جایی خواندم: هرچیزی که مینویسی یا میگویی باید از سه دروازه بگذرد: آیا دلسوزانه است؟ آیا لازم است؟ آیا حقیقت دارد؟ امیدوارم آنچه مینویسم از این آزمون باموفقیت بیرون آید!
یک لحظه صبر کن شاید حافظه مقصر باشد-قسمت سوم(احتمالا آخر??!!))
حافظه کاذب، روی دیگر فراموشی
(گر دوست داشتید در مورد صاحب این اثر بیشتر بدونید به آدرس بالا مراجعه کنید☝☝☝)
اگه یادتون باشه تو دوتا مطلب قبلی درمورد حافظه کاذب باهم صحبت کردیم و قبل از اون هم درمورد بیماری آلزهایمر(خب، اگه یادتون نیست یه نگاهی بندازید دیگه! ممنون?).
حالا تو این قسمت میخوام درمورد مقاله ای (False memories: The other side of forgetting) صحبت کنم، که یه پرسشنامه جدید طراحی کرده تا حافظه کاذب رو در بیماران مبتلا به آلزایمر و MCI[1]اندازه بگیره،
(لابد میپرسید MCI چیه؟ موسسه ملی سالمندی[2]اینطوری تعریفش می کنه:
برخی از افراد مسن نسبت به سایر بزرگسالان هم سن و سال خود مشکلات حافظه یا تفکر بیشتری دارند. این وضعیت اختلال شناختی خفیف یا MCI نامیده میشود. هیچ علت واحدی برای MCI وجود ندارد و خطر ابتلا به MCI با افزایش سن افزایش میابد.
شرایطی مانند دیابت، افسردگی و سکته مغزی ممکن است خطر ابتلا به MCI را در فرد افزایش دهد. علائم MCI به شدت علائم بیماری آلزهایمر(AD) یا دمانس نیست، به عنوان مثال، افراد مبتلا به MCI تغییرات شخصیتی یا سایر مشکلاتی را که مشخصه آلزایمر است، تجربه نمی کنند و هنوز هم می توانند از خود مراقبت کنند و فعالیت های عادی روزانه خود را انجام دهند.
برخی از علائم MCI ممکن است شامل موارد زیر باشد:
· گم کردن اشیاء
· فراموش کردن رویدادها یا قرار ملاقات ها
· داشتن مشکلات بیشتر نسبت به افراد هم سن و سال خود در پیدا کردن کلمات
· مشکلات حرکتی و مشکلات حس بویایی نیز با MCIمرتبط است.[3])
فرضیه مطالعه این بود که طبق گفته پزشکان و اعضای خانواده، خاطرات کاذب به اندازه خود فراموشی اتفاق میفتد.
روش مطالعه هم مبتنی بر پرسشنامه بود که شامل 20 سوال درمورد حافظه کاذب همراه با 20 سوال درمورد فراموشی است، پرسشنامه دارای دو شکل است: یکی برای پزشکان و دیگری برای اعضای خانواده افراد مسن.
226 پزشک و 150 نفر از اعضای خانواده 49 بیمار مبتلا به آلزهایمر ، 44 بیمار با اختلال شناختی خفیف (MCI) و 57 فرد سالم، پرسشنامه را تکمیل کردند.
مقدمه
خاطرات کاذب ممکن است به اشکال مختلف رخ دهد. به عنوان مثال خاطرات کاذب ممکن است مربوط به وقایعی باشد که هرگز رخ نداده اند یا درمورد حوادثی باشند که اتفاق افتاده ولی تحریف شده اند. این احتمال وجود دارد که خاطرات کاذب در زندگی بیماران مبتلا بهMCI و AD نسبت به خود فراموشی، تأثیر یکسان یا حتی بیشتری بر عملکرد داشته باشند. به عنوان مثال، افزایش میزان خاطرات کاذب در بیماران AD این احتمال را در پی دارد که بیمار به اشتباه فکر کند، داروهای خود را مصرف کرده و یا اجاق گاز را خاموش کرده است.
پژوهش های قبلی نشان داده اند که خاطرات کاذب بیماران AD مربوط به این واقعیت است که آنها می توانند ایده یا مفهوم کلی یک واقعه را به خاطر بسپارند، اما جزئیات خاص را فراموش می کنند.
