چگونه دوباره «مردی در تبعید ابدی» را بخوانم؟
چند سال قبل، دانشجوی ترم دوم زیست شناسی بودم که شاید برای اولین بار عبارت «حرکت جوهری» ملاصدرا را از زبان استاد واحد «ساختار و تنوع زیست» شنیدم. استاد بحث دین و علم را کنار هم ارائه میداد و میگفت که شبیه نظریه تکامل داروین، در نظریات دانشمندان مسلمان قرنها قبل مطرح شده و حداقل برای ما چیز جدیدی نباید باشد. این شد که وقتی در کتابخانه کتاب «مردی در تبعید ابدی» زندگی داستانی ملاصدرا را پیدا کردم، از جهت فهمیدن حرکت جوهری و ارتباط آن با تکامل بدون تامل آن را برداشتم و فکر کنم در یک یا دو نشست، تمام کتاب را مطالعه کردم.
تا جاییکه یادم می آید تجربه خیلی خوبی بود. سر ذوق آمده بودم. نزدیکترین روایت به واقعیت از زندگی ملاصدرا، دانشمند و حکیم نام آور جهان تشیع را منسجم خواندم و لذت بردم. این یعنی تا همینجا یعنی نویسنده کارش را خوب انجام داده. و وقتی الان فکر میکنم آن موقع چه چیزهایی از ملاصدرا یاد گرفتم، یادم می آید که نحوه تحلیل خاطرات و خداشناسی او با مردم، در ذهنم مانده است و حتی سعی کردم در زندگیم آن را پیدا کنم. حتی مدتها سعی میکردم خاطرات خودم را مثل ملاصدرا سبک سنگین بکنم. و این یعنی نویسنده به استادی و مهارت تمام اثرش را در ناخودآگاه خواننده حک کرده.
اما باید اعترافی هم بکنم، حقیقتا جاهایی که مباحث علمی و دقیق میشد تقریبا بدون اینکه بخوانم رد میشدم تا سرانجام کار ملاصدرا برایم روشن شود (و من ترجیح میدم مقصر را قلم جذاب نادر ابراهیمی بدانم تا کم حوصلگی خودم) به این امید که برمیگردم و دوباره این مطالب را با دقت میخوانم و تکلیف تکامل و حرکت جوهری را مشخص میکنم. و خب این فرصت هم پیش نیامد و موعد برگشت کتاب رسید و آخر نفهمیدم حرکت جوهری چه بود تا اینکه امروز فرصت دوباره ای پیش آمد تا این گره چند ساله ذهنم را باز کنم.
این بار من سعی کردم با دقت مطالب علمی را دنبال کنم. حالا خواندن کتاب اذیت کننده و طولانی بود. مجبور بودم چند بار متن های علمی را بخوانم تا بفهمم و آخرش هم نمی فهمیدم! آن موقع حکمت وجود دکتر واتسون کنار شرلوک هولمز را بیش از پیش احساس کردم. کسی که باید در کنار کارکتر نابغه باشد تا بتواند رفتارش و افکارش را به مخاطب «باهوش خسته» توضیح دهد. نقشی که ملاشمس نتوانست در این کتاب به خوبی ایفا کند و از یک جایی دیگر با ملاصدرا تقسیم وظایف کردند. وسط کتاب به خودم گفتم که نویسنده باید تعاریف بعضی از اصطلاحات را مشخص میکردم که خب جوابش را داشتم، احتمالا توضیح همین اصطلاحات چند واحد فلسفه باشد، پس بی خیال این ایده شدم.
کتاب به پایان رسید و این بار هم حرکت جوهری را نفهمیدم، فقط اینقدر که این حرکت رو به کمال است و با تکامل در ریشه لفظی مشترک!
اگر هدف کتاب داستان تاریخی را آشنایی با زمانه، شخصیت و اندیشه های صدرالمتالهین بدانیم، باید گفت که این کتاب حداقل برای من در جنبه داستانی موفق تر عمل کرد تا آشنایی با اندیشه های این دانشمند بزرگ و اگر یک بار دیگر بخواهم این کتاب را بخوانم با خیال راحت از مباحث علمی خواهم گذشت و از داستان، شخصیت ملاصدرا، متن عرفانی و زیبای آن لذت کامل خواهم برد و این توصیه را به دیگران هم خواهم کرد. اگر با مباحث کلام و فلسفه سلامی آشنایی دارید حتما این کتاب را کامل و با دقت بخوانید اما اگر مخاطب عادی هستید فقط از خواندن کتاب لذت ببرید، همانطور که ما همه مباحث فیزیک کوانتوم در داستان علمی تخیلی را نمی فهمیم و از داستان لذت میبریم،(مقایسه درست نیست، خودم میدانم! هدف نویسنده داستان علمی تخیلی توضیح و تدریس مطالب علمی نیست اما شاید در ادبیات دینی این مسئله فرق داشته باشد) به خودتان اجازه بدهید که در داستان منسجم، شخصیت قوی و در حال رشد ملاصدرا و اتفاقات هیجان انگیز که به زیبایی کنار هم چیده شدند، غرق شوید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شب های روشن
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بندهای 81 و 82
مطلبی دیگر از این انتشارات
مشت بر پوست!