دو در یک

در هستی من که دو معشوق است ،حوری‌ْدلبر
هر دو که تویی و بست‌ِ هم ، از پا به سر
در منظر ذهن همگانی تو نخست
دوم ، نزد منی ، ویژه تر از هر دیگر

بستِ‌هم : singularity

ویژه بودن ذهنی : privileged access