کدام را می‌پسندی؟ مهم نیست، انتخاب دیگری نداری!

Point of View: First and Third
Point of View: First and Third


خیلی وقت بود داشتم به این موضوع فکر می‌کردم که چی می‌شد اگه ما به جای دید اول‌شخص، دید سوم‌شخص[1] داشتیم یا حداقل این آپشن روی ما نصب بود که می‌تونستیم بین این دو حالت در مواقع لزوم شیفت کنیم؟(ببخشید که اینقدر پارسی رو پاس نداشتم?) بعد با خودم فکر کردم که چرا خلقت، این امکان رو به ما نداده؟ این دید سوم‌شخص چه مزایا و معایبی می‌تونست داشته باشه؟ خوب نبود اگه می‌تونستیم واکنش‌های چهره‌‌ای خودمون رو تحت شرایط گوناگون ببینیم؟ مثلاً وقتی خون جلوی چشمامون رو گرفته یا وقتی داریم به کسی پوزخند می‌زنیم و مسخره‌اش می‌کنیم.

Generated with AI ∙ September 20, 2023
Generated with AI ∙ September 20, 2023


· اگه صورت خودمون رو می‌دیدیم آیا از میزان رفتارهای نامناسب یا غیراخلاقی کم نمی‌شد؟

(متیو لیبرمن، روانشناس اجتماعی در کتاب مغز اجتماعی[2]، در فصل نهم، تحت عنوان خودمهارگری همه‌جانبه مطلب جالبی داره که به بخشی از اون اشاره می‌کنم:...آینه باعث می‌شد که میزان تخطی کودکان از یک هنجار اجتماعی بیش از پنج برابر کاهش یابد. صرفاً دیدن بازتاب تصویر خود کافی بود تا خودمهارگری فعال شود و بر تکانه برداشتن شکلات‌های بیشتر غلبه کند. صفحه 305 [3])

· یا وقتی خوشحالیم و می‌خندیم یا کسی رو مهربانانه نگاه می‌کنیم، دیدن صورت خودمون باعث تقویت این رفتار مثبت در ما نمی‌شد؟

بعد با خودم فکر کردم تاثیرات منفی این قضیه چی می‌تونست باشه؟ آیا باعث نمی‌شد مدام صورت و اجزای چهره‌مون رو با بقیه مقایسه کنیم(به خصوص در مورد خانم‌ها?)؟ اگر دید سوم‌شخص داشتیم چه تاثیری روی تصویر بدنی یا تن‌انگاره مون داشت؟[4]مثلا فرض کن تو مترو نشستی و همزمان که صورت ده‌ها نفر رو می‌بینی صورت خودت رو هم می‌تونستی ببینی!! بعد مدل بینی و لب و دهن و رنگ پوستشون رو با خودت مقایسه می‌کنی: وای بینی اون خانمه چقدر از من کوچک‌تره?! چشمای اون یکی چقدر از من خوشگل‌تره?!

Generated with AI ∙ September 20, 2023
Generated with AI ∙ September 20, 2023


یا شایدم برعکس یک عدّه هم دچار نارسیسیم می‌شدن و از شدتِ مسحورِ زیباییِ خویش گشتن چه بسا در خیابان تصادف نمودی و همانجا جان به جان آفرین تسلیم کردی!!! (البته شاید در مورد خانم‌ها اینکه خودشون رو کمتر زیبا ببینن بیشتر صادق باشه تا عکسش![5])

این شد که تصمیم گرفتندی که به سرعت از بینگ همه‌چیزدان(Bing Chat with GPT-4)، پرسیدندی و بینگ نیز به تعجیل پاسخ مرا دادندی که به تلخیص و به تفکیک، ترگویه آن را همی‌آوردمی(ببخشید دیگه من یه دفعه لحنم عوض می‌شه؛ که همانا در طی تحریر و کتابت، احوالات گونه‌گون بر این ذهن سینوسی مستولی همی‌گردد که لحن قلم را متاثر همی‌سازد!!!?)

........................................................................................................................................

