یادداشتی دربارۀ کتابِ «زن | فاطمه، فاطمه است» از علی شریعتی

کتاب «زن | فاطمه فاطمه است» دکتر شریعتی رو به‌تازگی تموم کردم. هر جور بود سعی کردم وسط برنامه‌هام بگنجونمش و بعضی کتابای دیگه رو کم‌تر بخونم تا این کتاب توی ایام شهادت حضرت زهرا(س) خونده بشه. و خب به نظرم ارزشش رو داشت. این کتاب مثل خیلی از کتابای دیگۀ شریعتی، در واقع سخنرانی‌ای بوده که توی حسینیۀ ارشاد ارائه شده. و خب بعدا خودِ دکتر میاد و اون رو از روی نوار بازنویسی می‌کنه و مطالبی رو هم بهش اضافه می‌کنه و در نهایت یک کتاب ازش بیرون میاد.


یکی از ویژگی‌های مهم شریعتی این است که نوشته‌هاش خیلی روان و سیال هستن. یعنی شما به‌راحتی و مثل یک داستان جذاب، مطالب رو می‌خونی و میری جلو. و این به نظرم به این علت هست که شریعتی کسوتِ مردمیش بر کسوتِ آکادمیکش غلبه داره. و بیش‌تر آثاری که امروز ازش مونده سخنرانی‌هایی هست که برای عمومِ مردم، و نه فقط دانشجوها و متخصص‌ها، ایراد شده. و البته در عین حال ما شاهد هستیم که خیلی از اصطلاحات علمی و تخصصی رو هم با زبان ساده در میان صحبت‌هاش توضیح میده و به کار می‌گیره و این مهارت رو داره که از فردِ کم‌سواد تا استاد دانشگاه رو با صحبت‌ها و بحث‌هاش همراه کنه.

کتابی که من خوندم، نسخه‌ای هست که هم سخنرانیِ مشهور «فاطمه فاطمه است» رو داره و هم یک سخنرانی که تقریبا یک سال بعد ایراد شده با عنوان «انتظار عصر حاضر از زن مسلمان». به‌علاوۀ یک بخش کوتاه هم به نام «سمینار زن» که به پرسش‌وپاسخ‌ها و میزگردهایی پیرامون جایگاه زن می‌پردازه. و من پیشنهاد می‌کنم اگر خواستید بخونید، این نسخه رو بخونید. که عنوانش «زن | فاطمه فاطمه است» هست و حدود 330 صفحه‌س.

توی بخش اصلی کتاب، که مرتبط با زندگی و جایگاه و نقشِ حضرت زهرا ست، ما یک دید نسبتا جامع و البته جالبی از این بانو پیدا می‌کنیم و سرگذشت ایشون رو از دوران طفولیت تا لحظۀ وفات مطالعه می‌کنیم. البته اگر با نوشته‌های شریعتی آشنایی داشته باشید می‌دونید که به روایتِ تاریخ بسنده نمی‌کنه. و در این کتاب، در خلال این سرگذشتی که میگه، خیلی از مباحثِ روزِ جامعه رو مطرح می‌کنه و تحریف‌هایی که در شریعتِ اسلام نسبت به جایگاه زن صورت گرفته رو توضیح میده و سعی می‌کنه کج‌فهمی‌ها و برداشت‌های اشتباه رو تصحیح کنه. و در واقع مسئله‌ش توی این کتاب و احتمالا خیلی از کتاب‌های دیگش، اینه که بیاد بین اون تصویری که مسلمانان از اسلام ارائه دادند و اون چیزی که خودِ اسلام فی‌نفسه هست، تفاوت و تمایز قائل بشه.

شریعتی با توجه به احادیث و روایات و وقایعی که از زندگی حضرت زهرا موجود هست، تصویر جدید و نویی رو از جایگاه زن در اسلام به ما عرضه می‌کنه. همچنین بعد از این‌که یک مقدمۀ نسبتا طولانی از جایگاه زن در جامعۀ جاهلیِ عربستان ارائه داد، می‌رسه به رسالتِ حضرت محمد(ص) و تا حدی هم به نحوۀ مواجهه و برخوردِ ایشون با زن‌ها در جامعه می‌پردازه و توضیحاتی ارائه میده و در امتداد این مسیر می‌رسه به حضرت زهرا.

