"پاییز پنجاه سالگی" ، دلنشین و صمیمی

سادگی جملات، روان بودن کلمات و بی‌تکلف بیان شدن خاطرات ، سه ویژگی شاخص "پاییز پنجاه سالگی " هستند که باعث می‌شود خواننده به‌راحتی و با حس صمیمیت کتاب را دنبال کند.

مریم جمالی، همسر و دختردایی شهید محمدجمالی ( که کتاب به‌نام ایشان است ) دور از شعارزدگی از بی‌قراری‌ها و دلشوره‌هایش هنگام جبهه رفتن همسرش، سال‌های حضور در سیرجان برای مقابله با اشرار و حضورش در سوریه می‌نویسد‌‌. دقیقا همان‌چیزی که در زندگی واقعی و از زن‌های واقعی می‌بینیم، خاصه آنها که محبت پررنگی در خانه‌شان جاریست.

یکی دو باری هم خانواده به‌ دلیل همراهی با شهید خانه و کاشانه‌شان را جابجا کرده‌اند و این مساله برای زنان جوان خواننده کتاب نکته تامل‌برانگیزی به‌حساب می‌آید. گذر از صرفا همسر بودن به هم‌راه و هم‌قدم بودن در لحظه‌لحظه مسیر زندگی و بردن بیشترین بهره‌ از ساعات و روزهای حضور در کنار هم.

تلفیق روایات و خاطراتی که همسر شهید از سه برهه دفاع مقدس، مبارزه با اشرار و دفاع از حرم به آنها اشاره می‌کند باعث می‌شود خواننده یک شمای کلی از مسیر چالش‌های پیش روی ایران عزیز از بعد انقلاب اسلامی هم به‌دست بیاورد و کتاب از این منظر هم قابل توجه است.

اما شاید آنچه در ابتدا مخاطب را به سمت این کتاب می‌کشد، گره‌خوردگی این شهید بزرگوار با سردار سلیمانی عزیز است. شهید جمالی و حاج قاسم از زمان دفاع مقدس دوست و هم‌رزم بودند و دست آخر هم به اذن و پیشنهاد خود حاج قاسم، راهی سوریه شدند. در نهایت هم بعد از شهادت و موقع خاکسپاری، حاج قاسم خودش وارد آرام‌گاه این شهید شدند و پیکر مطهر شهید را روی خاک گذاشتند.

پاییز پنجاه سالگی کتابی‌ست کم‌حجم و خوش‌خوان و پرمحتوا، که در کنار روایات گوشه کنار زندگی شخصی و جهادی شهید جمالی ، افق دید تاریخی و احساسی ما را نسبت به لزوم همواره در وضعیت آماده‌باش دفاعی بودن وسیع می‌کند و خواننده را با این حس تنها می‌گذارد که عرق به وطن تنها در حضور در میدان نبرد هشت‌ساله جنگ تحمیلی خلاصه نمی‌شود.