من رضا میرزایی،متولد۱۳۶۶ تهران،دارای۲مدرک تحصیلی در مقطع کارشناسی:تئاتر+ آسیب شناسی اجتماعی. کارمند وزارت بهداشت نیز هستم. در حوزه تئاتر و اعتیاد ۶مقاله به چاپ رسانده ام که مهمترین آن"طب اعتیاد"میباشد
من هم یک "هنرمندم"..
جامعه از گروههای متعددی تشکیل شده است؛ عدهای دانشجو هستند، عدهای کارمند، کارگر، مشاغل آزاد، تُجار، هنرمند، ورزشکار و... در درون همه این گروهها، تنها تعداد معدودی هستند که "شاخص" میشوند. وقتی به دقت به این عدهی خاص مینگریم، علت اصلی تفاوتِ آنها با سایرین را، در میزانِ استعداد، تلاش و البته سواد آنها، میتوان پیدا کرد.
در محیطهای دانشگاهی، معمولا دانشجویانی که بیشتر پژوهش میکنند، مطالعهی بیشتری دارند و همچنین کنفرانسهای بهتری ارائه میدهند، "شاخص"میشوند؛ اما در دانشگاهی که رشتهی تئاتر با گرایش"بازیگری" آموزش داده میشود، معمولا دانشجویانی که اتودهای بهتری میزنند، بداههپردازیهای قویتری دارند و همچنین از بدن و بیانِ خود به بهترین شکل در نمایشها بهره میبرند، "شاخص" میشوند.
علیآباقری یکی از همین دانشجویانی بود که از همان دوران،(اوایل دههی ۸۰ شمسی) به معنای واقعی کلمه "شاخص" بود.
زمستان ۱۳۸۳ وقتی وارد دانشگاه شدم، بعد از ثبتنام و انجام امور معموله، بلاخره کلاسها شروع شد. با همهی بچهها تقریبا همسن و سال بودم، اما یکی از بچهها کمی با بقیه تفاوت داشت؛ چهرهاش جدی و زمُخت بود، صدایَش کُلفت و اندامش درشت؛ اما دلش مهربان و با صفا بود. دائم حواسم به او بود. کلاسهای تخصصیِ بدن و بیان و بداههپردازی که شروع شد، همیشه او "شاخص"بود.
البته او از سال ۷۵ سابقهی فعالیت هنری به عنوان مجری در صدا و سیمای مرکز استان مرکزی را داشته است، اما دانشگاه، محلی برای رشد جدیتر او محسوب میشد، چرا که از همان دوران آیندهاش روشن به نظر میرسید.
بهترین بازیگرِ دانشگاه ما، امروز یک هنرمند حرفهای به نام "علی آباقری"، متولد ۸ مرداد ۱۳۶۱ در اراک، گوینده، مجری و بازیگر است.
وی، از سال ۱۳۸۵ در نمایشهای متعددی به عنوان بازیگر حضور داشته که از مهمترین آنها، میتوان به نمایشهای: ستاره و جادوگر سیبیلو، ضایعات جنگی، قلیخان، حورا، نمایش بزرگ شب آفتابی، فصل شیدایی، کوچ مردها، پاییز هزار و سیصد و جنگ، گمشدگان، از الف، در رستوران و... اشاره نمود
باقری در فیلمهای کوتاه سینمایی متعددی به ایفای نقش پرداخته است، فیلمهایی همچون: سیخفیل، مادر، خانهام زیباست، چقدر زود دیر می شود و شورا.
علی آباقری جزءِ آن دسته از افرادی است که به واقع، به او میتوان گفت "هنرمند"؛ چرا که علاوه بر بازیگری، سابقهی اجرا و همچنین گویندگی در رادیو را دارد.
او تجربهی گویندگی کتابهای صوتی همچون "گچپژ، مناجات، کلینیک حیوانات"، حضور در برنامهی زنده کودک به عنوان"بازیگر-مجری" و همچنین سابقهی بازی در سریال "راز پدر" را نیز در کارنامهی کاری خود دارد.
در مجموعهی ۹۰ قسمتی برنامهی "گلهای آسمانی" که از شبکهی قرآن سیما، برای کودکان تهیه شده بود، "مدیر تولید" بود و هماکنون نیز در "رادیو صبا" به عنوان بازیگر در مجموعههای مثلخند و سمسارستان مشغول فعالیت است.
وی با کارگردانانی همچون: بهزاد بهزادپور، شمسالله داییزاده، محمد مداحیان، رضا میرزایی، فرشاد یاری، بیژن قهرمانی، پیام عزیزی، رضا زهتابچیان، محمود صابری، فرشاد منظوفی نیا، مصطفی کوشکی و ندا هنگامی همکاری کرده است.
در کشور پهناور ما، بازیگران جوانی همچون علی آباقری، کم نیستند که اتفاقا هریک توانمندیهای بالایی دارند؛ اما ترس از "تامین معاش" و نگرانی از آیندهی شغلی، شاید مهمترین دغدغهی امروزشان است، چرا که "هنر" یکی از مشاغلیست که حاشیهی امن ندارد و یک "بازیگر" صرفا تا زمانی که در یک پروژهی نمایشی بر روی صحنه حاضر است و یا در یک پروژهی تصویری همچون فیلم یا سریال حضور دارد، دلخوش به گذران امورات زندگی خود و خانوادهاش است و این نگرانی به صورت مستمر در طول دوران کاری، همواره با او همراه است. حال، سوال مهمی که ذهن مرا به شدت درگیر کرده، این است که آیا زمان آن نرسیده است که کمی در تصمیمات کلان فرهنگی، به این قشر هم توجه بیشتری شود تا در آینده از هنرمندان توانمند اما مظلوم کشور عزیزم، کارهای بیشتر و بهتری را نظارهگر باشیم؟!
◀️✍ نویسنده: رضا میرزایی ازندریانی
⬅️اینستاگرام علی آباقری ali.abagheriam@
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازیِخوب، بازیگرِ خوب، "آذر سماواتی"
مطلبی دیگر از این انتشارات
"میتا"، جایی برای مهربانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
من، پریسا قاسمی، دختر گیلانم..