بازگشت به ریشه‌ها

فیلم دختر پادشاه (The King's Daughter) در ژانر اکشن به کارگردانی شان مک نامارا (Sean McNamara) با بازی پیرس برانسون (Pierce Bronson) منتشر شد. این فیلم بر اساس کتاب ماه و خورشید به نویسندگی ووندا ان. مک اینتایر (Vonda N. McIntyre) است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. فیلم دختر پادشاه را می‌شود فیلمی با تم کلاسیک دانست که در عصر مدرن ساخته شده و به‌نوعی بازگشت به ریشه‌ها است؛ اما آیا این فیلم در این امر موفق بوده است؟

فیلم دختر پادشاه داستان دختر یتیمی به نام ماری ژرف (کایا اسکودلاریو) است که در صومعه بزرگ شده اما طبیعت شاد و فعال آن نمی‌تواند با قوانین سفت و سخت صومعه کنار بیاید. یک روز کشیش مخصوص شاه پدر لاشیز (ویلیام هارت) به دیدن ماری می‌آید و او را با خود به قصر شاه لویی چهاردهم (پیرس برانسون) می‌برد و ماری که در واقع فرزند عشق پنهانی شاه لویی است در آنجا با یک پری دریایی روبرو می‌شود و پس از دوست شدن با او …

داستان فیلم دختر پادشاه هیچ حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد و کلیشه‌ای است که بارها شاهد آن بوده‌ایم، دختر پادشاه لبریز از این کلیشه و کاراکترهای تیپیکال است. کلیشه‌هایی مانند دختر سرزنده‌ای که در کلیسا حبس است و یک روز قصر پادشاه می‌رود یا دختر یتیمی که از شاهزاده بودن خود بی‌اطلاع است. این فیلم نه‌تنها برای مخاطب بزرگسال ساخته نشده است که طبق نظام رده‌بندی PG شناخته شده است. رده PG به معنی آن است که والدین خود باید تصمیم بگیرند این فیلم برای کودک و نوجوانشان مناسب است یا خیر؛ پس در واقع از داستان دختر پادشاه نهایت کار در حد یک فیلم نوجوانانه یا به‌اصطلاح تینیجری انتظار داشت.

شان مک‌نامارا کارگردان با سابقه هالیوودی که از سال ۱۹۸۹ با فیلم هرج و مرج به این صنعت وارد شد. مک‌نامارا بیشتر در حوزه کودک و نوجوان و مستند کارگردانی کرده است و معروف‌ترین اثر این کارگردان را می‌توان سه‌گانه کاسپر: روح تازه‌کار معرفی کرد. بااین‌حال شاید دختر پادشاه را بتوان جزو آثار موفق این کارگردان به‌حساب آورد. ضعف دیگر فیلم علاوه بر داستان می‌توان به کارگردانی و مخصوصاً فیلم‌برداری فیلم اشاره کرد.

مک‌نامارا در فیلم دختر پادشاه بیشتر از اینکه تمرکز روی روایت داستان داشته باشد مبهوت نشان‌دادن زیبایی‌های کاخ ورسای می‌شود، در فیلم‌برداری و قاب‌بندی به‌وضوح می‌توان دید که این فواره‌ها و تزیینات کاخ هستند که مرکز تصویر قرار دارد و کاراکترها جز در نماهای نزدیک به حاشیه رانده می‌شوند و اصطلاحاً تصاویر کارت‌پستالی از کاخ ارائه می‌دهد. بازیگران فیلم نیز بازی درخشانی ندارند و در حد همان تیپ می‌مانند (البته با اغماض). برانسون نیز که آفتاب بازیگری‌اش غروب کرده صرفاً به‌خاطر تجربه کاری است که بهتر از سایرین دیده می‌شود.

فیلم دختر پادشاه در پس داستان کلیشه‌وار خود سعی در نشان‌دادن تقابل علم و دین در قامت دو مشاور پادشاه یعنی پدر لاشیز و دکتر لابارته دارد. مک‌نامارا در فیلم ابتدا به نقد دین می‌پردازد زمانی که به شکلی کاریکاتوری اول صبح پدر لاشیز در کنار پادشاه روی تخت می‌نشیند و شاه برای او اعتراف می‌کند که دیشب با چه کسی خوابیده، حتی زمانی که شاه از اتفاقات دیشب چیزی به‌خاطر ندارد این پدر روحانی است که به او یادآوری می‌کند.

طرف دیگر ماجرا دکتر لابارته است که نماینده علوم‌تجربی است. دکتر لابارته نشان می‌دهد که چطور در علوم‌تجربی هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای رسیدن به هدف می‌توان از هر راهی استفاده کرد. در نهایت شاه لویی که ابتدا با مدرک عینی علم قانع می‌شود اما در آخر می‌بینیم که این دین است که پیروز از این چالش خارج می‌شود. این شاید تنها نکته مثبت فیلم باشد که در پس داستان کارگردان حرفی برای گفتن دارد فارغ از اینکه این حرف چقدر می‌تواند درست باشد.

خلاصه کلام اینکه؛ فیلم دختر پادشاه برای کود و یا نوجوانی که هنوز در دام فیلم‌های ابر قهرمانی نیفتاده و در سیر طبیعی رشد خود عاشق فیلم‌های شاهزاده‌ای و قهرمان‌های کلاسیک است؛ فیلم دختر پادشاه می‌تواند گزینه مناسبی باشد در این روز‌هایی که سینما با ابر قهرمان‌ها تسخیر شده است.

پ.ن: گفتنی است فیلم‌برداری این فیلم در سال 2014 به اتمام رسیده و تا کنون در صف برای انتشار قرار داشت و اکنون نسخه با کیفیت آن به صورت غیرفانونی منتشر شده.

امتیاز: ۵ از ۱۰