تعریف[6]

دید اول‌شخص، بخش اساسی تجربه آگاهانه است که با حس‌یافت[7](احساس فیزیکی)، احساسات[8](احساس عاطفی) و افکار تجربه‌شده توسط یک فرد مرتبط است که می‌تواند با دیگران به اشتراک گذاشته شود. روایت اول‌شخصِ شما تجربه‌ای آگاهانه از جهان است که فقط و فقط توسّط خود شما تجربه شده است. این چیزی است که آن را بسیار خاص و توضیح علمی آن را بسیار دشوار می‌سازد. تلاش پژوهش‌های حیطه آگاهی در جهت آشکار ساختن این سوال فلسفی است: معنای داشتن دید اول‌شخص -آن هم با ویژگی‌هایی بسیار غنی- چیست؟ چندین نظریه علمی راه‌های محتملی را که اطلاعات عصبی و بیولوژیکی می‌توانند به بررسی موضوع آگاهی کمک کنند، پیش روی ما نهاده‌اند. با این حال، دید اول‌شخص، که به طور طبیعی آن را به عنوان جوهر تجربه آگاهانه ادراک می‌کنیم، اغلب از دست کاوشگران‌ حوزه آگاهی گریزان است.

دید سوم‌شخص توانایی دیدن محیط اطراف خود از منظری غیر از چشمان خود فرد است. شبیه این می‌ماند که در برخی بازی‌های ویدیویی، شخصیت را از پشت یا از روی شانه نشان می‌دهند، نه از منظر خودشان. دید سوم‌شخص بسته به اینکه چگونه و برای چه هدفی به دست می‌آید، می‌تواند تأثیرات متفاوتی بر ادراک، شناخت و رفتار فرد داشته باشد.

یکی از راه‌های دستیابی به دید سوم‌شخص از طریق فنّاوری‌هایی مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده یا دوربین‌های پوشیدنی[9] است که به افراد اجازه می‌دهد موقعیت‌‎ها یا محیط‌های مختلف را از منظر جدیدی تجربه کنند، این تجربه می‌تواند مزایا و معایبی داشته باشد. به عنوان مثال، برخی از مطالعات نشان داده‌اند که دید سوم‌شخص می‌تواند آگاهی فضایی، خودآگاهی و همدلی[10] را افزایش، و درد و اضطراب را کاهش دهد؛ امّا در عین‌حال می‌تواند هم باعث ناآگاهی، سردرگمی و گسستگی[11] شود و هم عملکرد حرکتی و حافظه را مختل کند.

راه دیگر برای دستیابی به دید سوم‌شخص از طریق تصویرسازی ذهنی[12] است، مانند تصور کردن خود از منظر بیرونی یا استفاده از آینه، این نیز بسته به زمینه و انگیزه می‌تواند تأثیرات مختلفی بر وضعیت روانی و رفتاری فرد داشته باشد. به عنوان مثال، برخی از مطالعات نشان داده‌اند که دید سوم‌شخص می‌تواند خودتنظیمی، خود ارزیابی و حل مسئله[13]را بهبود ببخشد و همچنین باعث افزایش احساسات مثبت و عزت نفس ‌شود؛ امّا درعین‌حال می‌تواند خودآگاهی، انتقاد از خود و مقایسه اجتماعی[14] را القا کند و باعث کاهش اصالت و عاملیت[15]هم بشود.

به طور خلاصه، می‌توان گفت دید سوم‌شخص پدیده‌ای جذّاب است که می‌تواند پیامدهای مثبت و منفی برای ادراک، شناخت و رفتار فرد داشته باشد. دید سوم‌شخص لزوماً بهتر یا بدتر از دید اول‌شخص نیست، بلکه روشی متفاوت برای دیدن خود و جهان است.

