برنامهنویس فسیل شده. دایناسور وبلاکنویسی
-*( حماقت بدون مرز )*-
یک دانشجوی ایرانی ساکن چین. که آخر هفتهها تدریس انگلیسی میکنه عکس خریدش رو که با معادل یک ساعت درآمدش (۱۵۲یوان) داشته، منتشر کرده.
صدها نفر از خود چین گرفته تا ایران و کانادا و اروپا اومدن زیرش دریوری نوشتن که امکان نداره همچین چیزی....
چون: ما خوندیم که توی چین همه بدبخت هستن!!!!!!!!!
یا: من اینجا توی مرکز تکنولوژی و ثروت جهان همچین درآمدی نمیتونم داشته باشم!!!! پس تو دروغ میگی.
از همه بدبختتر: همردههای خودش که توی همون چین دانشجو هستن و کارهای دانشجوئی سطح پائین انجام میدن. فحش و ناسزا که اصلا اینطور نیست و چرا ما حقوقومون خیلی پائینتر از ایناست.
دو روز اول بندهی خدا نشست یکییکی براشون توضیح داد که من چه دلیلی دارم دروغ بگم؟ تجربهی تدریس زبان دادم و بهم خوب حقوق میدن.. تازه بحثها شدت گرفت {و حتی رنگ سیاسی گرفت} که نخستوزیر «ما» هم که توی کشور مترقی هستیم ساعتی ۲۲دلار نمیتونه در بیاره! پس تو حتما دروغ می گی.
خلاصه اینکه ووضعیت عجیب و غریبی شده. بقیهی جاها رو درست نمیدونم. ولی در بین جامعهی فارسیزبان سرتاسر دنیا دغدقهها و دستبهیقه شدنهای عجیب و غریبی مشاهده میشه که ریشهیابی کردنشون راحت نیست.
ولی شاید توی کلمهی حماقت بشه خلاصهاش کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
-*( روشنتر از روز )*-
مطلبی دیگر از این انتشارات
-*(شهر در اَمن و اَمان )*-
مطلبی دیگر از این انتشارات
خارش