چرا حسش نیست؟

https://castbox.fm/episode/id4551543-id454964369


ملال احساسی است که همه ما آن را تجربه کرده ایم. حس بی میلی،بی قراری، بی تابی، یا همان حسش نیست خودمان.

دلمان به هیچ کاری نمیرود.


دوست داریم تنها چی توز موتوری در دستمان بگیریم وبه جای انجام آن کار لعنتی، سریال مورد علاقه مان را نگاه کنیم. یا شاید هم تا پاسی از شب با آن گوشی لعنتی ور برویم وپست های اینستا را بالا وپایین کنیم.

شاید هم غرق در تماشا فیلم های مستهجن شده ایم.

اگر موارد بالا را تجربه کرده اید احتمالا شما نیز به ملال دچار شده اید.

ملالت در جای جای زندگی ما حضور دارد برای برخی ها کمتر برای برخی بیشتر.


کتاب روانشناسی ملال کتابی است که به این موضوع میپردازد.

اینکه چرا انسان ها بی حوصله میشوند. ملال چه میخواهد به ما بگوید؟

به عبارت بهتر کارکرد این ملال چیست؟

اینکه ملال خوب است یا بد؟

در عین حال این کتاب به دنبال ارائه حل وپاسخ به مسئله ملال نیست اما میتواند شما را به درک روشن تری از ملال برساند.

در عین حال اگر نظر من را بخواهید به نظرم مطالعه خلاصه ای که برای این کتاب تهیه کرده ام به همراه سلسله سخنرانی های دکتر مکری درباره ملالت میتواند برای آشنایی شما با این مسئله کافی باشد.

خرید کتاب

دانلود خلاصه کتاب

در ادامه جملاتی برگزیده ازکتاب را برایتان بازگو میکنم.


جملات برگزیده کتاب:

که ملال،بی حوصلگی یا کسل شدن مانند دیگر احساسات انسان ،باهدف انطباقی در ما شکل گرفته است.

شاید اگر انسان از بودن خویش کسل نمیشد هرگز مسیر شدن را طی نمیکرد. شاید اگر از دیو ودد ملول نمیشدیم در آرزوی یافتن انسان چراغ به دست گرد شهر نمی گشتیم.

در واقع نقطه آغازین یا بهتر بگوییم نقطه پیش آغازین بسیاری از اکتشافات واختراعات وشاهکار های هنری انسان همین احساس است. اما چنانچه نویسندگان کتاب نیز تاکید داشته اند نحوه واکنش ما به ملال مهم است.

تعاریف ملال:

ملال حالتی است که نمیتوانیم راهی به جلو پیدا کنیم.میخواهیم کاری کنیم اما تمایلی نداریم کاری که در دسترسمان هست را انجام دهیم.

ملال را وقتی احساس میکنیم که میخواهیم ظرفیت های ذهنی مان را به کار گیریم اما قادر به این کار نیستیم وذهنمان بدون استفاده میماند.

ملال هشداری است که به فرد میگوید نیاز دارد از نظر ذهنی مشغول شود وخودش را مشغول به کاری کند تا بتواند مهارت ها واستعدادهایش را به کار گیرد.


واکنش آنی ما به بی حوصلگی نشان دهنده آن است که از ساز وکار اساسی وپدیدآورنده ملال بی اطلاع هستیم.

ملال نیروی سوق دادن ما به سمت فعالیت های معنی دار تر ورضایت بخش تر است.

از نشانه های احساس ملال:طولانی شدن زمان،نداشتن تمرکز،حس رخوت وبی قراری، کاری که مشغول انجام دادنش هستیم بیهوده به نظر میرسد.

رفتار تکراری فی نفسه نمیتواند موجب ملال شود مگر آنکه فاقد هرگونه ارزش ادراک شده باشد.

وقتی یکنواختی طول میکشد سطح انرژی ما کاهش میابد.(نوعی خوگیری به ماهیت تکراری کاری که انجام میدهیم)

توجه به این نکته ضروری است که هدف درد صدمه زدن نیست.وظیفه درد اعلام نیاز به اقدام است.

اگر فرد به هشدار ملال پاسخ مناسبی ندهد احتمال دارد تعداد دفعات بروز این حالت بیشتر وکارش برای خلاصی از ملال دشوار تر شود.

درد از هرنوعی روانی یا جسمانی حس بدی دارد نمیتوانیم درد را دوست داشته باشیم و دلمان میخواهد هر چه زودتر از شر آن خلاص شویم. این مسئله در مورد ملال نیز صدق میکند.

وقتی شرایط پیچیده میشود ملال چنان احساس بدی ایجاد میکند که مجبور میشویم سراغ سریع ترین راه،اسان ترین راه ومطلوب ترین مرهم برویم.

پیام ملال صرفا دورکردن پیام ناخوشایند در کوتاه ترین زمان ممکن نیست بلکه یافتن راهی برای تعامل بادنیا درجهت مشغولیت بهتر وابراز تمایلات وتوانایی هایمان است.

آنچه در نهایت ما میخواهیم ونیاز داریم دارا بودن حس ارتباط معنی دار با دنیا است.

وقتی که مجبور به انجام دادن کارهایی هستیم که نمیخواهیم،وقتی نمیتوانیم خود را با کارهای ممکن مشغول کنیم،یک حس غیر قابل تحمل بی معنی بودن آرام آرام وبه شکلی تهدید آمیز شروع میکند به خزیدن در روح وروانمان.

در شرایطی هستیم که از لحظه ای تا لحظه بعد تغییر بسیار اندک است یا هیچ تغیری وجود ندارد،هیچ چیز به طرز تحمل ناپذیری یکنواخت میشود.
با وجود اطلاعات بسیار زیاد، احساس میکنیم که دائما در حرکتیم، از یک تویت به تویت بعدی،از یک ویدئو خنده دار به یک ویدئو خنده دار بعدی،از یک خبر به یک خبر به اصطلاح((فوری)) دیگربدون این که مکث کنیم تا بفهمیم اصلا این اطلاعات چه معنایی برای ما دارند.
اینکه از خواب بیدار شویم وبلافاصله درگیر دنیا شویم مثل این است که بخواهیم از شلنگ آب آتش نشانی آب بخوریم.

این اطلاعات زیاد است به عبارتی تحریک ذهنی زیاد ومعنی کم است و در نهایت بعد از هجوم محرک این وضعیت کسل کننده میشود درک کردن اطلاعات ویافتن معنی در میان بیت ها وبایت ها زمان وانرژی میبرد.

به بیان دیگر معنی سازی کند است وتجمع اطلاعات سریع و این امر منجر به وضعیتی میشود که کلاپ آن را((سوهاضمه مزمن اطلاعات ))می نامد.

خلاصه کامل کتاب را میتوانید از این لینک دریافت کنید.