دو چشم و کنعان
انقلاب عُرَفا و دعای زاهدان
م.ر.پریشی
چهل و چهار سال است که برنامه های حکومت در صدا و سیما ، آموزش و پرورش و سازمان های تبلیغاتی و برنامه ریزی ها همه و همه به زاهد پروری و تارک دنیا بودن و شهادت طلبی و مرگ دوستی و عارف سازی اجباری مردم ایران ختم شده است ، بی آنکه در باب عاقبتش آمادگی خاصی تدارک دیده باشد.
مردم ایران را به سمت عارف و زاهد و تارک الدنیا شدن سوق دادی اکنون خشمشان را چه می کنی ؟
آخر انکه عارف شد و این جهان برایش هیچ اندر هیچ شد ، دیگر تعلق خاطری جز خود و خانواده و بچه ها و میهنش نخواهد داشت ، مال دنیا که ندارد ، حبّ دنیا که ندارد ، بهانه ی زنده ماندنش در این هیچی مطلق که همه هیچ اندر هیچ است ، چه باید باشد؟
دلش در پی هیچ نیست ، در سایه هیچ چگونه نشیند ؟
آخر او به هوای فرزندان و خانه و کاشانه اش است که این رنج لاسوتی را ادامه می دهد .
اینها را هم از او می گیرید !
بچه هایش را به قتل می رسانید یا محبوس می سازید ، خودش را تکفیر می کنید و مجوس می خوانیدش ، میهنش را آبادانی نمی خواهید ، خانه اش را کپر و چادر می پسندید ، آب آشامیدنی خانواده اش را گل می کنید ، نخلستان هایش را می فروشید یا می خشکانید ، رودخانه هایش را به انیرانی وا می سپارید.
به هر چه که داشت و نداشت اهانت روا می دارید.
به کسانی که چهل سال چنین عارفانه و سالک مسلکانه ، زُهد پیشه کرده دل از جهان شسته و اشک ریزان می رود تا به خدایتان شکایت برد فرمان ایست می دهی ؟
اگر ننشنید می زنی ؟
تو کی هستی ؟
دعاهای آخر نماز جمعه امام سیستانی ها را شنیدم و در سویدای دل گریستم ، اندوهی غریب در سینه ام شکوفید ، با خود اندیشیدم خدا چرا نباید اجابت نماید خواسته های صادقانه و اشک بارِ مُضطرّی اینچنین را ؟
مولوی عبدالحمید اگر چه روزی منسوب حکومت بوده اما اکنون چه صادقانه و خاشعانه شهادت می دهد که کشته شده گان این سال عاشق ترین زنده گان بودند ، شهادت می دهد که کشته شده گان جمعه ی خونین سیستان ، تقصیری نداشتند ، کسی را نکشته بودند ، از عبادت خداوند برخاسته بودند ، دلشان هنوز بوی بهشت می داد چرا کشته شدند ؟
به کدامین گناه ؟
شهادت می دهد ای رب جلیل القدر ، مردم ایران را از نعمت آزادی بهره مند ساز ، این جوّ تاریکی و سایه ی اختناق را که کسی نمی تواند حرفی بزند اعتراضی بکند یا ربّ العلمین از سر ایرانیان بردار ،
مردم ضعیف ایران را خود پناه بخش و یاری رسان مردم ایران را که جز تو یار ندارند ،
ای کس بی کسان و ای یار بی یاران
آمین .
مطلبی دیگر از این انتشارات
خدایان هرگز نمی خندند(۴) ، محمدرضاپریشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آکواریوس عصیری ۱/محمدرضاپریشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید اینچنین می گفت سرزمین شهسواران