دو چشم و کنعان
تاثیر پروانه / محمدرضاپریشی
الف )
ما فرد را نمی زنیم
با سیستمی که گناه و جنایت را بنیان نهاده و می پرورد مخالفیم .
اینکه می کویی دلتان بسوزد و آبروی مخالف را هم نبرید می کویم اگر دلمان نمی سوخت که الان اینها را
نمی نوشتیم
که الان اینجا نبودیم
هم به آن آبرویی که رفت
دلمان سوخت
هم به آن جانهایی که از دست رفت ، جانمان ...
ب)
دختری که می میرد و پسری که مفعول می شود
ایرانی که دانشگاه شده بی استاد و این رنج ناگزیر که رنگ بی همگون می شود
بر تن خسته ی این خاک ...
آستان این تراز بی بقا
آستان مصلحت اندیشی نبود استاد ...
و خیال کرده ایید
دکان باز کرده اییم
یکی به نعلتان بکوبیم و یکی به وارونگی استطبل؟
مگر خبر ندارید
آن گل سرخ باقیمانده
جابران خودپرست را
به رازش نامحرم می داند ؟
پ)
حساب افراد یک سیستم از حساب خود آن سیستم
آیا جداست ؟
اصلا آیا اینها از هم قابل تفکیک و افتراقند ؟
کسانی که به بقای سیستم خودکامه ی تنزه طلب بی بنیاد
یاری می رسانند
در آن عذاب نوح نهایی
هم پیاله اند .
منظورم را گرفتی ؟
عذاب نوح پایانی.
----------------------
پی نوشت :
اثرپروانه ایی ، بیان می کند که بین کشته شدن یک پروانه ، یا پرپر شدن شمع و سونامی ساقط کننده ارتباطاتی پنهانی وجود دارد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرها را نمی بینی دستهای بریده را چطور ؟ محمدرضاپریشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای آزادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرنده ی قاب گرفته