یکی از جاهایی که شریعتی تاکید مضاعفی داره، رابطۀ این پدر و دختر هست. دکتر به‌خوبی اثبات می‌کنه که رابطۀ بین پیغمبر و فاطمه، نه تنها از تمامیِ روابط پیامبر با دیگر زن‌ها (اعم از همسران و دخترانش) متمایز هست، چه‌بسا عمیق‌تر و احساسی‌تر و ابدی‌تر از رابطۀ این پدر و دختر در جای دیگه‌ای پیدا نمیشه. و پیامبر با جایگاهی که به فاطمه در اون زمان بخشید، به معنای واقعیِ کلمه انقلابی در نحوۀ رفتار با زن به وجود آورد. خود شریعتی مثال‌هایی از جایگاه زن در اون برهه میزنه و آوانگارد بودنِ حرکت پیامبر رو بیش از پیش عیان می‌کنه.

از این رو میگم «آوانگارد» و «انقلابی» که بدبختانه هنوز خیلی از مسلمانانی که دور و برمون کم هم نیستند، نحوۀ مواجهه‌شون با «زن» توی ایرانِ شبه‌مدرنِ قرنِ بیست‌ویکی، فرسنگ‌ها از نحوۀ مواجهۀ پیامبر با زنْ در جامعۀ بدوی و جاهلیِ عربستانِ 1400 سال پیش فرق داره. و خب سرراست‌ترین دلیلی هم که میشه برای این پدیدۀ دیرینۀ اجتماعی آورد، این هست که ما در واقع یک اسلامِ خاصِ خودمون رو ساختیم و داریم از همون پیروی می‌کنیم. این اسلام گاها نه تنها هیچ نسبتی با اسلامِ اصلی نداره، بلکه با اون در تضاد هم هست. و دوباره شریعتی اینجا می‌رسه به تفاوت بین مسلمان و اسلام.

شریعتی میگه که مسلمانِ ایرانی، پایبندیش به خیلی از رفتارهای فردی و جمعی، از سنت‌ها و هنجارهایی نشأت می‌گیره که هیچ نسبتی با اسلام ندارن. و توسط فرهنگ و مقتضیاتِ جامعۀ ایرانی به وجود آمدن. و در واقع اختلاطِ سننِ اسلام با رفتارهای خرافی و سنتیِ مردم، باعث میشه که همۀ اتفاقات و عقب‌ماندگی‌ها و پخمگی‌های مردم یا همان «مسلمان‌ها»، بیفته روی دوش اسلام. در حالی که تفاوت هست بین مذهب و سنت.

سنت یک مقولۀ متغیر و منعطفه که باید در طول زمان و با توجه به پدیده‌ها و مناسباتِ اجتماعیِ روزِ جامعه تغییر بکنه و خودش رو با توجه به روندِ پیشِ روی جامعه، ارتقا بده. سنتْ ناشی از ویژگی‌های بومی و محلی و مردمی و مختصِ فرهنگِ یک جامعه یا حتی بخشی از یک جامعه به‌وجود اومده. در حالی که مذهبْ جاویدانه. و قوانین و ارزش‌هاش جهان شمول و لایتغیر هستند. و در جامعۀ ایران به‌سبب این‌که این دو، سنت و مذهب، در جوار و نزدیک هم بوده اند، یک چیز واحد انگاشته شده و از این رو کاستی‌ها و نواقصِ سنت، بر دوشِ مذهب انداخته شده. و منشأ مصیبت‌های امروز، این آمیختگیِ ناخوشایندِ مذهب و سنته. و عقب‌ماندگی و به‌روز نشدنِ سنت. سنتی که همگام با ارتجاعِ خودش، مذهب رو هم تبدیل کرده به مقوله‌ای که ظاهرا ارتجاعیه.