بخشی از مخمصه خاطرات کاذب به این نکته مربوط می شود که بیماران یک حس آشنایی غیرعادی با چیزهایی دارند که در واقع جدید هستند.
حافظه کاذب می تواند در میان بیماران AD شاخص خاص تری از آسیب حافظه باشد تا اینکه صرفا عملکرد حافظه به تنهایی بررسی شود.
یک بررسی طولی[4] از بیماران AD نشان داده است که حافظه تحریف شده و کاذب می توانند برای شناسایی AD پیش بالینی[5]مفید باشد، پس می توان نتیجه گرفت که خاطرات کاذب احتمالا برای بیماران مبتلا به اختلالات حافظه، ارزش تشخیصی و پیش آگهی دارند که می تواند توسط پزشکان آنها استفاده شود.
درک بهتر مبانی شناختی و فیزیولوژیکی حافظه کاذب در MCI و ADبسیار مهم است تا بتوان مداخلات را برای کاهش حافظه کاذب و تحریف شده انجام داد و به این بیماران در حفظ عملکرد روزمره کمک کرد.
با توجه به فقدان ابزار استاندارد طلایی برای ارزیابی حافظه کاذب در زندگی روزمره، تهیه پرسشنامه ای برای اندازه گیری وقوع حافظه کاذب، در زندگی بیماران مبتلا به MCI و ADضروری بود.
استفاده از پرسشنامه خاطرات کاذب می تواند اساسا درک ما را از خاطرات کاذب بهبود بخشد و ما را قادر به یافتن راه هایی برای کاهش خاطرات کاذب کند.
مطالعه حاضر تلاش کرد تا به چندین سوال اصلی پاسخ دهد:
1- در مقایسه با فراموشی، خاطرات کاذب در بیماران مبتلا به AD ، MCI و افراد مسن چقدر شایع است؟
2- برداشت پزشکان از اینکه خاطرات کاذب در بیماران مبتلا به AD چقدر شایع است (در مقایسه با فراموشی) چیست؟
این سوالات انگیزه دو فرضیه بود:
الف) خاطرات کاذب به اندازه فراموشی در بیماران AD رخ می دهند.
ب) از آنجا که آگاهی از خاطرات نادرست ممکن است به سطح تجربه پزشکان مرتبط باشد، این فرض، مطرح شد که پزشکان بالینی که تماس بیشتری با بیماران مبتلا به MCI و ADدارند، احتمالاً گزارش خواهند داد که حافظه کاذب، به همان اندازه فراموشی رخ می دهند.
پرسشنامه
· پرسشنامه خاطرات کاذب یک پرسشنامه 40 سوالی جدید و دارای دو نسخه است: نسخه اعضای خانواده و نسخه پزشکان (برای دیدن پرسشنامه کامل به پیوست های A و B مقاله مراجعه کنید).
· موارد موجود در این پرسشنامه عمدتا برای بررسی فراموشی و حافظه کاذب در زندگی روزمره طراحی شده است، مانند مفاهیمی که در فعالیت های پرسشنامه زندگی روزمره بررسی شده است.
· هر سوال فراموش شده با یک سوال حافظه کاذب جفت شد. به عنوان مثال ، " آیا بیمار / عزیز شما پرداخت قبض را فراموش می کند؟" آیا بیمار/عزیز شما فکر می کند که قبض را پرداخت کرده است در حالی که پرداخت نکرده ؟" این جفت ها در مجاورت یکدیگر قرار گرفتند.
· برای هر سوال، اعضای خانواده و پزشکان گزینه های پاسخ را به نحو زیر داشتند: اغلب = 3 ، گاهی اوقات = 2 ، به ندرت = 1 ، هرگز = 0 و نمی دانم (که امتیازی به آن تعلق نمی گیرد.)
بحث و نتیجه گیری
· این اولین مطالعه ای است که درک پزشکان و اعضای خانواده را از حافظه کاذب و فراوانی آنها در زندگی روزمره بیماران، اندازه گیری می کند.
· مشخص شد که بیماران مبتلا به AD ، MCI و [6]OC همگی خاطرات کاذب کمتری را نسبت به خود فراموش کردن تجربه می کنند، همانطور که توسط اعضای خانواده و پزشکان گزارش شده است.(با این حال، هنگام اصلاح تعداد بیماران دمانس مشاهده شده و شدت آنها، هیچ تفاوتی در میانگین فراموشی و میانگین نمره حافظه کاذب گزارش شده توسط پزشکان وجود نداشت.)
