جنبش قاتل نباشیم
عقل میگوید اگر برای رسیدن به یک واحد ارزشمند، مثل پول... یک انسان کشته میشود. پول ارزش وجودی آن انسان را حمل میکند و نباید آن پول را مصرف چیزی کرد که ارزشش کمتر از جان یک انسان است. حال سوال شما اینست آیا واقعا پول چیزی خونین است... پاسخ بله، مثلا برای بدست آوردن دلار فلان قدر انسان در معادن استخراج نفت کشته میشوند. فرض کنیم سال 1400، ده نفر برای استخراج نفت کشته شدند و ارزش دلاری نفت ده میلیارد دلار بوده است. پس در 1400 هر یک میلیارد دلار بزرگتر مساوی ارزش جان یک انسان را داشت.
مسلما طبق متن بالا، نباید اسراف کنیم... مثلا فردی بی هیچ حقی یک دلار را نابود میکند. در واقع این فرد یک میلیاردم خون آن فرد را ریخته است و باید برای آن در محضر دادگاه عقل جواب پس بدهد.
به نظرم باید یک نهاد عقل گرا برای تعیین ارزش های وجودی هر منبع ارزشمند در ایران تشکیل شود. مثلا بگوید اگر بودجه تجهیزات آتشنشانی یک میلیارد دلار بیشتر بشود، سالی صد آتشنشان نمیمردند. فرض کنیم با هر ده میلیون دلار جان یک آتشنشان نجات پیدا میکند و ما برای یک میلیارد دلار یک آدم میکشیم، پس عقلانی است بودجه آتشنشان ها را تا جایی که میشود بالا ببریم که که طبق اصول بهینه سازی میزان آدمی که برای بدست آمدن پول کشته میشود و میزان آدمی که برای از دست دادن پول کشته میشود برابر گردد.
اما مسلما مملکت یک آتشنشانی و منبع استخراج نفت نیست. در ضمن نفت خودش ارزش نامشخص وجودی دارد... شاید تکنولوژی ای در سال آینده بیاید که میزان تقاضا به نفت را به اوج ببرد یا به حضیض ارزش. پس پروتکل تعیین ارزش های وجودی باید پویا باشد و یک نهاد فعال عقلگرا مدام ارزش ها را بسنجد.
به این مسائل فکر کنیم...
اگر به خاطر گران بودن سفر های هوایی، کسی سفر زمینی کند و کشته شود... پس چیزی که عامل گرانی سفرهای هوایی است حتی المقدور طبق قواعد عقلی از بین برود! یعنی تا جایی که میتوانیم سفرهای هوایی را ارزان کنیم که جان انسان ها بیشتر حفظ گردد. (البته اشتباه نشود، هم باید ارزان کنیم هم فراوان، اگر ارزانی باعث فراوانی کمتر شد خلاف قاعده عقلی است) هر جای خالی داخل یک هواپیما که میتوانست پر باشد اسراف در آن هواپیمایی است و اگر به همین منوال ادامه یابد معلوم نیست چقدر انسان کشته میشوند که جیب هواپیما داران پر بماند. اگر یک رئیس هواپیمایی که سیاست اسراف پیشه کرده توسط قانون کشور عقلی شریک قتل معرفی شد من تعجب نمیکنم و برایم عادی است.
اگر به خاطر گران بودن شیرخشک، با وجود منابع کافی در جهان برای تغذیه همه نوزادانی که باید شیرخشک مصرف کنند نوزادی به دلیل سوءتغذیه مرد... آیا همه ما مردم جهان در این قتل شریک نیستیم؟ قطره ای از خون این نوزاد صد در صد داخل کارنامه همه ما خواهد بود. البته بنده با این پویش قصد دارم دید مردم به قتل را باز کنم... اسراف یعنی قتل! عدم سرمایه گذاری روی نیازهای حیاتی بشریت یعنی قتل!
به نظرم ما همه قاتل هستیم فقط میزان قتلی که انجام داده ایم با قتل قاتلان مجرم در قانون متفاوت است.
