-*( این یک تبلیغ نیست )*-

شخصاً خرید آنلاین زیاد دارم.

شاید به‌دلیل سکونت در شهر کوچک و دورافتاده.

شاید به‌خاطر آشنائی نسبی با تکنولوژی و نیازهای متفاوت نسبت به اکثریت همشهریان و هم‌وطنان.!.

با این وجود خودم رو قاتل بالفطره‌ی تبلیغات می‌دونم. هرگز، هیچ کانال و پیج تجاری‌ای رو دنبال نمی‌کنم. بارها در خواست مسدود کردن اس‌ام‌اس‌های تبلیغاتی رو ثبت کردم. و اون‌هائی که هنوز به دستم می‌رسه رو، بدون استثنا به: ۱۹۵ ریپورت می کنم. امّا من قرار نبود از خودم و سلیقه‌ام حرف بزنم.

موضوع از این‌جا شروع شد که یک اس‌ام‌اس بسیار غیرعادی برام اومد. «آقای ... شما را به خرید کتاب ... در سایت ... دعوت کرده.» چون همون اول گفتم قرار نیست تبلیغ کنم. اسم شخص و سایت و کتاب رو نمی‌گم!

موضوع وقتی جالب شد که رفتم سراغ کتاب. دیدم قیمت اصلی ۲۰هزار تومن هست. و با تخفیف فقط به ۳هزار تومن فروخته می‌شه. اون هم در دورانی که با همون تعداد صفحات. حتی چاپ‌های قدیمی (با آپدیت قیمت!) کمتر از سی‌چهل هزار تومن قیمت ندارند. و چاپ‌های جدید رو هم اصلا چیزی نگم بهتره. تازه چاپ ۱۳۹۸ هم بود..

خلاصه این‌که در اولین سبد خرید که نیاز به کرایه‌ی حمل رو حذف کنه! دوجلد خریدم. (هرچی باشه؟ قابل هدیه دادن هست. و هدیه‌ای با این قیمت! نایاب.)

موضوع وقتی عجیب شد که شروع به خوندن کردم. طبق چندین متد تندخوانی که از زمان دانشجوئی یادگرفته بودم. و همیشه استفاده می‌کردم. خیلی معمولی شروع به خوندن کردم و کمتر از ربع‌ساعت بعد دیدم کتاب تموم شده.

برخلاف اغلب کتاب‌هائی که این روزها منتشر می‌شوند. اصلا موضوع الکی و بی‌خودی نداشت. کاملا نوین و بدیع هم بود. (عجب کلماتی؟ گمونم با همین دوتا کلمه نوشته‌ام فاخر محسوب بشه. D: )

احساس عذاب وجدان پیدا کردم. برای صدصفحه کتاب و این زمان! گفتم لابد یک‌جای کار اشکال داره. شروع کردم خط‌به‌خط و به روش سنتی خوندن. و طبیعی بود که در یک نوبت و کل کتاب رو نتونستم تموم کنم(و زمان بگیرم) دو روزی خواندن کتاب طول کشید. حیرت‌ام باز هم بیشتر شد. با وجود این‌که(به‌دلیل عذاب‌وجدان) حسّاس شده بودم وحریصانه دنبال مطالب ازقلم افتاده می‌گشتم. که در خواندن اول نتونسته بودم ببینم. هیچ چیزی پیدا نکردم.

تمام کلمات و سطور کتاب کاملا برام تکراری بود. هیچ‌چیز دقیقاً : « هیچ‌چیز» جدیدی در مطالعه‌ی خط‌به‌خط و کلاسیک به نسبت بار اول که اون رو مرور کرده بودم پیدا نکردم.

به فکر دقایق، و ساعت‌ها و عمرهائی افتادم که خودم و دیگران برای مطالعه وقتی می‌گذاریم. درحالی که با کمی تغییر در سبک خواندن نه‌تنها در وقت صرفه‌جوئی کرده‌ایم. بلکه هیجان یادگیری(ویا: سرگرمی) بیشتری رو هم می‌تونیم تجربه کنیم.

انتخاب‌های ما: زندگی است.
انتخاب‌های ما: زندگی است.

حیف .