بین فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف گپ ارتباطی وجود دارد

محمدرضا سبحان یکی از چهره‌های شناخته شده در اکوسیستم کارآفرینی کشور به شمار می‌آید. این مهندس سابق حدود 40 ساله حالا مدیرعامل باشگاه کارآفرینی تیوان است و کم نیستند استارتاپ‌ها و بنیان‌گذاران موفقی که به لطف حضور در این مجموعه تجربیات باارزشی کسب کرده‌اند. آنچه در ادامه می‌خوانید بخش‌های برگزیده‌ای از مصاحبه تلفنی کوتاهی است که با ایشان انجام دادم و اگر فکر می‌کنید این کار راحت بود، سخت در اشتباهید زیرا در بخش بیوگرافی واتس‌آپ مهندس سبحان نوشته شده: «اگر می‌تونیم کارمون رو تلفنی انجام بدیم، لطفا قرار جلسه نذاریم و اگر می‌شه پیام بدیم، تلفن نزنیم!»

آقای سبحان تیوان یکی از نام‌های شناخته شده در حوزه نوآوری کشور به شمار می‌آید، به نظر خودتان این موقعیت و موفقیت چطور به دست آمد؟ چه سخت‌افزارها و نرم‌افزارهایی محیا شد تا این اتفاق خوب رخ بدهد؟

حقیقتا فکر می‌کنم لطف اطرافیان شامل حال ما شد. به عنوان مثال، اگر حمایت معاونت علمی ریاست جمهوری نبود و این دیدگاه کمک برای ایجاد چنین فضایی آن هم به وسیله بخش خصوصی وجود نداشت، ساختاری مثل تیوان و موارد شبیه به آن شکل نمی‌گرفتند. اگر حمایت دوستانی که از روز صفر ماجرا همراه ما بودند را هم نباید از قلم انداخت، کسانی که ایده‌پردازی کردند، مشاوره دادند و در روزهای سخت پشتیبان ما بودند، قطعا در ایجاد این رشد نقش کلیدی ایفا نمودند. یکی از عوامل دیگر که اهمیت زیادی برای تیوان داشته، به نظر من، استفاده تیوان از حمایت و کمک جمع بوده، یعنی به اعتقاد بنده تمام اعضا به رشد مجموعه یاری رسانده‌اند. انتقادات و پیشنهادهای آنها باعث ارتقای کیفیت خدمات ما شد و کمک آنها باعث شد تا تیوان بیشتر شناخته شود. به نظر من یکی از نقاط قوت تیوان در این است که به همه تعلق دارد.

گفتگو با محمدرضا سبحان مدیرعامل باشگاه کارآفرینی تیوان
گفتگو با محمدرضا سبحان مدیرعامل باشگاه کارآفرینی تیوان

پس به نظر شما باز بودن سیستم تصمیم‌گیری به صورت واقعی یکی از اصول دست‌یابی به موفقیت خواهد بود؟

بله، مهم است که فرهنگ وجود داشته باشد. به صورت کلی هر کسب‌وکاری باید روش‌های مختلفی را برای اطلاع از نظرات کاربران خود داشته باشد. بعضی وقت‌ها باید از آنها مستقیم سوال کنیم، خیلی اوقات باید کاری کنیم که به صورت غیرمستقیم به ما فیدبک بدهند اما در هر صورت باید برای گرفتن نظر آنها تلاش کنیم. از جمع این نظرات باید بتوانیم برای رشد خودمان استفاده کنیم.

خوب آقای مهندس اجازه بدهید سراغ سوال دوم برویم که کمی چالشی‌تر است. نهاد دانشگاه خلق شد تا مشکلات صنعت ما را حل کند اما در نهایت تبدیل به یک کارخانه تولید فارغ‌التحصیل شد تا جایی که ما امروز فوق لیسانسی داریم که راننده تاکسی‌های اینترنتی است. ما شاهد رشد سریع و انفجاری در اکوسیستم نوآوری هم هستیم، آیا این آموزش‌ها و فضا واقعی هستند یا دست آخر این بچه‌ها هم قرار است سرنوشتی مشابه فارغ‌التحصیلان بیکار دانشگاهی پیدا کنند؟