این موضوع باعث شده شبه‌روشن‌فکرهایی هم که تازه از رَحِمِ اجاره‌ایِ غرب سر بر آوردند، راه‌کار توسعه و جهانْ‌اولی شدنِ ایران رو، فقط و فقط زدودنِ مظاهر و بواطنِ اسلام از جامعۀ ایران بدونن. که البته تا حدی هم حق دارن این حرف رو بزنن. چون دکتر اشاره می‌کنه که اگر امروز مثلا شناخت و عملِ بیش‌ترِ مسلمانان فقط محدود میشه به زجه و لطمه زدنِ بی‌اندیشه توی روضه‌ها و چادر و غسل و طهارتِ وسواس‌گونه و کلفت‌بودگیِ زن و مواردِ این‌چنینی، تقصیری به گردنِ عوام و تودۀ مردم نیست؛ بلکه تقصیر بر گردنِ متولی‌های اسلام در جامعه ست. همون کسایی که برخلافِ مسئولیت‌شون، تبیین و توصیفِ درستی از اسلامِ حقیقی ارائه ندادن. و فقط یک عمقِ ناکافی و اندکی رو از اسلام بیان کردن. و سطح اسلام‌شناسی‌شون هم از گفتنِ احکام نجاسات و توصیۀ اذکارِ رزروکنندۀ بهشت و امثالهم فراتر نمیره. البته این حرف‌های شریعتی برای 50 سال پیش هست ولی خب اگر خوب نگاه کنیم با کمی تغییر در صورت و مصداق، هم‌چنان هم چنین ارتجاع‌ها و کج‌فهمی‌هایی از مذهب در جامعۀ ما وجود داره.

مخلص کلام این‌که در بخشِ «فاطمه فاطمه است»، یک چنین مباحثی رو با بیانِ یک سیر تاریخی شاهد هستیم. و البته قریحۀ ادبیِ دکتر و ارادتی که شخصا به حضرت «مادر» داره هم قابل توجه هست و توصیفات و کرامات و ویژگی‌هایی هم که از ایشون بیان می‌کنه، قابل توجه و مهمه.


در بخش بعدی که اسمش «انتظار عصر حاضر از زن مسلمان» هست، تمرکزِ بحث کاملا روی زنْ در جامعۀ معاصر هست. البته این بخش در واقع پیش‌نیازش مطالعۀ بخش قبلیه که مفصل به بحث جایگاه زن در اسلام با تاکید بر زندگی حضرت فاطمه پرداخته بود.

یکی از بحث‌های مهمی که توی این بخش مطرح میشه، توضیح و تمایزگذاری بین سه نوع زن در جامعۀ ایران هست که دکتر با توجه به شناختی که از جامعۀ ایران و جامعۀ غربی داره، این انواع رو به خوبی بسط میده و نکاتی رو دربارش میگه.

نوع اول: زنِ روزِ اروپایی و غربی

که خیلی از دخترانِ آن روزِ جامعۀ ایران، از طریق مجله‌ها و تلویزیون و سینما و تبلیغات و غیره با اون زنِ آرمانیِ لُپ‌سرخی آشنا میشدن. مشخصۀ این زن هم داشتنِ زیبایی و جذابیت جنسی و آرایش و بزک‌دوزک و آزادی‌های جنسی و غیره هست. همون تصویری که غالبا از طریق سینما توی ایران در قبل از انقلاب تولید میشد و خیلی‌ها رو فریفتۀ خودش کرده بود. و جالبه دکتر با چند نمونه و مصداق میگه که از قضا این تصویری که امروزه خیلی از دخترها و زن‌ها رو جذب خودش کرده و سیلِ عظیمی از تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ها رو تولید می‌کنه، در واقع یک تصویرِ مخدوش و تقلبی از زن در غرب هست. تصویری که فقط برای تغذیۀ مخاطبِ جهان سومی ساخته شده تا اون رو از فرهنگِ نه‌چندان جذاب و قوت‌دارِ خودش بِکَّنه و به فرهنگِ ناقص و تخدیرکنندۀ غربی دچار کنه. و زنان و دخترانِ غربی‌ای رو مثال میزنه که فرسنگ‌ها با این زنی که در تلویزیون و سینما و مجله‌ها و غیره نشون داده میشه، فاصله دارن. و در واقع این زن، فقط بخشی از حقیقت زنِ مدرن در جامعۀ غربی هست. و مبین تمام حقیقت نیست. ولی این تصویر باید در ذهنِ زنِ شرقیِ تازه‌غربی‌شده جا بگیره. این‌جوری نسبت زن با فرهنگ و جامعۀ خودش قطع میشه و اون پتانسیلی که برای ایستادگی در برابر غرب داره، از بین میره.

