پهلویسم به‌عنوان پروژه‌ای استعماری-نئومدرن: تحلیل انتقادی ساختار قدرت، هژمونی فرهنگی و توقیف کنشگری تاریخی ملت ایران در عصر قدرت نرم

مجتبی غضنفری
مجتبی غضنفری

پهلویسم به‌عنوان پروژه‌ای استعماری-نئومدرن:

تحلیل انتقادی ساختار قدرت، هژمونی فرهنگی و توقیف کنشگری تاریخی ملت ایران در عصر قدرت نرم
نویسنده: مجتبی غضنفری
چکیده
این پژوهش با رویکردی پسااستعماری و میان‌رشته‌ای، پهلویسم را به مثابه پروژه‌ای استعماری-نئومدرن تحلیل می‌کند که با تلفیق قدرت سخت و قدرت نرم، ساختارهای هژمونیک و دولت رانتی، آژانس تاریخی ملت ایران را توقیف نموده است. بر پایه نظریات میشل فوکو (قدرت-دانش)، آنتونیو گرامشی (هژمونی فرهنگی)، و آموزه‌های هومی بهابها، ادوارد سعید و فرانتس فانون، این مطالعه نشان می‌دهد که پهلویسم فراتر از نظام سلطنتی، پروژه‌ای پیچیده از سلطه مدرن و نوسازی تحمیلی است که با کنترل گفتمانی و سرکوب استقلال فکری، مشروعیت و کنشگری تاریخی ملت را کاهش داد. تحلیل این فرآیندها، زمینه‌ساز بازسازی مشروعیت سیاسی و احیای خودآگاهی تاریخی در ایران معاصر است.
کلیدواژه‌ها: پهلویسم، پروژه استعماری-نئومدرن، قدرت نرم، هژمونی فرهنگی، آژانس تاریخی، دولت رانتی، نوسازی تحمیلی، پسااستعمار.
مقدمه
پهلویسم، به عنوان پروژه‌ای استعماری-نئومدرن، نه صرفاً یک نظام سلطنتی بلکه مجموعه‌ای از ساختارهای قدرت سخت و نرم است که هدف آن توقیف آژانس تاریخی ملت ایران بود. آژانس تاریخی، به معنای ظرفیت فعال، خودآگاه و ارادی ملت برای شکل‌دهی سرنوشت خویش (Arendt, 1958)، مولفه‌ای حیاتی در بقا و استقلال سیاسی-فرهنگی هر جامعه است. مطالعه تاریخی-سیاسی پهلویسم بدون توجه به نظریات قدرت فوکو، هژمونی گرامشی و آموزه‌های پسااستعماری نمی‌تواند درک عمیقی از ماهیت سلطه و مقاومت ارائه دهد.
فصل اول: بازتعریف نظریه قدرت و استبداد نیابتی در پهلویسم
میشل فوکو قدرت را به عنوان شبکه‌ای پیچیده، نامرئی و چندلایه می‌داند که از طریق دانش، گفتمان و نهادهای امنیتی بازتولید می‌شود (Foucault, 1977). پهلویسم ساختار نوینی از «استبداد نیابتی» بر پایه حمایت قدرت‌های خارجی و تضعیف مشروعیت فرهنگی ایجاد کرد که در قالب نظریه دولت بی‌ملت هانتیگتون قابل تحلیل است (Huntington, 1993). نهادسازی تکنوکراتیک و امنیتی ابزار مهار جامعه مدنی و توقیف آژانس تاریخی بود که مدل «مدرنیته تحمیلی» را با سرکوب بازتولید کرد (Mamdani, 1996).
فصل دوم: هژمونی فرهنگی، استعمار نو و بازتولید هویت نوکولونیال
آنتونیو گرامشی هژمونی را تولید رضایت و مشروعیت سلطه از طریق فرهنگ می‌داند (Gramsci, 1971). پهلویسم با بازتعریف گفتمان هویت ملی و تحمیل ناسیونالیسم غرب‌زده، هژمونی فرهنگی نوکولونیال را تحکیم کرد. مطالعات پسااستعماری، از جمله آموزه‌های بهابها (1994) و سعید (1978)، نشان می‌دهند که استعمار نو از طریق کنترل فرهنگ و ذهنیت، استقلال فکری را نابود می‌کند. پهلویسم پروژه تمدن‌زدایی و ملیت‌زدایی را در حافظه تاریخی ایران اجرا نمود (Spivak, 1988).