به نظر من خطر بزرگی وجود دارد، مخصوصا اگر حواسمان نباشد که چرا داریم اینکار را انجام می‌دهیم. بارها گفته‌ام که توسعه فضای کارآفرینی خوب است اما به همان اندازه که داریم عرضه را افزایش می‌دهیم، باید تقاضا را هم زیاد کنیم و در نظر داشته باشیم. در غیر این صورت ما داریم به سیستم کارآفرینی صدمه وارد می‌کنیم. فقط ایجاد فضا و آموزش کافی نیست و باید واقعا به دنبال ایجاد کارآفرین باشیم. اگر این‌کار را انجام ندهیم تعداد بسیار زیادی فضا داریم که همگی به سمت ورشکستگی پیش خواهند رفت و ضرر واقعی به کارآفرین‌ها وارد خواهد آمد.

مشکل اصلی دانشگاه‌های ما از یک جایی به بعد این بود که برای حل مشکلات صنعت خلق نشدند! آنها به وجود آمدند تا مشکل جمعیت را حل کنند. اشکال کار از اینجا بود که دنبال راه حل زودگذر بودیم و به آینده این میلیون‌ها فارغ‌التحصیل جدید فکر نکردیم. دهه شصتی‌ها زیاد بودند؛ اول مدارس را دو شیفته کردیم بعد دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی جدید راه‌اندازی شدند و حالا باید برای این لیسانسه‌ها کاری انجام می‌دادیم، پس تصمیم بر آن شد که کارشناسی ارشد و دکترا را بیشتر کنیم. این افزایش نه براساس نیازسنجی واقعی بود و نه آنکه منابع کشور را در نظر گرفته بودیم. بزرگ ترین دردهای کشور از آنجا شروع می‌شود که ما به دنبال راه حل‌های مقطعی هستیم.

حالا فکر نمی‌کنید که این توسعه فضای کارآفرینی هم تلاشی است برای اینکه فارغ‌التحصیل‌ها را سرگرم کنیم؟

مسأله اصلی دیدگاه ما است. ایجاد دانشگاه یا فضای رشد کسب‌وکارهای نوپا به خودی خود اتفاق خوبی است اما درست مانند مساله دانشگاه باید دید چه تفکری پشت این کار وجود دارد. می‌خواهیم دانشگاه بسازیم تا مشکلات صنعت را حل کنیم، مشخص است که چه دانشگاه‌هایی این‌کار را انجام می‌دهند. همه می‌دانند که چنین دانشگاهی به چه مواردی نیاز دارد اما یک زمان هست که ما می‌خواهیم مسأله جمعیت را حل کنیم، آن هم مشخص است که چه دانشگاهی با چه امکاناتی باید به وجود آوریم. باید دید مسئولان دولتی ما کدام دیدگاه را در دستور کار قرار داده‌اند. می‌خواهیم کارآفرین تربیت کنیم تا از دنیا عقب نماییم یا اینکه نه، هدف مشغول کردن جوان‌هایی است که با مدرک مهندسی حاضر به انجام کارهای یدی نیستند.

ما مجبوریم برای آنکه از دنیا عقب نمانیم به سمت فضای نوآورانه و برون‌سپاری نیازهای سازمان‌های دولتی حرکت کنیم. باید به سراغ جمع برویم و به آن اجازه دهیم تا نوآور شود. ممکن است کلید حل یکی از مشکلات امروز ما در ذهن جوانی باشد که در منطقه‌ای روستایی زندگی می‌کند. باید فضا برای شنیدن و اهمیت دادن به همه ایده‌ها باز باشد. در حال حاضر گروهی در این اکوسیستم واقعا به دنبال حل مساله هستند اما متاسفانه آنهایی که می‌خواهند سرگرمی و اشتغال حداکثری به وجود آورند هم وجود دارند. اما از همه بدتر آنهایی هستند که دنبال هیچ‌کدام از این موارد نیستند و پیرو یک مُد، پا به این عرصه گذاشته‌اند. این گروه هم در بخش خصوصی و هم دولتی دیده می‌شوند. فاقد هرگونه استراتژی مشخصی صرف اینکه این فضا جدید است و امروز روی بورس قرار گرفته به آن ورود می‌کنند. احساس می‌کنند یک چیزی هست که ما نمی‌دانیم چیست اما چون همه دارند انجام می‌دهند پس ما هم باید انجامش دهیم! نباید اجازه دهیم که فضای نوآوری ما قربانی موفقیت خودش شود و درگیر مد و حباب‌های گذرا شود.

