مروری بر آنچه دوگانه‌انگاری ویژگی می‌گوید- بخش سوم.الف

در قسمت قبل تاحدودی با آنچه از نظر علم فیزیک رخ داده آشنا شدیم؛ آنچه که شرح مبتنی بر قوانین فیزیکی معاصر نامیدیم. در این قسمت به سوال دوم خواهیم پرداخت.

قسمت سوم: این شرح مبتنی بر قوانین فیزیکی معاصر، از چه استدلال های زیربنایی تشکیل شده است؟

در این قسمت می‌خواهیم بدانیم که اصلا چه شد که ما به دنبال شرح مبتنی بر قوانین فیزیکی هستیم. یعنی قرار است که به یک تاریخچهٔ مختصر از آنچه ما را به سمت این شرح سوق داده بپردازیم. ایده‌های اصلی در این مسیر شامل موارد زیر است:

الف) رئالیسم

ب) ایدهٔ طبیعت‌گرایی

ج) پوزیتیویسم منطقی

و در نتیجه

د) فیزیکالیسم

قطعاً پرداختن به هرکدام از این موارد برای خود یک نوشتهٔ جداگانه می‌خواهد. در این نوشته به قسمت اول (رئالیسم) می‌پردازیم. پیش از پرداختن به این موارد باید اعتراف کنم که شناخت دقیقی از تاریخ فلسفه ندارم و قطعا اشکالات بسیاری در توضیحاتم وجود دارد. خواهشمندم هر خطایی در متن که به نظرتان می‌رسد، در پاسخ به این نوشته در ویرگول به بنده گوشزد کنید.

قسمت سوم.الف) رئالیسم یا واقع‌گرایی

در تاریخ اندیشهٔ بشر، رگه‌های میل به امر واقع به عنوان بخشی انکارناشدنی از حقیقت یافت می‌شود. این ‌فرض که جهانی واقعی وجود دارد، یکی از اساسی‌ترین ترین فرض‌های زندگی روزمرهٔ ماست. هر عقل سلیمی پس از مواجهه با جهان بلافاصله می‌پذیرد که جهان وجود دارد. البته روشن است که در جمله قبلی، موقع صحبت کردن از “مواجهه با جهان” همان نتیجه -یعنی وجود جهان- به صورت پیشفرض وجود دارد؛ لطفا از این بابت خیلی بر من خرده نگیرید. برای روشن‌تر شدن منظور، لازم است توضیح دهم که دربرابر ایدهٔ واقعی بودن جهان، معمولا ایدهٔ ناواقع بودن جهان و وابستگی وجودی آن به ذهن (ایدئالیسم) قرار می‌گیرد.

عکس از https://grammartop.com/realism-synonyms/

اگر بگوییم رئالیسم در شکل گیری علم کنونی نقش بسیار پررنگی ایفا کرده است، پر بیراه نگفته‌ایم. به نظر من، یکی از اساسی‌ترین عواملی که محققان علم را به سمت بسط تئوری‌های علمی سوق می‌دهد، انگارهٔ آنان دربارهٔ چیزی است که در فلسفه علم معاصر Scientific Realism نامیده می‌شود. یعنی آنچه از علم به دست می‌آید، عیناً مطابق با امور واقع در جهان است. به نظر من، بدون درنظرگرفتن چنین انگاره‌ای، انگیزه مناسب برای یک تحقیق علمی وجود نخواهد داشت.

شاید الان بهتر ‌بتوان قضاوت کرد که چرا ما به سمت چنان شرحی که بر قوانین فیزیکی مبتنی بود میل داریم. وقتی از نگاه یک محقق علم به مساله بنگریم، دنبال امر واقع علمی بودن چندان هم خطا به نظر نمی‌رسد. بنابراین هر آن‌چیز که با این آرمان همسوتر باشد، مسلماً مقبولیت بیشتری خواهد داشت.


در قسمت‌های بعد ابتدا به تکمیل استدلال‌های زیربنایی و سپس آنچه که این تصویر کم دارد خواهیم پرداخت.