نوع دوم: زنِ سنتیِ عقب‌ماندۀ ایرانی

زنی که قابل‌ خرید‌و‌فروشه و به قول دکتر میراث دوران برده‌داریه. یعنی زنی که از مالکیت پدرش در میاد و به مالکیت شوهرش وارد میشه و هیچ کنش‌مندی و فاعلیت و نقش‌آفرینی‌ای _در جامعه که سهله_ در خانواده نداره به جز کارکردِ جنسی و تولید مثل و بشور و بپز. و خب این زن قربانیِ سنت‌های فرسوده و خرافیِ مسلمانان و کج فهمی‌های آنان از جایگاه زن در اسلام هست. و از ثمراتِ شومِ آمیزشِ سنت و مذهب. و این طرز تلقی از زن، نسل‌به‌نسل در ساختارِ پدرسالارانۀ خانواده‌ها منتقل شده و چون سنتِ "اساطیر الاولین" هست، باید حفظ و نگه‌داری بشه و هرگونه تغییری در مختصاتش مذموم و مردود هست.

البته نکته‌ای که هست اینه که توی این دو تقسیم‌بندی (زنِ شبه‌مدرن و زنِ مرتجع)، ما باید بدونیم که دکتر اومده و دو سرِ طیف رو توصیف و مقایسه کرده. و این یک ترفندِ رایجه که برای مقایسه‌های علمی در علوم اجتماعی به کار میره. و وقتی این دو سر طیف، یعنی شدیدترین حالت‌ها، توصیف و مقایسه شدند، ما خودمون می‌تونیم استثناها و مواردِ دیگه‌ای هم که وجود دارند رو بشناسیم و بر حسبِ دوری و نزدیکی به این دو سر طیف، بسنجیم‌شون.

نوع سوم: زن مسلمان

زن مسلمان زنی هست که آگاهی پیدا کرده و به‌دنبال حقیقت و انتخابه. زنی که نه می‌خواد و دوست داره به زنِ روزِ غربی مبدل بشه و نه تازیانه‌های سنت در جامعۀ عقب‌ماندۀ خودش رو پذیرا ست. و این زن، در واقع همان زن مسلمان است. و الگوی اصلیِ این زن، طبیعتا کسی نیست جز فاطمۀ زهرا که به زعم شریعتی اگر خوب شناخته بشه و جایگاه واقعیش مشخص بشه، میتونه مناسب‌ترین و کارآمدترین الگو برای زنان در زمانۀ معاصر باشه.

البته من شخصا معتقدم که شریعتی خیلی آرمانی با این موضوع مواجه میشه. یعنی سوای از اینکه حضرت زهرا الگوی مناسبی برای زنِ معاصرِ ما هست یا نیست، عملیاتی‌سازی و تطبیقِ آن زن، با این زن کار سخت و دشواریه. و شاید روی برگه یا در کلام و در سطح تئوری، ما قانع بشیم که چنین الگویی خوبه و باید پیاده بشه و حتی قابلیت اجرایی شدن داره، اما در عمل حقیقتا کار سختی در پیش داریم.

هر چند شریعتی توی پرسش و پاسخی که توی بخش آخر داره، راه‌کارهای نسبتا عملی‌تری هم برای این موضوع ارائه میده. اینکه مثلا پدر و مادرهای دغدغه‌مند، چه‌کار کنن که بچه‌هاشون به مذهب و اسلام پایبند بمونن و یا پایبند بشن و نماز بخونن و حجاب رو رعایت کنن و...

پیشنهادِ شریعتی اینه که این موضوع باید به صورت یک فرایندِ زمان‌مند و حساب‌شده اتفاق بیفته. و حالا به‌عنوان نمونه، نحوۀ مواجهۀ پیامبر با انحرافات و فسادها و رفتارهای خلافِ شرعی که در صدر اسلام در جامعۀ عربستان بود رو مثال میزنه. این که از همون روز اول پیامبر نیومد بگه کوزه‌های شراب رو بشکنید و شراب حرام است و فلان. بلکه این ممنوعیت توی سه مرحله اتفاق افتاد: اول آیه نازل شد که ای ایمان‌آورندگان، در حالت مستی نماز نخونید (... لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى... نساء، آیۀ 43). و این شد که همه پیروی کردن و شراب خواری هاشون رو میذاشتن برای بعد از نمازِ عشا. (این بخش و استدراجی که توی اجرایی شدنِ احکام الهی بوده رو شریعتی خیلی قشنگ توضیح میده. واقعا جالب بود. اینکه مثلا حتی فاصله‌ای که بین دو نمازِ مغرب و عشا در اون زمان تعیین شده بوده و هنوز هم بین اهل سنت رایجه، باعث میشده که مسلمان‌ها نتونن شراب بخورن. چون در حالت مستی نماز خوندن و به مسجد اومدن ممنوع بود. و چون حرف پیغمبر براشون ارزش داشت و ایمان‌شون هم به‌صورتِ مرحله‌ای و فرایندی ایجاد شده بود، به حرف پیغمبر گوش می‌کردن.)