· علاوه بر این، تجزیه و تحلیل پاسخ های "نمی دانم" نشان می دهد که خاطرات کاذب ممکن است توسط پزشکان و اعضای خانواده کمتر گزارش شوند.
· خاطرات کاذب در گروه های AD و MCI بسیار زیاد است –و تقریباً به همان اندازه فراموش کردن، رخ می دهد. خاطرات کاذب تا حدی در OC هم وجود داشت.
· با استفاده از داده های کلینیک و اعضای خانواده، مشخص شد که میزان خاطرات کاذب در بیماران MCI و AD با شدت اختلالات شناختی آنها ارتباط زیادی دارد.
· به طور خاص، نمرات [7]MMSE با میانگین فراموشی و حافظه کاذب اعضای خانواده ارتباط دارد و در میان پزشکان، معیار شدت بالینی بیماری با میانگین فراموشی و نمره حافظه کاذب مرتبط است.
· روی هم رفته، نتایج پزشکان بالینی همچنین نشان داد که تخصص و تجربه پزشک نقش مهمی در درک او از حافظه کاذب دارد.
· مطالعات آتی می توانند نتایج پرسشنامه حافظه کاذب را مستقیماً با معیارهای دقیق فعالیت های زندگی روزمره مقایسه کنند و تأثیر حافظه کاذب را در زندگی روزمره بیماران مبتلا به AD و MCI بسنجند.
· نکته قابل توجه، آنکه هر دو حافظه فراموش شده و کاذب، تاحد زیادی با پیری سالم و همچنین بیماری آلزهایمر ارتباط دارند. جمعیت شناسی برای هرسه گروه نشان می دهد که گروه AD ، پیرتر و دارای تحصیلات کمتری نسبت به گروه OC بوده و بعلاوه، گروه MCI از گروه OC دارای تحصیلات کمتر و از گروه AD دارای تحصیلات بیشتری بودند. این یافته ها با پیشینه قبلی مطابقت دارد که افراد مسن و کم تحصیلات، بیشتر در معرض خطر ابتلا به ADهستند. علاوه بر این، سن به طور مستقل با افزایش خاطرات کاذب مرتبط است.
· پژوهشگران، شرکت های دارویی که آزمایش های بالینی را طراحی می کنند و پزشکان باید وجود حافظه کاذب را به عنوان یک علامت بالینی اضافی که به طور مکرر در بیماران مبتلا به آلزهایمر رخ می دهد، در نظر بگیرند.
· در حال حاضر هیچ دستورالعمل، استاندارد طلایی یا پرسشنامه موردپذیرش عمومی برای کمک به پزشکان در تشخیص حافظه کاذب وجود ندارد؛ این کمبود ابزار برای اندازه گیری خاطرات کاذب در بالین فعلی ممکن است باعث شود پزشکان باتجربه در هنگام ارزیابی، خاطرات کاذب را دست کم یا نادیده بگیرند.
· با توجه به اینکه پاسخ های "نمی دانم" برای سوالات حافظه کاذب بیشتر از سوالات فراموشی برای هر دو گروه بود، تجزیه و تحلیل پاسخ های نمی دانم نشان داد که هم پزشکان و هم اعضای خانواده بیماران AD و MCI در مورد اینکه بیماران و عزیزانشان اغلب در چه مواردی خاطرات کاذب دارند نسبت به میزان اطلاع آنها در مورد فراموشی، اطمینان کمتری داشته باشند.
· خاطرات کاذب ممکن است در مقایسه با فراموشی در AD و MCI تأثیر عملکردی برابر یا بیشتری داشته باشد، اما همانطور که در تجزیه و تحلیل "نمی دانم" نشان داده شده است، به دلیل کمتر گزارش شدن خاطرات کاذب ممکن است تاثیر آنها را بر زندگی روزمره دست کم بگیریم. (با حضور 5.8 میلیون آمریکایی مبتلا به بیماری آلزهایمر و بیش از 16 میلیون مراقب با بیش از 18.5 میلیارد ساعت مراقبت، حتی افزایش اندکی در درک ما از اختلالات این بیماران می تواند تأثیر زیادی بر زندگی افراد بگذارد، بنابراین، تهیه پرسشنامه برای سنجش خاطرات کاذب در زندگی روزمره مهم است.)