پرسش بعدی‌ام از مهندس محمدرضا سبحان در مورد چگونگی ایجاد ارتباط بین پزشکان و مهندسان برای به وجود آوردن یک ارزش جدید بود، ولی ایشان پاسخی کلی‌تر داد که در چند دقیقه اول خیلی ساده به نظرم رسید اما وقتی بیشتر به آن فکر کردم، رگه‌های حقیقت آن بیشتر برایم هویدا شد.

بین فارغ‌التحصیل‌ها گپ ارتباطی وجود دارد و زبان و نگاه آنها مشترک نیست و اتفاقا ما باید این موضوع را در تیم‌ها ترویج کنیم. به خصوص در مراحل اولیه، تنوع و گوناگونی اهمیت زیادی دارد. بردن استارتاپ‌ها داخل یک فضای تخصصی از همان لحظه اول، به نظر من کشنده است. در فازهای اولیه شکل‌گیری، فضاهای کار تخصصی باعث ایجاد خطاهای شناختی می‌شود و به آنها اجازه نمی‌دهد تصویر دقیقی از دنیای واقعی به دست آورند. تیم‌ها باید از زاویه آدم‌های مختلف به دنیا نگاه کنند. به نظرم فضاهای کار اشتراکی جای خوبی برای این شبکه‌سازی خواهد بود و افراد دید وسیع‌تری به نسبت حضور در فضاهای تخصصی به دست می‌آورند. البته در قدم‌های آتی مثل وقتی که ایده و ارزش شکل گرفته‌اند و می‌خواهیم وارد فاز شتاب‌دهی شویم، شتاب‌دهنده تخصصی می‌تواند کمک‌کننده هم باشد، اما در فاز ایده نیاز است که فضاها عمومی‌تر باشد و اعتبارسنجی را آنجا انجام دهیم.

در سوال آخر در مورد توانایی‌ها و فرصت‌های کسب‌وکارهای ایرانی برای صادرات پرسیدم و اینکه آیا اصلا ارزشی در این حد خلق کرده‌ایم یا نه؟ پاسخ مهندس سبحان دو ایده کلیدی را مورد بحث قرار ‌داد.

اول اینکه ارتباط ما با فضای خارج سخت است و ارتباط مستقیم ما با فضای کارآفرینی جهانی خیلی محدود شده، اما خدا را شکر هنوز می‌توانیم مطالعه کنیم و گوگل کردن را از ما نگرفته‌اند. برای ورود به بازار جهانی شناخت رقبا و به روز بودن اهمیت کلیدی دارد. این بازار خیلی بی‌رحم است. نباید زود از خودمان راضی شویم، واقعیت امر این است که خارج از مرزها کیفیت خیلی بیشتری برای موفقیت نیاز داریم. رشد دانش و گرفتن بازخورد از کاربر را هیچ‌وقت نباید متوقف کنیم.

مسأله بعدی این است که صادرات فقط فروختن به اروپا و آمریکا نیست، بازار منطقه‌ای ما و همسایگانمان گزینه‌های خیلی خوبی هستند. نباید اجازه دهیم موانع ذهنی ما را از این‌کار بازدارند. حداقل کشورهای همسایه بازارهای سختی برای ما نیستند. برقراری ارتباط و تبادل مالی با آنها ساده‌تر است. استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای هم ندارند و می‌شود راحت‌تر به آنها ورود کرد.

آقای سبحان در آخر اگر مورد مهمی هست که از قلم افتاده، لطفا آن را با مخاطبان مدلین به اشتراک بگذارید.

«فقط می‌تونم بگم که موفقیت یک چیز در دسترس و خیلی راحت نیست. اگر برای سختی کشیدنش برنامه‌ریزی نکردین بهتره اصلا در این راه سخت وارد نشید. موفق شدن به خصوص در فضای کارآفرینی و استارتاپ، یک راه پر پیچ‌وخم و دشواره. باید برای تمام فراز و نشیب‌ها آماده باشید تا بتونید از این راه عبور کنید.»