تحلیل راهبردی جنگ نرم با تمرکز بر نقش بازیگران غیردولتی در ساحت سیاست، جامعه و نظام حقوقی بینالمللی

عنوان:
تحلیل راهبردی جنگ نرم با تمرکز بر نقش بازیگران غیردولتی در ساحت سیاست، جامعه و نظام حقوقی بینالمللی
چکیده:
جنگ نرم به عنوان یکی از پیچیدهترین اشکال تهدیدات نوین در روابط بینالملل، از رهگذر بهرهگیری از ابزارهای فرهنگی، رسانهای و روانی، به دنبال بازتعریف معادلات قدرت و استحاله نرم ساختارهای سیاسی، اجتماعی و ارزشی کشورهاست. این مقاله با رویکردی ترکیبی، به واکاوی نقش بازیگران غیردولتی نظیر سازمانهای اطلاعاتی، گروهکهای تروریستی و رسانههای معارض در هدایت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته و با اتکاء به مفاهیم علوم سیاسی، جامعهشناسی سیاسی و حقوق بینالملل، ابعاد تهدید را تحلیل مینماید.
مقدمه:
تحولات محیط بینالملل در دهههای اخیر حاکی از تغییر ماهیت تهدیدات سنتی به تهدیدات غیرمستقیم و چندلایهای است. در این میان، جنگ نرم بهعنوان ابزاری هوشمند و منعطف، ظرفیت مداخله در ساختارهای فرهنگی، ادراکی و روانی جوامع را فراهم میسازد. بهویژه در قبال کشورهایی که از مؤلفههای مقاومت سیاسی و ایدئولوژیک برخوردارند، جنگ نرم به ابزاری مکمل برای جنگ سخت و تحریم اقتصادی بدل شده است. این مطالعه، ضمن تحلیل ابعاد موضوع، نقش کنشگران غیردولتی را که غالباً در خدمت راهبردهای قدرتهای بزرگ قرار دارند، مورد بررسی قرار میدهد.
۱. جنگ نرم در ادبیات سیاسی – امنیتی:
در گفتمان امنیت ملی، جنگ نرم نوعی نبرد ادراکی و شناختی تعریف میشود که هدف آن بازمهندسی افکار عمومی، ایجاد نارضایتی فزاینده، و تهیسازی جامعه از ظرفیتهای همبستگی سیاسی و اجتماعی است. برخلاف جنگ سخت، ابزار جنگ نرم «گفتمانساز» است و نه «سلاحساز». این گفتمان با ابزارهایی چون رسانههای نوین، تولید روایت، عملیات روانی و شبهروایتهای اطلاعاتی اجرا میشود.
۲. نقش بازیگران غیردولتی در جنگ نرم:
۲.۱ سازمانهای اطلاعاتی:
نهادهایی چون CIA، MI6 و موساد، علاوه بر فعالیتهای کلاسیک اطلاعاتی، ساختارهای پیچیدهای برای عملیات رسانهای، بیثباتسازی نرم، تربیت نیروهای سایبری و آموزش جنگ شناختی ایجاد کردهاند. این سازمانها با بهرهگیری از مؤسسات پوششی، مراکز رسانهای و اندیشکدهها، تولید گفتمان معارض را در دستور کار قرار میدهند.
۲.۲ گروهکهای تروریستی و شبهنظامیان رسانهای:
سازمانهایی نظیر مجاهدین خلق، جیشالعدل و حزب آزادی کردستان، در دهه اخیر از کنش نظامی صرف عبور کرده و به بازیگران رسانهای-روانی در شبکههای اجتماعی بدل شدهاند. این گروهها با پشتیبانی فنی و مالی سرویسهای امنیتی غربی، به اشاعه اطلاعات جعلی، تحریک اقلیتها و ترویج بیثباتی روانی در افکار عمومی میپردازند.
۲.۳ رسانههای اپوزیسیون و شبکههای سلطنتطلب:
رسانههایی مانند منوتو، ایران اینترنشنال و ایرانوایر، در چارچوب یک عملیات رسانهای ترکیبی، ضمن همراستاسازی پیامها، از طریق تکرار گزارههای سیاسی هدفمند، به مهندسی ادراک عمومی مشغولاند. این رسانهها بهصورت آگاهانه در چارچوب «برندسازی بحران» عمل کرده و هویتزدایی از نظام را دنبال میکنند.
۳. آثار اجتماعی جنگ نرم:
در حوزه جامعهشناسی سیاسی، جنگ نرم ابزاری برای تغییر تدریجی در ساختارهای اجتماعی به شمار میرود. شبیخون فرهنگی، تهیسازی باورهای اعتقادی، برجستهسازی سبک زندگی غربگرا، تضعیف هویت ملی و انقطاع تاریخی از شاخصههای بارز عملیات نرمافزاری است. جنگ نرم همچنین از طریق اختلال در نظم گفتوگوهای جمعی، باعث تضعیف سرمایه اجتماعی میشود.
۴. خلأ حقوقی در شناسایی جنگ نرم در عرصه بینالملل:
اگرچه بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد اصل عدم مداخله را تضمین میکند، اما به دلیل فقدان تعریف دقیق از اقدامات نرمافزاری خصمانه، هیچ سازوکار حقوقی الزامآوری برای مقابله با جنگ نرم پیشبینی نشده است. در واقع، جنگ نرم در حاشیه مناطق خاکستری حقوق بینالملل قرار دارد و این امر، فرصت تحرک آزادانه را برای قدرتهای مداخلهگر فراهم کرده است.
نتیجهگیری:
جنگ نرم واقعیتی انکارناپذیر در مناسبات نوین جهانی است که در لایههای مختلف جامعه نفوذ کرده و پایداری ملی را هدف قرار داده است. مبارزه با آن نیازمند هوشمندی استراتژیک، ارتقاء نظام سواد رسانهای، توسعه دکترینهای مقابله شناختی، و تدوین نظام حقوقی بینالمللی برای مدیریت تهدیدات نرم است. نقش نخبگان علمی و مؤسسات دانشگاهی در تحلیل و طراحی پاسخهای نظری و عملیاتی در این حوزه، بیش از پیش برجسته است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پهلویسم بهعنوان پروژهای استعماری-نئومدرن: تحلیل انتقادی ساختار قدرت، هژمونی فرهنگی و توقیف کنشگری تاریخی ملت ایران در عصر قدرت نرم
مطلبی دیگر از این انتشارات
صهیونیسم؛ معماری تمدنی ترور ساختاری و استعمار ذهن در نظم سرمایهـنژادپرست جهانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نبرد روایتها و رسالت نسل انقلابی در عصر رسانههای معاند