مروری بر آنچه دوگانه‌انگاری ویژگی می‌گوید- بخش سوم.ب


قسمت سوم: این شرح مبتنی بر قوانین فیزیکی معاصر، از چه استدلال های زیربنایی تشکیل شده است؟- طبیعی‌گرایی هستی‌شناختی



در ادامهٔ نوشته‌‌ی قبلی دربارهٔ نقش رئالیسم علمی در شکل‌گیری شرح مبتنی بر قوانین فیزیکی، در این قسمت میخواهیم به ایدهٔ طبیعی‌گرایی هستی‌شناختی بپردازیم.

آنچه من از طبیعی‌گرایی هستی‌شناختی فهم می‌کنم این است که اگر ما در تصویرمان از دنیا، هیچ امر، عامل یا چیز غیرطبیعی را وارد نکنیم و تصویر نهایی صحیح از دنیا را فقط به امور و عوامل و چیزهای طبیعی محدود بدانیم، ما یک طبیعی‌گرا خواهیم بود.

تا آنجا که من متوجه شدم، یک چیز غیرطبیعی چیزی است که در تصویر معمول علمی ما نگنجد و احتمالا قابل مشاهدهٔ تجربی نیست. از دیدگاه طبیعی‌گرایی این چیز غیرطبیعی واقعی نیست چرا که دلیلی برای پذیرفتن واقعی بودن آنها نداریم. باور ما به وجود یک چیز غیرطبیعی می‌تواند از عقاید بدوی دربارهٔ زنده‌انگاری (animism) و یا از تعالیم ادیان و آیین‌های مختلف منشأ بگیرد؛ اما این موارد دلایلی کافی برای طبیعی‌گرایان برای واقعی دانستن چیز غیرطبیعی نیستند.

با توجه به غلبهٔ طبیعی‌گرایی در فلسفهٔ تحلیلی معاصر و همخوانی آن با روش‌های معمول علمی، مسلما یکی از پیش‌فرض‌های اساسی در ارائهٔ تصویر نهایی از دنیا این دیدگاه خواهد بود. نتیجه این خواهد بود که هر شرحی که شامل چیزهای غیرطبیعی مانند روح، فرشتگان، اجنه یا شیطان باشد، برای تصویر نهایی از دنیا استفاده نخواهد شد.

امر ذهنی درون جمجمهٔ طبیعی
امر ذهنی درون جمجمهٔ طبیعی


در ادامهٔ این سلسله نوشته‌ها، در بخش چهارم به امری خواهیم پرداخت که به نظر چالشی جدی برای طبیعی‌گرایی خواهد بود: امر ذهنی. در نتیجهٔ واقعی بودن امر ذهنی آگاهانه، راه برای خطا بودن طبیعی‌گرایی باز می‌شود.