یک لحظه صبر کن!.... شاید «حافظه» مقصر باشد. (قسمت اول)


تیموتی در سال 1986 به قتل وحشیانه­ مادر و دختری متهم و به مرگ و مدت دو سال و چهار ماه زندان محکوم شد. آنچه او را به این جرم متهم کرده بود شهادت شاهدان عینی[1]بود اگرچه شواهد فیزیکی دلالتی بر مجرم بودن او نداشتند...

سرانجام کشف شد مردی مشابه تیموتی مکررا به محله قربانی رفت و آمد داشته است و درنهایت تیموتی تبرئه شد.

پژوهشها نشان داده ­اند که قرار گرفتن در صف مظنونین، هم از مواردی است که می­تواند به نتیجه­ گیری غلط منجر شود؛ شاهدان عینی تصور می­کنند که فرد گناهکار لزوما در صف مظنونین است، بنابراین زمانی که فرد گناهکار در صف مظنونین قرار ندارد، ممکن است کس دیگری را به عنوان گناهکار معرفی کنند.

تشخیص شاهدان عینی به ویژه وقتی فرد غیرهم­ نژاد خود را به عنوان عامل شناسایی می­کنند هم ضعیف است.

و...

(برگرفته از کتاب روانشناسی شناختی رابرت استرنبرگ- ترجمه دکتر کمال خرازی و دکتر الهه حجازی-فصل6 فرآیندهای حافظه)

................................................................................................................................

این مثالهارو مطرح کردم تا باب مطالبی رو باز کنم در رابطه با خطاهای حافظه که البته نمیدونم چند قسمت در این مورد خواهم نوشت، فعلا دری را گشوده ­ام!

یه نکته جالبی که در مورد علوم شناختی، دوست دارم اینه که معتقدم این رشته خیلی به نحوه تفکر و قضاوتم کمک کرده: هم درمورد خودم و توانمندی­ هام به واقع­ نگری بیشتری رسیدم و هم روی قضاوت و تعاملم با سایرین اثر مثبت گذاشته.

یه مثالش همین بحث حافظه: حتما برای شما هم پیش اومده که فردی موضوعی رو براتون تعریف کرده و چند وقت بعد یه نفر، همون جریان رو به نحو دیگه ­ای بازگو کرده!

  • برداشت احتمالی[2] من شنونده قبل از آگاهی درمورد گناهان حافظه: ظاهرا به روی خودم نمیارم و تو دلم می­گم خالی­ بند! چه خوب شد شناختمش!

حالا بسته به سابقه ذهنی وشناختی که از دو گوینده دارم، احتملا به یکیشون بیشتر ظنین میشم! (سوگیری[3]هم خودش مبحث جالبیه که امیدوارم زمانی در موردش بیشتر مطالعه کنم و بنویسم.)

برداشت احتمالی، بعد از آگاهی در مورد خطاهای حافظه: در عین اینکه احتمال دروغگویی رو رد نمی­کنم موارد دیگه­ ای رو هم لحاظ می­کنم: ممکنه حداقل، حافظه یکی از ما سه نفر دچار خطا شده باشه، بدون کوچکترین قصد دروغ­گویی!

برمبنای این احتمال می­بینید که چقدر احساس و قضاوت من تفاوت پیدا می­کنه!؟ حس بدبینی و خشم کمتری به دیگران پیدا می­کنم، در مورد حافظه خودم بیش ­برآورد[4]نمی­کنم-حتی اگر قائل باشم که حافظه خوبی دارم- و اون رو مبرای از خطا نمی­دونم، بنابراین چند وقته که تقریبا از یک بحث معمول بین خودم و سایرین خلاص شدم[5]:

فکر می­کنم تا اینجای بحث به اندازه کافی ترغیب شده باشید درمورد خطاهای حافظه بدونید(بهشون بگیم شیطنت­ های حافظه چطوره؟!)

خوشحال می­شم نظراتتون رو بدونم.

راستی به نظرم قبل از اینکه قسمت دوم رو بنویسم بد نیست ted talk پروفسور الیزابت لافتوس رو ببینید:

https://www.ted.com/talks/elizabeth_loftus_how_reliable_is_your_memory?language=en

یا از این لینک:

https://www.youtube.com/watch?reload=9&v=PB2OegI6wvI

(لینکی که فیلترشکن نخواد پیدا نکردم.)


[1] Eyewitness

[2] به این خاطر می­گم احتمالی، چون وقتی درمورد انسان صحبت می­کنیم نباید از متغیرهای فراوان موثر، چشم بپوشیم، مثلا شاید یک نفر برمبنای پیشینه تربیتی و اعتقادی از همون بدو امر ­طور دیگه­ ای فکر کنه:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ...(آیه 12-سوره حجرات)

[3] Bias

[4] Overestimate

[5] گاهی هم یه سری چیزهای مهمتر رو سریع ثبت می­کنم تا از سوءتفاهمات محتمل بعدی پیشگیری بشه!