به این هم دقت کنید... اگر کشور ثروتمند نشود، با گزینه های قتل بیشتری مواجه خواهیم شد. مثلا پیرمردها بیشتر دیابت میگیرند، کشور رو به پیری است و پیر هم نمیتواند کشور را ثروتمند کند. انسولین هم پول میخواهد پس اگر ثروتمند نباشیم باید شاهد کشته شدن افراد زیادی بر اثر دیابت باشیم.
به این هم دقت کنید... اگر یک بیمار برای زنده ماندن بیشتر نیاز داشت یک صنعت فعالیت کند و برای نگاه داشتن آن صنعت مثلا روزانه یک نفر میمیرد. زنده نگاه داشتن این بیمار خودش یک قتل است. مثلا اگر مملکت صندوقی بسازد که در آن افرادی که با صد دلار زنده میمانند بیایند و کمک بلاعوض بگیرند و هزار نفر در این صندوق شرکت کنند و با صدهزار دلار هزار نفر زنده ماندند آیا درست است برای بیماری که دلمان به حالش خیلی میسوزد و فیلمش را دیده ایم صدهزار دلار خرج کنیم؟
جنبش قاتل نباشیم...
بیاییم با فکر کردن روی اینکه چطور در قتل ها سهیم هستیم تلاش کنیم دیگر قاتل نباشیم یا حداقل اگر میکشیم کمترین آدم ممکن را بکشیم.
هر کسی برای چه چیزهایی حاضر است بمیرد؟ مسلما انسان ملکی میگوید در راه رعایت تکلیف الهی!
پس تکلیف الهی، که یک زیرمجموعه اش افزایش ارزش وجودی در خلقت است چیزی است که برای آن کشته میشویم و میکشیم. (البته در اینجا کشتن بدون درگیری است.)
جنبش برده دار نباشیم...
تعریف الف برده داری: اگر کسی به خاطر حداقل های مورد نیاز یک زندگی آبرومند کار میکند و از کارش ناراضی است یک برده است.
تعریف ب برده داری: اگر کسی به خاطر حداقل های مورد نیاز یک زندگی کار کند و از کارش ناراضی است یک برده است.
آیا کسی که اسراف میکند برده دار است؟ بله... برای بوجود آمدن منابع در این جهان بی رحم انسان های زیادی در سطح برده هستند. کسی که بیشتر از سهم طبیعی خودش مصرف میکند در اصل یک برده دار است. اگر از یک صنعت استفاده میکنیم باید مطمئن شویم کسی داخل این صنعت به صورت استاندارد بردگی کار نکرده باشد. کار سختی است ولی باید روی این زمینه فعالیت کرد.
اگر نمیتوانیم برده دار نباشیم حداقل برده کمتری داشته باشیم.
ابهام: آیا اشتغال زایی برده داری است؟ معمولا بله... چه کار کنیم اشتغال زایی برده داری نباشد؟ سرمایه گذاری روی تامین حداقل های مورد نیاز زندگی برای افراد بدون توقع تشکر یا پاداش... آیا این گدا پروری نیست؟ هم خیر هم بله، چون وقتی حداقل های زندگی فراهم شود اگر انسان ملکی باشد خود به خود دنبال ایجاد مرتبه وجودی بیشتر در جامعه است و دنبال تکلیف خودش راه میرود. اگر انسان شیطانی باشد در اینجا حوصله اش سر میرود و شروع به فساد میکند. اگر انسان ملکی را از بردگی خارج کنیم اصلاح میکند و گدا نیست، اگر انسان شیطانی را از بردگی خارج کنیم فساد میکند و گداپروری رخ داده است... راهکار دوری از گدا پروری چیست؟ شناخت انسان های شیطانی و الزام آنها به یادگیری مداوم چیزهایی که از این تمدن خارجشان میکند. از آنجایی که کسی که کاملا ملکی باشد کمیاب است (اکثرا کم و بیش شیطانی هستند) در جامعه باید همه را ملزم به تمرین پرستش (پرستش یعنی حرکتی که افزایش مرتبه وجودی را حاصل میکند) کرد. کسانی که پرستش نمیکنند باید از زندگی آبرومند تحریم بشوند و به مرور به بردگی برگردند... یعنی کسی که ثروتمند است و پرستش نمیکند را تحریم و برده کنیم؟ درست است ولی چون باعث میشود در سطح گسترده پول جذابیت خودش را از دست بدهد نباید به صورت خام و دستوری این حرکت را انجام داد. بلکه باید طبق موازین پویا طرف به صورت خودکار آرام آرام تمام ثروتش را از دست بدهد و به جمع بردگان برگردد... آیا اینکار باعث ایجاد ریاکاری نمیشود؟ میشود. ریاکار انسانی شیطانی است که در دام جامعه ملکی افتاده... برای رساندن ریاکاری به حداقل به پرستش های واجب و حرام باید اکتفا گردد. ولی ریاکاری آنقدرها آسیب بزرگی نیست که بخواهیم از حرام و واجب مغفول بشویم. احترام به مالکیت چه میشود؟ در حال حاضر دولت جمهوری اسلامی با مکانیسم تورم از پول مردم مظلوم میدزدد و به ثروتمندان شیطانی میدهد. راحت ثروتمندان را بگیریم و آرام آرام از ثروتشان برای پر کردن حفره های تورم استفاده کنیم و در غیر اینصورت اگر حفره های تورم پر نشدند بسته به میزان خیانت در امانتی که رخ داده است سران مملکت را به جرم خیانت در امانت مجازات کنیم... چطور میشود از ثروت ثروتمندان برای پر کردن حفره های تورم استفاده کنیم؟ ساده است سازوکار پویا میسازیم، ابتدا مجموعه تمام نقدینگی کشور را جزء به جزء برای هر فرد به صورت شفاف ثبت میکنیم. هر کس یک ریال خارج از سامانه پول داشته باشد تا ریال آخر مصادره میشود به جز افرادی که وجه نقد جزئی دارند. سپس میگوییم طبق دارایی های کشور میزان نقدینگی کشور باید مثلا ایکس بشود. آنهایی که خمس و زکات بگیر هستند یا باید باشند میتوانند پولشان را داشته باشند و پنالتی نمیگیرند.اما بقیه مثلا برای داشتن چهل درصد از این نقدینگی ایکس باید مردم تعاونی تشکیل دهند و مسکن بسازند. کسانی که مثلا نود درصد از نیاز مسکن جامعه را برطرف کنند میتوانند این نقدینگی را داشته باشند. اما بقیه، برای داشتن بیست درصد از این نقدینگی ایکس باید مردم صاحب پول قدیمی ده درصد از نیاز مسکن جامعه برطرف شود بعلاوه اینکه برای افراد کم بضاعت بسته های معیشتی تهیه کنند و... سپس به میزان مفید بودن هر فرد در اقتصاد سهم ارز به او تعلق بگیرد و ارز پاکسازی شده ایکس دوباره میان مردم پخش گردد. به همین راحتی... (البته به همین سادگی ها نیست و مکانسیم پویا و دقیق باید باشد ولی راحت است چون قابل انجام است) آیا این حرکت باعث فرار سرمایه داخلی از کشور نمیشود؟ بله این راهکار ظاهرا غلط به نظر می آید ولی عمیقا صحیح است. نباید ثروتمند شدن برای ثروتمندتر شدن باشد، هرکسی باید اندازه کوپنش پول داشته باشد کسی که در بازی معاملات نقش پهن را دارد و آسیبزا و متعفن است نباید ثروتمند بشود و کسانی باید ثروتمند بشوند که مفید هستند. این راهکار باعث ایجاد تنش میشود و شاید قابل انجام نباشد برای همین من عنوان دولت مستضعفین را انتخاب کرده ام، در این دولت این حرکت بدون ایجاد تنش قابل انجام است و میتوان پول را تطهیر کرد. (شاید پول دولت جمهوری اسلامی قابل تطهیر نباشد) پس شما قائل به آزادی افراد در مالکیت نیستید؟ هم بله هم خیر، به نظرم تخصیص پول به تنهایی معیار ثروت افراد نیست، کسی که ثروت آفرین تر است باید پولدار بشود... کسی که ثروت را جذاب میکند باید پولدار بشود... کسی که برای زنده ماندن نیاز به ثروت دارد باید از ثروت بهره ببرد. کافیست یک پروتکل توافقی بر سر معیار ثروت آفرینی صادر شود. یک پروتکل توافقی برای جذاب کردن ثروت ایجاد شود. مثلا آقای الف یک ثروت آفرین است و طبق مثلا رای گیری میان افراد عالم و عاقل و مومن و اهل یقین در جامعه تصمیم گرفته میشود هشتاد درصد ثروت جامعه میان ثروت آفرینان توزیع گردد. مثلا آقای ب یک ثروت جذاب کن است، طبق رای گیری افراد عالم و عاقل و مومن و اهل یقین در جامعه تصمیم گرفته میشود پانزده درصد ثروت جامعه میان ثروت جذاب کنان توزیع گردد سپس پنج درصد باقی ثروت صرف تامین حداقل نیازهای رایگان برای مردم جامعه شود. پول همانند یک پردازنده تمدن است و کثیف میشود و باید تطهیر گردد. بگذریم، آیا در این نقشه توزیع ثروت علم جایی دارد؟ به نظرم علم و یقین و ایمان و عقل همگی ثروتند و از هر ثروت مجرد از خودشان بهترند. جامعه باید روی یقین پروری سرمایه گذاری کند، روی ایمان پروری سرمایه گذاری کند، روی عقل گرایی سرمایه گذاری کند و اگر بعد از این پولی ماند روی علم پروری سرمایه گذاری کند و بعد از اینهمه اگر پولی ماند روی ثروت پروری سرمایه گذاری کند بعد از این اگر پولی ماند روی جذاب کردن ثروت سرمایه گذاری کند. البته جامعه از این حرکت آرمانی دور است.
جنبش اهل تجاوز نباشیم.
تعریف تجاوز: هرگونه ایجاد ناپاکی (ناپاکی یک کاهش مرتبه وجودی است) در زمینه ایجاد بقای انسان ها و خرابکاری در سنت تمدن ایجاد نسل ملکی یک تجاوز است.
یک سنت تمدن ایجاد نسل ملکی سنت اصیل (نه این سنت التقاطی گاها شیطانی امروزه) ازدواج در اسلام است. هر چه به این سنت لطمه بزند نوعی تجاوز است. چون داریم به ذات یک انسان (نسل آینده) متعرض میشویم و این ذات انسان قبل از بوجود آمدن داخل زنان و مردان به صورت عدم قطعی وجود دارد. استمنا یک تجاوز است، چون داریم به انگیزه ازدواج لطمه میزنیم. (البته دلایل دیگر برای تجاوز بودن آن هم هست ولی اینیکی یکی از مهمترین آنهاست.) هر چه به جز حق به انگیزه ازدواج لطمه بزند یک تجاوز است. (مثل سنت کردن مهریه سنگین که به تنهایی تجاوز نیست اما وقتی ضرب در به زندان انداختن مرد بیچاره میشود تجاوز به حساب می آید. سنت کردن ازدواج پر هزینه یک تجاوز است، البته هرکه این حرکت جشن عروسی هزینه بر را انجام میدهد در حال تجاوز نیست بلکه کسی که ازدواج را مشروط به این قضیه بداند و داخل رسم رسومات کند تجاوز کرده است.) یکی از دلایلی که در قرآن تمام حرکت های جنسی خارج از ازدواج را تجاوز به حساب می آورد اینست که حرکت جنسی در انسان بسیار هزینه زا است. اگر این هزینه ها در مسیر ریل گذاری شده صورت نگیرند باعث لطمه به انگیزه ازدواج میشوند و لطمه به انگیزه ازدواج جامعه را از چهارچوب سلول های سالم خانواده خارج میکند و سنت تمدنی خانواده را خراب میکند. پس هر حرکت جنسی خارج از ازدواج یک تجاوز به نسل آینده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اساسنامه جمعیت دولت مستضعفین
مطلبی دیگر از این انتشارات
شرکت تک افزار 1
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه تئوری تکامل شبکه ولایت