فصل سوم: توقیف آژانس تاریخی و بازتولید دولت رانتی در عصر قدرت نرم
آژانس تاریخی، توانمندی ملت در بازسازی خودآگاهی تاریخی است (Arendt, 1958). پهلویسم با ایجاد دولت رانتی نفتی، وابستگی اقتصادی و کنترل جامعه مدنی را تشدید کرد. نظریه اقتصاد سیاسی توسعه (Bates, 1981) دولت‌های رانتی را ابزار سلطه می‌داند. در عصر قدرت نرم (Nye, 1990)، کنترل گفتمان و رسانه‌ها، ابزارهای مهار مقاومت و کاهش کنشگری تاریخی بود که پهلویسم به کار بست.
نتیجه‌گیری
پروژه پهلویسم به مثابه پروژه‌ای استعماری-نئومدرن، با تلفیق قدرت سخت و نرم، هژمونی فرهنگی و دولت رانتی، استقلال تاریخی و آژانس فعال ملت ایران را توقیف نمود. این ساختار استبداد نیابتی، با بازتعریف هویت نوکولونیال و مهار کنشگری تاریخی، سلطه مدرن را نهادینه ساخت. بازشناسی این روندها برای بازسازی مشروعیت سیاسی و احیای خودآگاهی تاریخی ایران معاصر حیاتی است.
تفکرات رهبری جمهوری اسلامی تأکید دارد که شناخت این ساختارهای سلطه و کنترل، شرط لازم برای تحقق استقلال واقعی و مقابله با سلطه‌های نوین است. پژوهش‌های آینده می‌تواند به بررسی استراتژی‌های مقابله با این سلطه‌ها و راه‌های احیای آژانس تاریخی ملت بپردازد.
منابع
منابع فارسی
اسلام‌پناه، یوسف. (۱۳۹۵). مبانی نظری مطالعات فرهنگی: نظریه‌های قدرت و هژمونی. تهران: نشر نی.
امیرخانی، علی. (۱۳۹۳). نظریه‌های پسااستعماری و مطالعات فرهنگی. تهران: سمت.
بهرامی، محمد. (۱۳۹۸). «پهلویسم به مثابه پروژه نوسازی تحمیلی: تحلیل انتقادی». فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ۲۵، ۴۷-۷۰.
خاکزاد، سید محمد. (۱۳۹۷). قدرت نرم و سیاست‌های فرهنگی در ایران معاصر. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
صالحی، زهرا. (۱۳۹۶). «نقد نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی و کاربرد آن در مطالعات فرهنگی ایران». مجله علوم انسانی، ۱۲(۴)، ۱۵۲-۱۷۰.
منابع انگلیسی
Arendt, H. (1958). The Human Condition. University of Chicago Press.
Bates, R. H. (1981). Markets and States in Tropical Africa. University of California Press.
Bhabha, H. K. (1994). The Location of Culture. Routledge.
Foucault, M. (1977). Discipline and Punish: The Birth of the Prison. Vintage Books.
Gramsci, A. (1971). Selections from the Prison Notebooks. International Publishers.
Mamdani, M. (1996). Citizen and Subject: Contemporary Africa and the Legacy of Late Colonialism. Princeton University Press.
Nye, J. S. (1990). Soft Power: The Means to Success in World Politics. Public Affairs.
Said, E. W. (1978). Orientalism. Pantheon Books.
Spivak, G. C. (1988). Can the Subaltern Speak? In C. Nelson & L. Grossberg (Eds.), Marxism and the Interpretation of Culture (pp. 271–313). University of Illinois Press.
Huntington, S. P. (1993). The Clash of Civilizations? Foreign Affairs, 72(3), 22-49.