· پرسشنامه خاطرات کاذب تهیه شده، مشابه سایر ابزارهای معمول در جمعیت AD ، ابزاری است که توسط مراقب گزارش شده است.
· اگرچه پرسشنامه های گزارش شده توسط مراقبت کننده ممکن است دارای اشکالاتی مانند تنوع مربوط به میزان شناخت دقیق مراقب از بیمار، باشند اما معتقدیم که به دلایل زیر بهتر از پرسشنامه خودگزارشیست؛ مطالعات قبلی عدم وجود رابطه بین شکایات خود فرد بیمار و اختلال عینی در بیماران مبتلا به AD را نشان داده است، که این امر احتمالاً به دلیل بینش ضعیف فرد بیمار نسبت به بیماریش، اتفاق می افتد.
· این مطالعه به صراحت به انواع مختلف حافظه کاذب نپرداخته است: یعنی، حوادث تحریف شده در مقابل رویدادهایی که هرگز رخ نداده اند.
· بعلاوه، از آنجا که این مطالعه مبتنی بر پرسشنامه بود، این موضوع نامشخص باقی ماند که آیا بیماران واقعاً حافظه کاذب داشته اند؟ مطالعات آینده می توانند از دوربین های ضبط مداوم برای ردیابی اقدامات واقعی فرد و اندازه گیری حافظه واقعی گزارش شده ، حافظه کاذب و فراموشی استاندارد استفاده کنند.
نهایتا دوباره یادآوری کنم که گرچه خاطرات دروغین کمتر از فراموشی در بیماران AD و MCI شیوع دارد، اما تقریباً به همان اندازه فراموش شدن رخ می دهد.
.................
و اما نتیجه گیری خود من از این مقاله که شاید به کار شما هم بیاد؛
اگر با بیمار مبتلا به اختلال دمانس مواجه شدید یا در کنار آنها زندگی می کنید؛ این دونکته را مدنظر قرار دهید:
1- از اینکه خاطره ای را که قبلا بارها برایتان تعریف کرده اند به نحو متفاوتی روایت می کنند تعجب نکنید.
2- اضافه شدن و یا پررنگ شدن مسئله خاطرات کاذب در طی روند بیماری را با پزشک معالج، درمیان بگذارید.
سعی کردم نکات مقاله رو ساده و همه فهم مطرح کنم، امیدوارم که شما هم همین احساس رو داشته باشید! (ممنون میشم نظراتتون رو بدونم.)
منابع
Turk, K. W., Palumbo, R., Deason, R. G., Marin, A., Elshaar, A. A., Gosselin, E., ... & Budson, A. E. (2020). False memories: the other side of forgetting. Journal of the International Neuropsychological Society: JINS, 26(6), 545.
https://www.nia.nih.gov/health/what-mild-cognitive-impairment
[1] Mild Cognitive Impairment
[2] national institute of aging
[3] https://www.nia.nih.gov/health/what-mild-cognitive-impairment
[4] در یک مطالعه طولی، محققان به طور مکرر افراد مشابه را برای تشخیص هر گونه تغییری که ممکن است در یک دوره زمانی رخ دهد، بررسی می کنند.
[5] بیماری آلزایمر خیلی قبل از آشکار شدن علائم شروع می شود. این مرحله بیماری آلزایمر پیش بالینی نامیده می شود و معمولاً فقط در محیط های تحقیقاتی شناسایی می شود. شما در این مرحله علائمی را متوجه نخواهید شد و اطرافیانتان هم متوجه این علائم نمی شوند. این مرحله از آلزایمر می تواند برای سال ها، شاید حتی دهه ها ادامه داشته باشد.
[6] older controls
گروه کنترل مسن تر
[7] آزمونMini-Mental State Examination (MMSE) یا آزمون Folstein یک پرسشنامه 30 امتیازی است که به طور گسترده در محیط های بالینی و تحقیقاتی برای اندازه گیری اختلالات شناختی استفاده می شود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرسش های فلسفی چقدر عمیق اند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
رضا و راضیه | یک نمایشنامه فلسفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مساله معرفت_ بخش هفتم