و عشق، مرگی‌ست کوچک...(درباره کتاب گاه ناچیزی مرگ)

گاه آدمی برای مطلوب سفر می‌کند، درحالی که سبب مطلوب در خود اوست.

-ابن عربی

سه روز از پایان مطالعه کتاب نسبتاً حجیم گاه ناچیزی مرگ می‌گذرد. من هنوز در جهان کوچک و در عین حال وسیع ابن عربی زیست می‌کنم. این کتاب را به پیشنهاد دوستی که دانشجوی دکتری فلسفه است مطالعه کردم و اگر تا پیش از این به جهان فلسفه اسلامی از جمله ملاصدرا و شیخ اشراق تعلق‌خاطری داشتم، ناگهان با ابن عربی دریچه‌ای از عرفان و تصوف به رویم گشوده شد و مرا بلعید.

گاه ناچیزی مرگ در حقیقت بازنویسی هنرمندانه زندگی‌نامه محیی‌الدین‌بن‌عربی عارف اندلسی بزرگ قرن ششم و هفتم هجری (12 و 13 میلادی) است. او را به نوعی پدر عرفان اسلامی می‌دانند و پیروانش به او لقب شیخ اکبر داده‌اند. زندگی مملو از حادثه او تلفیقی رندانه از واقعیت و خیال است. او بخش اعظمی از علم خود را از طریق کشف و شهود و خیال بدست آورده است. در میان فقها درباره‌او اختلاف نظر بسیار است. برخی او را عالمی می‌دانند که علمش را از منشا الهی بدست آورده و برخی دیگر به جد در صحت آرا و عقاید عارفانه او تردید می‌کنند و عمده این اختلافات به همان مسئله «خیال» و زبان رمزآلود و پرابهام در آثار ابن عربی باز‌می‌گردد. دو اثر بزرگش یعنی «فتوحات مکیه» و «فصوص‌الحکم» گزیده مفصلی از آرا و عقاید او را تشکیل می‌دهد که در طول سالیان طولانی مورد نقد و شرح‌ و تفسیرهای بسیاری قرار گرفته‌است. محیی‌الدین در طول زندگانی پر رمز و راز خود، در پی رسیدن به حقیقت قدم برمی‌دارد و در این راه از دایه تا رهگذران راهنمای راهش می‌شوند و شرق و غرب جهان را در راه یافتن اوتاد خویش می‌گذراند. (در عرفان اوتاد که عموماً چهار تن معرفی شده‌اند، از جمله اولیای الهی هستند که در زمان زیست، خداوند به واسطه آنان زمین را از بدی حفظ می‌کند و به مردم روزی می‌دهد). ابن عربی هم در آثار خود از چهار وتد خویش نام برده‌است که البته در شناسایی آنان هنوز اختلاف است. او از همان کودکی در قلبش عشق را پرورش می‌دهد و آن را وسیع و وسیع‌تر می‌گرداند تا آن‌جا که دست به کار نگارش کتابی تحت عنوان «ترجمان الاشواق» می‌شود. کتابی که در همان روزگاران سروصدایی به راه می‌اندازد و او را وادار به مهاجرت می‌کند. عشق در زبان ابن‌عربی، پدیده‌ای سترگ است و در تمام ابعاد و شریان‌های زندگی او جاری‌ست و حقیقت زندگی را به او می‌نمایاند. در زندگی او تعلق معنایی ندارد و همواره مسافری‌ست در زمین. نه پادشاهی که او را عزیز می‌دارد زمین‌گیرش می‌کند، نه فقهایی که به دشمنی‌اش برمی‌خیزند، زندگی او به «مرگ» و «از دست دادن» پیوند خورده است، پیوندی که در آن معنای زندگی را می‌یابد و در نهایت خود در 78 سالگی در دمشق جان می‌سپارد.

و اما بعد، محمدحسن علوان نویسنده عربستانی مقیم آمریکا در سال 2017 جایزه بوکر عربی را برای رمانی به نام «موت صغیر» دریافت کرد. او این اسم را از عبارت «الحبُّ موتُ الصّغیر» از ابن عربی انتخاب کرده بود و در ایران توسط انتشارات مولی با نام «گاه ناچیزی مرگ» و ترجمه امیرحسین الهیاری منتشر شد (توضیح: نشر روزنه نیز با نام مرگ کوچک و ترجمه دیگری منتشر کرده‌است). این رمان اثر برجسته‌ای در شاساندن ابن عربی در جهان است و در 498 صفحه داستان زندگی او را از پیش از تولد تا ساعاتی پس از مرگ از زبان خودش روایت می‌کند و در میانه داستان اصلی نیز، داستانی فرعی را پی می‌گیرد که در آن نسخه خطی زندگی‌نامه محیی‌الدین‌بن‌عربی، در طول سده‌های پس از مرگش همچون روزگار زندگانی‌اش در گذار از حوادث گوناگون از کشوری به کشور دیگری رفته و دست به دست می‌شود. روایت کتاب چنان گیراست که مانند یک سریال قسمت به قسمت با او جلو می‌رویم و پس از پایان تا مدت‌ها ذهن درگیر قصه می‌ماند. ابن عربی در این قصه یک انسان واقعی است با همه ضعف‌ها و قوت‌ها و خطاهایش. همچنان که در جایی از کتاب انسان‌ را «همچون مکه؛ مجموعه‌ای از خیر و شر» می‌داند. او قصه‌اش را روایت می‌کند بی‌آن‌که در تلاش برای پاک کردن خطاهایش باشد و جهان را سفر می‌کند بی‌آن‌که در غل و زنجیر ناگواری‌های سیاست در ایامش بماند. گاه ثروتمند است و گاه تهی‌دست و در همه این ایام همان ابن عربی است که بود. نویسنده به زیبایی خیال را در واقعیت آمیخته‌است، همچنان که زندگی ابن عربی، این‌گونه بود و در میانه این ترکیب هنرمندانه به گونه‌ای بسیار ظریف و بدون آن‌که مستقیم به بیان آراء ابن عربی بپردازد، عقاید و نظرات وی را شرح داده‌است.

آه که اگر بخواهم برایتان بگویم این کتاب چقدر زیباست، واژه کم می‌آورم.