پول و دیگر هیچ!


هنگامی که درآمد انسان از حد معینی کاستی بگیرد، پژمردگی فکری و روحی امری گریز ناپذیر است. ایمان، امید و پول. تنها یک قدیس می تواند دوتای اولی را بدون داشتن سومی بدست آورد.

انسان باید کلاهش را در برابر آن کارگر وابسته به قشر پایین که تنها با چهار پنس دارایی، فرزندی را وارد زندگی می‌کند، بردارد. لااقل در بدن این کارگر به‌جای پول خون جاری است.

پول و دیگر هیچ??

رمانی جذاب از جورج ارول، نویسنده‌ای که بیشتر برای کتاب ۱۹۸۴ ومزرعه‌ی حیواناتش شناخته شده است.

پول و دیگر هیچ یا تسلیم و...عنوان هایی هستند که در ایران ترجمه شده‌اند.

?دشمن اصلی همه‌ی ما انسان ها چیست؟

از نظر گوردون، شخصیت اصلی کتاب که داستانش را روایت می‌کند، پول!

پول در دیدگاه گوردون عامل همه‌ی بدبختی‌های بشر است، دشمنی آشنا که همه‌ی انسان ها را به ورطه‌ی نابودی کشانده، حاکمی که به جای خدا نشسته و روی همه‌کس و همه چیز تسلط دارد.

?شخصیت اصلی داستان، قهرمان نیست و ارول به هیچ عنوان قصد ندارد از شخصیتش اسطوره بسازد، بلکه بیشتر سعی دارد ریشخندش کند.

گوردون ابتدا در شرکتی تبلیغاتی با حقوق و مزایای خوب کار می‌کرده است اما به یکباره تصمیم می‌گیرد شیوه‌ی زندگی‌اش را تغییر دهد، پس استعفا می‌دهد و در کتابفروشی قدیمی در محله‌ای فقیر نشین با حقوق دو پوند در هفته مشعول به کار میشود.

خواننده کتاب به هیچ عنوان نمیتواند با گوردن هم ذات پنداری کند و هر چه میگذرد بیشتر از عملکردهای او جا میخورد و سرزنشش می‌کند.

او به انتخاب خود فقر را بر‌می‌گزیند، قطعا برای هر خواننده ای مواجه شدن با چنین شخصیتی عجیب خواهد بود.

او خودخواسته فقر را می‌پذیرد تا کمتر کار کند و به زعم خودش زندگی کند و با پول کثیف و نیرنگ باز مبارزه کند.

پول و دیگر هیچ، مبارزه‌ی بی نتیجه‌ و احمقانه‌ی مردی است که از قدرت و نفوذ پول به ستوه آمده و می‌خواهد دنیا را عوض کند اما رفته رفته می‌فهمد که همه‌ی روابطش با پول گره خورده است و قیام علیه پول، کاری عبث است.

این رمان بیشتر به کشمکش درونی انسانی می‌پردازد که از قوانین نانوشته دنیا بیزار است.

تناقض جالب این شخصیت که سعی دارد با پول مبارزه کند در این است که مجبور است به خاطر چند پوند در هفته در پی کار باشد و به این در و آن در بزند.... گویا پول از پیش برنده این مبارزه است!

?✅حالا به نظرتون چطور میشه با این فرمانروای قدرتمند(پول) مبارزه کرد؟!

نمایش رادیویی‌ این کتاب بسیار عالی است.

(اگر می‌توانید کتاب را به زبان اصلی بخوانید، چون این کتاب در ایران بسیار سانسور شده است.)

?بی‌نیازی در غربت، وطن است و نیازمندی در وطن، غربت است.

نهج البلاغه، حکمت ۵۶٫

#مریم_جعفری_تفرشی