"همچون کسی که در یک کشتی شکسته از تیرکی در حال سقوط آویزان شده باشد؛ اما شاید او از آنجا نشانهای به رهایی را باز یابد."
گذری بر "پسر قاتل من" اثر برنارد مالامود/ طرحی از یک نقد
داستان "پسر قاتل من" از برنارد مالامود، بازنمایی درخشانیست از مقوله شکاف بینانسلی(انقطاع میاننسلی) با کاربست فرمی مصور، روایتی سیال و شکلی دموکراتیک از قصهگویی، بهواسطه پراکنش روایت میان پرسوناژهای مختلف داستان، در دل گذرهای پیاپی از راوی سومشخص غالب و مستقل به راویانی اول شخص و جانبدار. همین امر _ایجاد شکلی از مجموعه مونولوگ/حدیث نفس_ در کنار ارائه بکر و بیواسطه خاطرات، بالقوگی بالایی را برای این اثر، به جهت اقتباسهای نمایشی و سینمایی فراهم آوردهست.
ورود راوی به اذهان پرسوناژها و گردش سیال روایت میان خاطرات، آرا و تفاسیر هر یک از آنان نسبت به دیگری، فرصت خوبی را برای شخصیتپردازی، به مالامود بخشیدهست. مالامود بیآنکه نیازی در تمسک به اشکال کلاسیک و کهنه توصیف و پرداخت شخصیت داشته باشد، از رهگذر فرم روایی اتخاذی، لحن پرسوناژها و فضاسازی از طریق نشانههای مصور متن، داستان خود را ساخته و پرداخته است.
نیمه اول داستان، متشکل از مجموعه مونولوگهاییست که جز لحظاتی کوتاه و محدود، به یکدیگر جوش نخورده و خلق گفتوگو نمیکنند. آن لحظات کوتاه نیز مازادی به همراه ندارد جز بازتولید تعارض و تعمیق شکافهای موجود. کلماتی فروخفته در درون که چشماندازی برای درهمآمیزی در جهان بیرون نمیبینند؛ و از این رو، بدل به زخمهایی درونفرسا میشوند.
لحن به کار رفته در حدیث نفسها و دیالوگهای بازساخته از یادآوری خاطرات، گواهی دیگر است بر مرگ "درک [حضور] دیگری" و افول در جهانهای خصوصی خوابزده. چرا که حفظ و دوامبخشی وضعیت معمول یک جهان اشتراکی کوچک _مانند خانواده، حتی برمبنای عواطف نَسَبی عرف این ساختار_ نیز، در زمانه اضطراب و اضطرار امریست غریب و ناممکن. این مسئله، به خوبی در اتمسفر سرد و افسرده حاکم بر زمان، مکان و زبان داستان [در عین زبانهکشی آتش جنگ و اضطراب] منعکس شده است. و اگر بخواهیم از ناممکنی دوام در زمانه اضطرار، از بنبست گفتوگو در بستر خصوصیزدگی و از مرگ شناخت دیگری از پس شکافت میاننسلی صحبت به میان آوریم، چه کلماتی گویاتر و عریانتر از تصویر-متن پایانی داستان؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حق: بندهای 49 و 50
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی کتاب «جانستان،کابلستان» اثر رضا امیر خانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابخوان ها و افراد همیشه ناراضی