طبیعت گرایی فلسفی
طبیعت گرایی فلسفی
زمان مطالعه :۳ دقیقه
طبیعت گرایی یا نچرالیسم (Naturalism) یک رویکرد فلسفی درون سنت فلسفه تحلیلی است و نظریهای است که روش علمی را با تایید اینکه همه موجودات و رویداد های جهان، طبیعی هستند، به فلسفه مرتبط می کند. در نتیجه تمام دانش جهان در حیطه تحقیقات علمی قرار می گیرند. در حقیقت این نظریه تلاشی است برای نزدیککردن علم و فلسفه، و ایجاد پیوستگی بین آنها و به عنوان رویکردی در تقابل با مفهوم جدایی فلسفه از علوم طبیعی در نظر گرفته میشود.
ارائهٔ یک تعریف دقیق برای طبیعتگرایی چندان ساده نیست. طبیعتگرایی گاهی با علمگرایی یا با متریالیسم و فیزیکالیسم و تجربهگرایی و یا دیگر آموزه های فلسفی همسان در نظر گرفته شده یا با آنها تعریف می شود.دیوید پاپینو، استاد فلسفه علم در کالج کینگ لندن، معتقد است تلاش برای ارائه یک تعریف دقیق از طبیعت گرایی بی فایده است چرا که فلاسفه معاصر تفسیرهای متفاوتی از طبیعتگرایی ارائه میدهند و این رویکرد به طور گسترده ای وارد حلقههای فلسفی شده و تعداد کمی از فلاسفه میتوانند خود را به عنوان ضدطبیعتگرا معرفی کنند، پاپینو همچنین بیان میکند که به جای پرداختن به تعریف طبیعتگرایی باید یک راهبرد متفاوت اتخاذ کرد که عبارت است از:"طرح مجموعه ای از موضوعات فلسفی و مقایسه دیدگاه طبیعت گرا و ضد طبیعت گرا در خصوص آنها.” غیر از این راهبرد ارائه شده توسط پاپینو رویکرد دیگری نیز برای تعریف طبیعتگرایی وجود دارد که بیان میکند طبیعتگرایی اساسا یک آموزهٔ فلسفی منسجم نیست بلکه یک برنامهٔ پژوهشی است که شامل مجموعهای از روشهای هدایت پژوهش است.
بر طبق نظر فلاسفه معاصر مانند جان دیویی،ارنست نگل سلارز و سیدنی هوک هدف طبیعتگرایی متحد کردن و پیوستن هرچه بیشتر فسلفه به علم بوده است. آنها تاکید داشتند که واقعیت در طبیعت خلاصه میشود و هیچ موجود فراطبیعی وجود ندارد و همچنین روش علمی باید برای کاوش همه نواحی مربوط به واقعیت از جمله روح انسانی به کار رود.
با وجود اینکه برای طبیعتگرایی تعریف دقیقی ارائه نشده اما این رویکرد دارای دو مشخصهٔ اصلی است که عبارتند از علمگرایی و اجتناب از فراطبیعت. که علمگرایی مشخصه معرفت شناختی طبیعتگرایی و اجتناب از طبیعت مشخصهٔ هستیشناختی آن است. براساس جز معرفتشناختی یا روششناختی، روش علمی دارای اعتبار است و باید برای پژوهش در همه نواحی واقعیت مورد استفاده قرار بگیرد.این مشخصه علمگرایی نه تنها معتقد است که طبیعت همهٔ آن چیزی است که هست بلکه معتقد است که علم تنها راه قابل اعتماد برای فهم آن است و روش تجربی برای گفتن هر آن چیزی که در جهان واقعی است، کفایت می کند. براساس طبیعت گرایی هستیشناختی، هیچ جایی برای موجود روحگونه یا فراطبیعی در واقعیت وجود ندارد.طبیعتگرایی هستیشناختی از آنجا که وجود خدا و روح و دیگر مولفههای غیرمادی را انکار میکند دارای دلالتهای ضد دینی آشکار است در مقابل طبیعتگرایی، روششناختی ادعایی ضعیف تر دارد و محدود به حوزه علم است.
باید توجه داشت که در صورت قبول نچرالیسم فلسفی ملزم به پذیرش اندیشههای مادیگرایانه و رد اندیشههای خداباورانه و هرگونه ماهیت غیرمادی خواهیم بود. اما باید توجه داشت که طبیعت گرایی علیرغم توصیفات ارائه شده قادر به توصیف همه پدیده ها از جمله آگاهی نیست.آگاهی انسان دارای ویژگیهایی مانند درونیبودن و پدیداری است که موجب ناکارامدی توصیف های علمی برای ارزیابی آن میشود.
فاطمه نظری
مطلبی دیگر از این انتشارات
استخدام در دو راهی سلارزی | یک نمایشنامه فلسفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
رابطه فلسفه و مردم، فهم عادی و فهم فلسفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
به جای مقدمه...