میخواهند همه مان را میمون بار بیاورند

«...آنها [مسیحی‌ها و جهود] بیدار شدند و ما به خواب رفتیم، مسیحی‌ها و جهود یکی شدند و ما صدتا، آنها پولدار شدند و زور دار و ما فقیر و ضعیف!

و کار ما؟

یک دسته‌مان هنوز هم مشغول کشمکش‌های قدیم‌اند و نفهمیده‌اند که در دنیا چه خبر شده است؟

یک دسته هم که فهمیده‌اند دنیا دست کی است، نشسته‌اند و مثل میمون، آدم‌ها را تماشا می‌کنند و هرکار آنها می‌کنند، اینها هم اداشان را در می‌آرند!


در چشم اینها، فقط فرنگی‌ها آدم‌اند! آدم حسابی‌اند، چون فرنگی‌ها پول دارند، زور دارند!


ماها فقیر شده‌ایم، خوبی‌هامان هم حقیر شده‌اند و آنها که پولدار شده‌اند عیب‌هاشان هم هنر شده است!


آنها می‌خواهند همه‌مان را میمون بار بیارند: استادهامان را، شاعرهامان را، بزرگ‌هامان را، هنرمندهامان را، فیلسوف‌هامان را، زن‌هامان را، مردهامان را، زندگی‌هامان را، شهرهامان را، خانواده‌هامان را و... و حتی بچه‌هامان را !...»


دکتر علی شریعتی، یک جلوش تا بی‌نهایت صفرها، صص ۱۱ - ۱۲