند. استحاله.
با خواهر دوستش ازدواج میکند. خواهری که هم از پدرش ثروت سرشاری به ارث برده و هم کینه آرتیمیو را دارد. دختر فکر میکند آرتیمیو باعث مرگ برادرش شده است.
با ثروت پدر زن، نفوذ سیاسی و سپس رسانهای پیدا میکند و حالا میخواهد بمیرد. یاد گذشته میافتد. یاد زنی که زمانی دوست داشت.
چیز زیادی در مورد کتاب ندارم که بگویم. فقط برای خواندن بهتر کتاب اگر یک درصد تمایلی به خواندن داشتید. توجه کنید که هروقت از ضمیر تو استفاده میشود. منظور آرتیمیو کروز پس از مرگ است. هرگاه از من استفاده میشود. آرتیمیو کروز در زمان حال مد نظر است و هر وقت از او استفاده میشود منظور آرتیمیو کروز در گذشته است.
کتاب📙: آهنگ زمان
موضوع: - فلسفی
نویسنده✍🏻: کارلو روولی
تعداد صفحات 160 صفحه
کتاب آهنگ زمان از آن کتابهای ساده و همه فهم در مورد زمان است. مفهوم خود زمان. یعنی همین ساعتی که دارد می گذرد.
از زمانی که یادم می آید زمان برایم مساله بود و تصور میکنم به پاسخ هم رسیدم. اگر شما هم درگیر مفهوم زمان هستید این کتاب را به شما توصیه میکنم.
اما حرف اصلی کتاب چیست؟ کتاب اول با فروپاشی مفهوم متعارف و نیوتونی زمان یعنی زمان به مثابه امر سیال برگشت ناپذیر میپردازد. میگوید زمان نه سیال است، نه مستقل است. نه جهت دار است و نه حتی پیوسته.
بعد به دنبال این میگردد که مفهوم جدیدی برای زمان پیدا کند. بیشتر از این در مورد کتاب نمینویسم چون میخواهم از مفاهیم آن در جای دیگری از نوشتههایم استفاده کنم.
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک ونیزی در پکن
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابهایی که جان تازه ای به قامت خستهی امیدتان میدمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا رمان بخوانیم؟