تو مرحلۀ بعد، آیه اومد که ضرر شراب از فایده‌هاش بیش‌تره. یعنی سعی کنید کم‌تر بنوشید. اندک فایده‌ای هم داره ولی صرف نمی‌کنه به‌خاطر اون اندک سود، ضررش رو به‌جون بخرید (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا... بقره، آیۀ 219). و نحوۀ برخوردِ پیامبر با شراب کورکورانه و طردکننده نبود.

و در مرحلۀ آخر، دیگه جامعۀ اسلامی ظرفیت این رو داشت که حرمت و ممنوعیت شراب رو قبول کنه. و به محض این که آیه اومد خوردنِ شراب جایز نیست و کارِ شیطانه، همۀ کوزه‌ها و خم‌های مِی پرتاب شد توی کوچه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ... مائده، 90).

حالا این فرایند و در واقع کارِ مرحله‌به‌مرحله، به زعم دکتر، باید برای جوان‌ها هم پیاده بشه. یعنی سوای از مثالی که دربارۀ شراب آوردم، ابتدا باید مسائل اصلی و کلی و فکری برای جوان یا نوجوان پیاده و حلاجی بشه. مثلا (طبق روندی که شریعتی از متد تربیتیِ پیامبر طرح می‌کنه) اول جهان‌بینیِ اسلام و چرایی و چیستیِ توحید. بعد بحث جهاد و بعد خمس و بعد حجاب و بعد شراب و به همین ترتیب. و تازه هر کدوم از این مراحل هم، خودش یک سری مراحل و فرایندها داره و کارْ نباید به صورت ضربتی و دفعی انجام بشه. مثلِ همون بحثِ ممنوعیت شراب که مثال زدم.

البته این مثالی هست که دکتر از مواجهۀ پیامبر میزنه. و طبیعتا کسایی که به‌دنبال تربیت اسلامی هستند، فقط باید متد تربیتی رو یاد بگیرن و لازمه که توی مختصاتش با توجه به نیازهای جامعه و مخاطب، تغییراتی ایجاد بکنن.

این کتاب در مجموع به موضوعاتی شامل: سرگذشتِ متفاوتی از زندگیِ شخصی و اجتماعیِ فاطمۀ زهرا، سبک زندگیِ پیامبر و حضرت علی و فاطمه، مسائلِ مرتبط با زن و جایگاه زن در جهان‌بینیِ اسلامی و غیراسلامی (مسائلی نظیر حجاب و حضور در اجتماع و خانواده و...)، وضعیت زنان در جامعۀ ایرانیِ قبل از انقلابِ اسلامی و ... می‌پردازد. شریعتی در این کتاب، مجالِ خوبی برای تفکر و تامل در زن و کیستی و نقش او در جامعه و هم‌چنین جایگاهِ زن در اسلام، فراهم می‌کند.


خب حرف من تموم شد. امیدوارم معرفی و بررسیِ کم‌نقص و خوبی ارائه کرده باشم. و تونسته باشم اندک انگیزه‌ای در شما برای خواندنِ این کتاب ایجاد کنم. یا اندک گامی برای فهمِ بهتر کتاب برداشته باشم. هر چند کتاب مباحث مفصل و جذابِ زیادی داره و من فقط هرچه به ذهنم رسید و دیدم می‌تونم بهش بپردازم رو اشاره کردم. باشد که بخوانید و بدانید و بمانید. و نظر و صحبتی هم بود حتما در میون بذارید. ارادت.

به تاریخِ 1400/10/24



مطلب مرتبط:

https://vrgl.ir/aSj3O