خاطره سوم‌شخص[16]

بر اساس مقاله‌­ای در آتلانتیک[17]، یادآوری زندگی خود به صورت سوم‌شخص کمی ترسناک و البته به طرز شگفت‌انگیزی رایج است. تمایز قائل شدن میان خاطرات اول‌شخص و سوم‌شخص، حداقل به زمان زیگموند فروید برمی‌گردد، کسی که برای اولین بار در اواخر قرن نوزدهم درباره آن اظهارنظر کرد. آنچه که مطالعات اولیه نشان داد این بود: خاطرات سوم‌شخص بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور می‌شد. این پدیده با تعدادی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اسکیزوفرنی[18] همراه است، اما صرفاً یک علامت آسیب‌شناسی نیست و حتّی در بین افراد سالم نیز بسیار رایج است. پگی سنت ژاک[19] استاد روانشناسی در دانشگاه آلبرتا[20] که به مطالعه موضوع چشم‌انداز در خاطره[21] می‌پردازد، به آتلانتیک گفت که تقریباً 90 درصد افراد گزارش می‌دهند که حداقل یک خاطره سوم‌شخص دارند. این امر ممکن است به این دلیل باشد که خاطرات اول‌شخص در زمان یادآوری، واکنش‌های هیجانی قوی‌تری برمی‌انگیزند و با درنظرگرفتن دید سوم شخص، می‌توانیم از احساسات مرتبط با خاطره فاصله بگیریم.

..........ادامه دارد؟؟؟


[1] Third-person vision and First-person vision

[2] Social: Why Our Brains Are Wired to Connect by Matthew Lieberman (Author)

این کتاب رو آقایان دکتر جواد حاتمی و محمدحسن شریفیان ترجمه کردند( نشر بینش نو)

[3] کتاب بسیار جالبیه! به نظرم کلّش رو بخونید ولی فعلاً برای مطالعه کامل مطلبی که آوردم به صفحات301 تا305 مراجعه بفرمایید.

[4] مفهوم تصویر بدنی (Body image) اولین بار توسط محقق آلمانی، شیلدر به عنوان یک پدیده روانشناختی مهم و اساسی شکل گرفت. او تصویر بدنی را چنین تعریف می‌کند: «تصویری از بدن خود که در ذهنمان شکل می‌دهیم، یعنی نحوه‌ای است که بدن خودمان به نظرمان می‌رسد» (شیلدر، 1935). پس از این، تعریف تصویر بدنی به «تصویری که از اندازه، شکل و اندام بدن خود در ذهن داریم و احساسات ما در مورد این خصوصیات و اعضای تشکیل‌دهنده بدن ما»، گسترش یافته است(اسلید، 1988)؛ یعنی، تصویر بدنی تحت عنوان دو مولفه اصلی، «مولفه ادراکی» و «مولفه نگرشی» در نظر گرفته می‌شود. اولی به عنوان یک قضاوت «ادراکی» در نظر گرفته می‌شود، در حالی که دومی به‌صورت کلّی، منعکس‌کننده متغیرهای «نگرشی، عاطفی و شناختی» است(اسلید، 1994). کتاب نگاهی به آثار شبکه‌های اجتماعی بر سلامت روانی و شناختی کاربران/ ص 244 . https://b2n.ir/e79967

By John Holcraft
By John Holcraft


[5] و باز هم پاسخی از بینگ عزیز: هیچ پاسخ قطعی برای اینکه آیا زنان زیبایی خود را دست کم می‌گیرند یا آن را بیش‌برآورد می‌کنند وجود ندارد، زیرا زیبایی یک مفهوم ذهنی و پیچیده است که در فرهنگ‌ها و دوره‌های زمانی مختلف می‌تواند متفاوت باشد. با این‌حال، برخی از مطالعات حاکی از آن است که زنان اعتماد به نفس و عزّت نفس پایین‌تری نسبت به مردان دارند و بیشتر تحت تأثیر فشارهای رسانه‌ای و اجتماعی برای مطابقت با استانداردهای زیبایی خاص قرار می‌گیرند.


[6] https://www.psychologytoday.com/us/blog/theory-consciousness/202108/finding-perspective-the-first-person-perspective

[7] sensations

[8] feelings

[9] virtual reality, augmented reality, or wearable cameras

[10] spatial awareness, self-awareness, and empathy

[11] disorientation, confusion, and dissociation

[12] mental imagery

[13] self-regulation, self-evaluation, and problem-solving

[14] self-consciousness, self-criticism, and social comparison

[15] authenticity and agency

[16] Third-person memory https://www.theatlantic.com/health/archive/2022/08/memories-third-person-perspective-psychology/671281/

[17] Atlantic

[18] depression, anxiety, and schizophrenia

[19] Peggy St. Jacques

[20] University of Alberta

[21] perspective in memory